مقاله موانع و راهکارهای شفاف سازی بازار سرمایه ایران دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله موانع و راهکارهای شفاف سازی بازار سرمایه ایران کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله موانع و راهکارهای شفاف سازی بازار سرمایه ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
موانع و راهکارهای شفاف سازی بازار سرمایه ایران
چکیده:
پس از رسوایی های مالی تعدادی از شرکتهای بزرگ و مشهور در سطح دنیا از جمله انرون و ورلدکام در آغاز قرن اخیر که کاهش اعتماد عمومی نسبت به اطلاعات و گزارشات مالی منتشر شده توسط شرکتها را به دنبال داشت،نیاز به اطلاعات بیشتر وبا کیفیت تر افزایش یافته و منجر به تقاضای بیشتری در خصوص شفافیت بیشتر اطلاع رسانی
و گزارش دهی شرکتها شده است.افشا و شفافیت بیشتر منجر به سرمایه گذاری های بلندمدت تر از سوی سرمایه گذاران،دسترسی آسان تر به سرمایه
جدید،هزینه تامین مالی کمتر،مدیریت موثر و مسئولانه تر و در نهایت قیمت بالاتر سهام ومنافع در خور توجه تر سهامداران خواهد شد.
در این مطالعه ، با جمعآوری اطلاعات كتابخانهای ، موانع عدم شفّافیت بازار سرمایه ایران، با یك تفكّـر سیستمی مورد بررسی قرار گرفتهانـد. نتایج بدست آمده نشان داده انـد كه وجود و دخالت دستگاههای مهم دولتی و یا به عبارتی تصمیمگیرندگان كلان ، بر رونـد مبادلات بازار سرمایه در قالب ائتلاف ، نقش به سزایـی را در عدم شفافیت
این بازار بازی میكنـد. همچنین در این مطالعه ، معاملات صـوری ، ارائـه اطلاعات نادرست از سوی شركتها ، ندادن اطلاعات از سوی شركتها و انتشار اخبار كذب به ترتیب عوامل مهم دیگری بودهانـد كه بر این ناكارایـی (عدم شفافیت) میافزاینـد. در نهایت در راستای گذر از چنین موانعی جهت هر چه كاراتر نمودن بازار سرمایه ایران ، راهكارهایی اساسی و اجرایی ارائـه گردیده است.
واژههای كلیدی : بازار سرمایه ، شفافیت بازار، كارایی بازار، اطلاعات ،معاملات
مقدمه
بازار سرمایه به عنوان بخشی از بازار مالی، نقش مهمی را
در اقتصاد بازار، بازی می كند. از طریق چنین بازارهایی است كه پس اندازها در بخش های مختلف اقتصاد ملی، برای سرمایه گذاری درصنعت، به شركت ها منتقل می شوند. به علاوه، بازارهای مالی چشم انداز آتی بنگاه های اقتصادی را ارائه می كنند. منافع بالقوه تجهیز چنین بازارهایی، بسیار زیاد است و البته، چنین كاری با چالش های بسیار همراه است.توسعه مالی در بسیاری از اقتصادهای بازار در حال رشد،باعث گردیده تا كسری های بودجه كاهش یافته وتورم آرام گیرد. در نهایت، این بازار می تواند به رفاه عمومی و تقویت تر
ازنامه خانوارها ، كمك شایان توجهی نماید.در ایران نیز، بخش مالی اهمیت خود را یافته؛ به گونه ای كه سهم بانكداری، بیمه و خدمات مالی در تولید ناخالص ملی در حال رشد است و شاید نزدیك به یك میلیون نفر، در حوزه خدمات مالی مشغول به كارند.
رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی مطلوب، بدون تجهیز منابع مالی بلندمدت، امری غیرممكن است. در این راستا، توجه به جایگاه و نقش كلیدی بازار سرمایه، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بازار سرمایه كه همان بازار عرضه و تقاضای منابع مالی است، زمانی می تواند نقش حیاتی خود را به خوبی ایفا نماید كه فرایند عرضه و تقاضای منابع مالی آن از تخصیص بهینه برخوردار باشد.پیش شرط اصلی تخصیص بهینه منابع در بازار سرمایه، وجود كارایی در عملكرد آن است[1] . تفاوت بازارهای مؤثر و كارآمد سرمایه با بازارهای ناكارآمد، ناشی از پدیده اطلاعات و میزان دسترسی به آن است. هر چه اطلاعات مرتبط با بازار سرمایه (به صورت جامع، منسجم و تاثیر گذار بر فعالیت بازار)، بیشتر باشد ،تاثیرگذاری بازار سرمایه بر رشد و توسعه اقتصادی نیز بیشتر خواهد شد.
در سال 1956 در حوزه مالی، تعریفی در خصوص كارآیی بازار مطرح شد. در این تعریف، كارایی بازار سرمایه به حالتی اطلاق می شود كه قیمت اوراق بهادار در هر لحظه، انعكاس كاملی از همه اطلاعات در دسترس باشد.بر این اساس در هر بازار كارآ، تمامی اطلاعات باید به سرعت و فوریت و با كمترین هزینه، در اختیار همگان قرار گیرد. از دیدگاه جونز، بازار كارآ، بازاری است كه در آن، اطلاعات موجود بلافاصله بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارد.مفهوم بازار كارآ بر این فرض استوار است كه سرمایه گذاران در تصمیمات خرید و فروش خود، تمامی اطلاعات مربوط را در قیمت سهام، لحاظ خواهند كرد.بنابراین قیمت فعلی سهام، شامل تمامی اطلاعات شناخته شده اعم از اطلاعات گذشته (مانند سود مربوط به سال یا فصل گذ
شته) و اطلاعات فعلی است. اطلاعات فعلی می تواند شامل اطلاعاتی باشد كه اعلام شده ولی هنوز اعمال نشده است مانند، خبر تجزیه سهام[2] . در چنین بازاری، قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیك می شود. به عبارت دیگر ویژگی مهم بازار كارآ این است كه قیمت تعیین شده در بازار، شاخص مناسبی برای ارزش واقعی اوراق بهادار باشد.در چنین بازاری قیمت اوراق بهادار، منعكس كننده تمام اطلاعات موجود در بازار است.شد افرادی فراهم شود كه پختگی لازم را جهت سنجش تاثیر اطلاعات بر قیمت اوراق بهادار، داشته باشند. در این صورت آنها می توانند آثار اطلاعات خاص و جهت تاثیر آنها بر قیمت ها را درك كنند و اثر مجموعه اطلاعات و تغییرات آنها را بر قیمت اوراق بهادار، حدس بزنند. بازاری كه به سمت آن حركت می كنیم بازاری خواهد بود كه در معرض جریان دو طرفه اطلاعات قرار خواهد داشت.
بر این اساس، این مقاله سعی دارد تا موانع ناكارآیی و به عبارتی عدم شفافیت اطلاعاتی بازار سرمایه را در ایران، مورد بررسی قرار داده و در نهایت به ارائه راهكارهایی بپردازد.
مروری بر مطالعات خارجی انجام شده
شفافیت بازار سرمایه، به میزان اطلاعات مربوط به شرایط بازار و معاملات، در یك مبنای زمانی خاص، اطلاق می شود كه این شفافیت، اغلب به دو دسته تقسیم می شود.
1) شفافیت قبل از معامله كه به اعلان و نشر قیمت ها یا دیگر عملگرها و شاخص های مرتبط با معامله، بر می گردد.
2) شفافیت بعد از معامله كه مربوط به افشای داده ها و اطلاعات معاملات انجام شده، می باشد.
بازارهایی كه مقدار كمی از اطلاعات را افشا می كنند، غیر شفاف تلقی می شوند.[3]
مدل ارائه شده توسط پاگانو و روئل (1996)، نشان می دهد كه شفافیت بازار باید هزینه های پرداختی معامله گران غیر رسمی را نسبت به كارگزار
ان رسمی، كاهش دهد[4]. به علاوه، نیك ، نیوبرگر و ویس واناتان (1999)، مدلی را توسعه دادند كه در آن تاكید می شود با شفاف سازی بازار سرمایه، می توان سهم ریسك موجودی سهام را بهبود و هزینه های بكارگیری موجودی را كاهش داد[5]. در همین راستا، فلود، هایس من، كودجیك و ماهایو (1999)، شواهدی تجربی را نشان دادند كه شفاف سازی قبل از معامله، تفاضل های بین قیمت پیشنهادی و درخواستی را كاهش می دهد[6].
بسیاری از تحلیل گران تئوریكی، پیش بینی می كنند كه بازارهای با شفافیت پایین، ممكن است نقدینگی را افزایش دهند[3]. به طور خاص، بلوم فیلد و اٌهارا ، عنوان می كنند كه یك بازار غیر شفاف، ممكن است انگیزه هایی را برای بازار سازان فراهم نماید كه تفاضل های بین قیمت پیشنهادی و درخواستی را تا حد ممكن كاهش دهند. زیرا جریان سفارش كه به وسیله نزدیك شدن قیمت های پیشنهادی و درخواستی به هم، بالا می رود؛ اطلاعات باارزشی در مورد ساختار و اساس بازار را در بر می گیرد. با این حال، این محققان در سال 2000، شواهدی تجربی كه به طور كلی دلیلی بر ادعای فوق باشد ارائه نمودند.
شواهد تجربی در مورد بازارهای دارایی های واقعی، ناقص و ناكافی است . این امر تا حدی به خاطر این است كه تغییرات ساختاری در شفاف سازی بازارهای دارایی های واقعی، نادر است.[3] جمیل (1996)، بازار سهام لندن را بعد از انجام دو تغییر در زمینه شفاف سازی بعد از معامله، مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت، هیچگونه تغییری را در نقدینگی مشاهده نمی كند. تا قبل از 1988، معامله گران بازار بورس لندن، مجبور بودند كه هرچه سریع تر ، معامله های كلان خود را گزارش دهند.از سال 1991 تا 1992، آنها مجبور به افشای معاملات خود در 90 دقیقه شدند. این در حالی است كه در طول سال های 1989 تا 2000، آنها مجبور به اف
شای معاملات خود در 24 ساعت بودند[3]. مدهاوان، پورتر و ویور (2004)، به بررسی نقدینگی بازار تورنتو در طول سال 1990 (زمانی كه این بازار،شروع به انتشار كتاب سفارش محدود نموده بود)، پرداختند و مستندات آنها، هزینه های اجرایی و نوسان بیشتری را
شروع افشا سازی (اعلان) اطلاعات را در ژانویه 2002 بر روی بازار سهام نیویورك، مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند كه معامله گران سفارش محدود، قادرند كه از اطلاعات، برای پالایش و بهبود استراتژی هایشان استفاده نمایند. برعكس یافته های مدهاوان، پورتر و ویور، آنها نشان دادند كه نقدینگی، به عنوان معیاری برای هزینه معاملات و كارآیی اطلاعاتی قیمت ها، بهبود یافته است. نتایج تجربی بدست آمده از این مطالعات، ممكن است منعكس كننده این پیام باشد كه آنها تغییرات را در شفافیت بازارهایی از سهام كه در حال حاضر كاملاً شفاف هستند، مورد مطالعه قرار داده اند[7].
مطالعات انجام شده در زمینه مفهوم كارآیی بازار، چنین عنوان می كنند كه این مفهوم، برای اولین بار در اوایل قرن بیستم(1900)، در رساله دكتری ریاضی شخصی به نام بچلیر ، مطرح شد. وی در اولین پاراگراف خود چنین عنوان می كند كه حوادث گذشته،حال و حتی رخدادهای بی اهمیت آینده، در قیمت بازار، منعكس شده اند. اما اغلب رابطه آشكاری برای تغییر قیمت ها، وجود ندارد[8] .
وضع كارآیی بازار سرمایه در ایران
نگاهی گذرا به سه دهه قابل تفكیك در فعالیت بورس اوراق بهادار تهران كه ركن اصلی بازار سرمایه كشور محسوب می شود؛ نشان دهنده آن است كه كارآیی در فعالیت این بورس، از كمترین جایگاه برخوردار بوده است.بررسی بحث كارآیی بازار سرمایه، مربوط به دوران حیات مجدد بورس اوراق بهادار تهران است كه با آغاز اولین دوره برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی،اجتماعی و سیاسی كشور، همزمان شده است.
كلیه تحقیقات انجام شده در مورد وضعیت كارآیی بازار سرمایه، از فقدان سطح ضعیف كارآیی در بورس اوراق بهادار تهران، خبر می دهند. به عبارت دیگر، بورس اوراق بهادار تهران، حتی از سطح ضعیف كارآیی كه حداقل میزان كارآیی تعریف شده در بازار سرمایه می باشد نیز، برخوردار نیست.مهم ترین پیامد چنین وضعیتی، عدم تخصیص
بهینه منابع مالی كشور به بخش های سودآور اقتصادی برای رشد و توسعه كشور است. تخصیص غیر بهینه منابع مالی كشور، سبب اتلاف منابع مالی شده كه نتایج زیانباری را برای اقتصاد كشور در بر خواهد داشت[1] .با توجه به آماری كه در پی می آید نقش بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با سایر بورس های معتبر و مطرح، آشكار می گردد: در كشور آلمان، 58 درصد از سرمایه گذاری ها از طریق فروش سهام و اوراق بهادار، در بورس تامین می شود. این رقم در انگلیس برابر38 درصد، در مالزی 27 درصد، در كره جنوبی 19 درصد و در ایران، تنها 5/0 درصد از سرمایه گذاری ها از طریق فروش سهام و اوراق مشاركت، صورت می گیرد[1].
تجزیه و تحلیل شفاف سازی بازار سرمایه ایران
آنچه باعث شكل گیری و تغییر انتظارت سرمایه گذاران بازار سرمایه می شود ، اطلاعاتی است كه به نحوی به این بازار مربوط می گردند.این اطلاعات می تواند شامل هرگونه اطلاعاتی باشد كه از منابع مختلف منتشر و به گونه ای تغییراتی را در بازار سرمایه به وجود می آورند. هر سرمایه گذار، بنابر نوع انتظاراتی كه بر پایه این اطلاعات، برای خود شكل می دهد، نرخ بازده مورد انتظار خود را تعیین نموده و بر همین اساس، جهت انجام معاملات، قیمت های پیشنهادی خود را ارائه می دهد. بدیهی است كه نوسان این اطلاعات و مهمتر اینكه، غیر شفاف بودن آنها، باعث عدم شكل گیری صحیح انتظارات شده و در نهایت، به شكل گیری قیمت
های كاذب و غیر واقعی در بازار، خواهد انجامید.
سرمایه گذاران بازار سرمایه بر اساس بازده های مورد انتظار(انتظارات) و میزان ریسك پذیری خود، وارد معامله ای می شوند كه هم خریدار و هم فروشنده، قبل از انجام معامله، انتظار كسب سود دارند. به طور قطع، در چنین بازاری، نوع اطلاعاتی كه باعث شكل گیری انتظارات شده، حائز اهمیت بوده و به طور كلی ، وجود اطلاعات ناهمگون آنها ، باعث شكل گیری سریع معاملات خواهد شد. در چنین شرایطی، معاملات به گونه ای شكل می گیرد كه پس از انجام معامله، انتظارات قبل از معامله با واقعیتی كه بعد از معامله اتفاق می افتد، بسیار متفاوت خواهد بود. زیرا همان ناهمگونی اطلاعات باعث گردیده تا روند معامله، غیر شفاف شده و به ع
بارتی نوعی رانت اطلاعاتی ایجاد خواهد شد.چنین بازاری تنها به نفع سرمایه گذارانی عمل خواهد نمود كه در معادله نابرابر اطلاعات، به منابع اطلاعاتی خاصی وابسته اند و بر پایه همین اطلاعات، وارد بازی برد- باخت سرمایه گذاری خواهند شد. چنین بازاری صرفاً انحصاری عمل نموده و برای عده ای خاص می باشد كه نه تنها باعث رونق و توسعه اقتصادی كشور نمی شوند بلكه توزیع غیر عادلانه ثروت و تجمع آن در دست عده ای خاص را نتیجه خواهد داد. در این نوع بازار، صنعت و بازار به خدمت رانت خواران اطلاعاتی درآمده و نه تنها فلسفه بازار سرمایه محقق نخواهد شد بلكه باعث وارد آمدن شوك های منفی عمیقی به اقتصاد كشور خواهد شد.
موانع و راهكارهای عدم شفافیت بازار سرمایه ایران
به طور كلی می توان فعالیت گروه ها و یا به عبارتی آنچه كه باعث دسترسی این گروه ها به نوعی اطلاعات خاص می گردد را تحت عناوین زیر بیان نمود.
1) انجام معاملات صوری
در این روش، یك نفر به تنهایی و یا به كمك فرد دیگری، اقدام به خرید و فروش همزمان سهام می كنند. اگرچه ظاهراً معامله ای انجام گرفته ولی تغییر مالكیت واقعی
صورت نگرفته است. هدف از این گونه معاملات، ایجاد قیمت مصنوعی و غیر واقعی برای سهام، به منظور كسب سود یا نشان دادن زیان مصنوعی برای اهداف مالیاتی است.در حال حاضر در اكثر بورس های دنیا، معاملات صوری،غیر قانونی اعلام گردیده است. البته اگر چنین معامله ای از جانب دو نفر انجام شود، اثبات صوری بودن آن، بسیار مشكل خواهد بود. انجام معاملات صوری كه معمولاً با افزایش قیمت همراه است این تصور را در ذهن افراد عادی ایجا
د می كند كه سهام مزبور، مورد تقاضای افراد زیادی قرار گرفته و احتمالاً این روند ادامه خواهد داشت. ایجاد چنین تصوراتی، موجب افزایش تقاضا و قیمت بازار سهم خواهد شد[10].
بنابراین در بازاری كه گروهی خاص، اقدام به معاملات صوری می نمایند؛ در واقع، دامی را گسترانیده اند كه در آن سایر سرمایه گذاران متضرر خواهند شد.با انجام معاملات صوری، گروه های خاص همانند صیادی عمل می كنند كه برای صید خود، طعمه تدارك می بیند. همانگونه كه اشاره شد اثبات صوری بودن معاملات، بسیار مشكل بوده و تنها راه مقابله با آن، فرهنگ سازی برای گروه های خاصی است كه دست به چنین اقداماتی می زنند و تدوین قوانین و مقررات و مجازات ها برای این مورد، مؤثر نمی باشد.
2) انتشار اخبار كذب
یكی از روش های سوء استفاده، انتشار اخبار كذب در بازار با هدف پایین آوردن قیمت و خرید سهام به قیمت های پایین و سپس انتشار اخبار مساعد در بازار، با هدف افزایش قیمت سهام و فروش سهام به قیمت های بالاتر می باشد. این روش ها معمولاً از سوی مقام های رده بالای دولتی، كارگزارن بورس و مدیران ارشد شركت ها به كار گرفته می شوند[10].
در این قسمت، عناصر اصلی گروه های خاص، تاحدی مشخص شده است. به طور منطقی، هیچگاه اخبار افراد عادی، نمی تواند چنین موج هایی را در بازار ایجاد نماید. زیرا میزان تاثیر گذاری اطلاعات، به اعتبار منبع منتشر كننده و میزان قدرت آن بستگی دارد. بنابراین در كشور، گروه هایی خاص و اینگونه، به وجود آمده اند كه به راحتی می توانند شیوه معاملات را در بازار، اهرم نموده و به نفع خویش سود كسب نمایند. در این مورد وجود و تدوین قوانین و مقررات، می تواند تا حدی، چنین گروه هایی را متلاشی نموده و یا میزان اعتماد به اطلاعات آنها را پایین آورد.
3) تشكیل ائتلاف
ائتلاف، عبارت است از اتحاد موقت دو یا چند نفر، با هدف مشترك در معامله سهام. هر یك از اعضای ائتلاف، باید مقدار مشخصی سرمایه، به حساب مشترك واریز نماید. مدیر ائتلاف كه معمولاً از زمره كارگزاران و معامله گران در بورس اوراق بهادار است؛ در
انجام وظیفه محوله دارای تجربه و مهارت است. در بعضی موارد، مدیران ارشد شركتی كه سهام آنها مشمول ائتلاف گردیده نیز عضو ائتلاف می شوند. این مدیران، چون در به دست آوردن سود شریك اند، با ائتلاف همه نوع همكاری می كنند. آنها اخبار نا مساعد را تا زمانی كه ائتلاف، كلیه سهام خود را در بازار نفروخته، انتشار نمی دهند یا اخبار مساعد دست اول را ابتدا در اختیار ائتلاف قرار می دهند تا آنها سهام شركت را جمع آوری كرده و سپس این اخبار را منتشر می كنند[10].
اعضای ائتلاف به نشر شایعات و انجام معاملات صوری می پردازند و در نتیجه، باعث تغییر مصنوعی در قیمت ها می شوند. در ائتلاف، حداقل، مثلثی با سه راس تشكیل می شود كه رئوس آن را مدیران ارشد شركت ها، كارگزاران و مقامات دولتی تشكیل می دهند. در نهایت، این امر باعث قبضه كردن بازار و اطلاعات آن، توسط اعضای ائتلاف خواهد شد.
در بازار سرمایه ایران كه از وجود چنین مشكلی رنج می برد، تدوین قوانین و مقررات مربوط به مدیران شركت ها و كارگزاران دولتی از یك سو و خصوصی سازی شركت ها به گونه ای كه نقش دولت و مقامات آن تا حدی كمرنگ گردد، به گونه ای می توانند در جلوگیری از تشكیل چنین گروه هایی راهگشا باشند.در چنین وضعی(با وجود ائتلاف)، بازار حالت انحصاری به خود گرفته و در دامنه ای محدود و برای گروه یا گروه هایی خاص، فعالیت خواهد كرد. در نتیجه، این امر، روز به روز بر روند توزیع ناعادلانه ثروت و همچنین ناكارآمدی بازار سرمایه، خواهد افزود. عدم آگاهی از فلسفه تشكیل بورس و عدم تعهد اعضای تشكیل دهنده چنین ائتلاف هایی به رشد و توسعه بازار سرمایه و در نهایت، توسعه اقتصادی كشور از یك طرف و محدود بودن دید سرمایه گذاری(كوتاه مدت بودن اهداف) افراد در این ائتلاف ها و همچنین تاكید بر افزایش سودآوری خود بدون توجه به روش مورد استفاده و آثار و تبعات كلان آن، از طرف دیگر، می تواند علت
وجود چنین پدیده هایی گردیده و باعث عدم شفافیت اطلاعاتی بازار سرمایه گردد.
4) ندادن اطلاعات از سوی شركت ها و استفاده از اطلاعات محرمانه توسط دست اندركاران شركت
یكی از مهم ترین منابع اطلاعاتی سرمایه گذاران، صورت های مالی شركت و سایر اطلاعاتی است كه از طرف شركت منتشر می شود. اگر شركت، اطلاعات را به موقع در اختیار سرمایه گذاران قرار ندهد آنها در تصمیم گیری ، دچار اشتباه خواهند شد
. نكته مهمتر اینكه، ممكن است وقایعی در شركت رخ دهد كه تاثیر قابل توجهی بر وضعیت مالی و نتایج عملیات شركت داشته باشد. نخستین افرادی كه از این وقایع مطلع می گردند، دست اندركاران و مدیران شركت ها می باشند. آنها با تحلیل پیامدهای وقایع، سهام را ارزیابی و قبل از دیگران، اقدام به خرید و فروش سهام می كنند و از این طریق سودهای كلانی بدست می آورند. در این گونه موارد، سرمایه گذارانی كه به اطلاعات، دسترسی ندارند متحمل زیان خواهند شد[10].
در بازار سرمایه ایران برای این گونه موارد، قوانین و مقررات تدوین شده ای وجود دارد ولی آنچه مهم است نحوه اجرای این قوانین است كه در بعضی موارد به علت غیر شفاف بودن آنها و همچنین عدم تشخیص علت چنین اتفاقاتی، ناكارآمد هستند. بنابراین در چنین مواردی تعهد بر اجرای قوانین و همچنین شفاف تر نمودن آنها، می تواند راهگشا باشد. قانون افشای اطلاعات شركت ها در كمترین زمان ممكن و بسته نمودن نماد شركت هایی كه از این قانون پیروی نمی كنند، می تواند شفافیت اطلاعاتی را افزایش دهد. شبكه ای نمودن اطلاعات شركت ها از طریق ابزارهایی چون اینترنت و رسانه های جمعی و از همه مهمتر گسترش فرهنگ به كارگیری و استفاده از این ابزارها، می تواند از انباشت اطلاعات محرمانه و خاص در شركت ها بكاهد و قدرت عكس العمل دارندگان اطلاعات خاص را تقلیل دهد.
5) ارائه اطلاعات نادرست از سوی شركت ها
بعضی از مدیران شركت ها سعی دارند كه نتیجه اقدامات خود را بهتر از آنچه هست، جلوه دهند. در بعضی از شركت ها، پاداش مدیران تابعی از افزایش قیمت س
هام شركت است. بنابراین آنها كوشش خواهند كرد تا سود شركت را بالاتر نشان دهند و انتشار این اخبار، باعث خواهد شد تا قیمت سهام، افزایش یابد. اگر بعد از انتشار اخبار مشخص گردد كه سود واقعی شركت افزایش نیافته، قیمت سهام كاهش می یابد و عده ای كه بر اساس اخبار مساعد، سهامی را خریده اند زیان خواهند دید[10].
به طور كلی عدم نظارت و حسابرسی های دقیق بر صورت های مالی شركت ها، باعث به وجود آمدن چنین سوء استفاده هایی خواهد شد كه در نهایت، بازار را از حالت كارآیی خارج و به سمت عدم كارآیی سوق می دهد.در بخش های قبل، مشكل انتشار اطلاعات وجود داشت در حالیكه در این بخش، بحث صحت اطلاعات مطرح است. صحت اطلاعات، حاصل نمی گردد مگر به وسیله نظارت دقیق و بدون انعطاف دستگاه های نظارتی و مالیاتی كشور.
هر چند كه نظارت هایی بر بازار سهام صورت می گیرد اما تا زمانی كه اقتصاد زیر زمینی در كشور حاكم است همچنان با مشكلاتی از جمله دستكاری قیمت ها مواجه هستیم. در همه دنیا با الزام افشای اطلاعات، زمینه اعمال كنترل و نظارت فراهم می كنند. یعنی معتقدند كه خرید و فروش سهام از سوی مدیران و كارگزارن، مورد نداشته اما همه معاملات آنها افشا خواهد شد و با افشای این اطلاعات در زمان مشخص، اعمال نظارت، حسابرسی وكنترل دستكاری های احتمالی سهم، خود را نشان خواهد داد.
در كشور ما عملیات پولی و بانكی، مشخص نیست. اطلاعات مالی در اختیار نظام مالیاتی نبوده و این بزرگترین مشكل محسوب می گردد. بنابراین تا زمانی كه در كشور، اقتصاد زیر زمینی فعال است انجام پاره ای نظارت ها، حسابرسی ها و برقراری نظام حساب دهی و حساب خواهی، مشكل است. بنابر این تصویب قانون بازار سرمایه و قانونمند كردن آن، كمك خواهد نمود تا بازار سرمایه به سمت كارآ شدن سوق پیدا كند و در اثر اجرای این قانون و آیین نامه، حاكمیت شركتی كه بازیگران بازار سرمایه هستند مجبور به افشای معاملات خود خواهند بود و هر زمان كه در اثر دستكاری، قیمتی بالا و پایین شده باشد، به طور قطع با نظارت هایی كه اعمال می شود قابل كشف است.
بحث و بررسی
تا زمانی كه ضایعه رانت خواری در برخی از شركت های بورسی از بین نرود، نمی توان انتظار داشت كه در بازار سهام، خانه تكانی اساسی رخ دهد. این امر باید در بعد كمی ، كیفی و ساختاری صورت گیرد. در غیر اینصورت، سال های سال ، نمی توان به بازار مطلوب دسترسی پیدا كرد. شفاف نبودن عملكرد مالی شركت ها سبب می شود تنها عده ای كه از رانت اطلاعاتی برخوردارند قادر شوند سهام های خوب را معامله كنند. در پی این بورس بازی، مردمی كه تمایل به سرمایه گذاری در بورس را دارند به دلیل اینكه از رانت اطلاعاتی برخوردار نیستند، معمولاً جزء كسانی خواهند بود كه در معاملات بورس، نصیبی نمی برند. برای مقابله
با این تخلفات، باید مجازات های خیلی شدیدی برای شركت های بورس در نظر گرفته شود. زیرا شركت های بورسی مختلف، برای خود نمادسازی می كنند و اطلاعاتی را هم كه به بازار منتقل می كنند، صحیح نیست.
در حال حاضر دو نوع معامله گر در بازار سهام هستند . یك گروه آماتورها هستند كه دارای سرمایه جزئی هستند و دائماً مورد تشویق برای سرمایه گذاری در راستای كارآفرینی، اشتغال زایی و فعال كردن تولیدات واقع می شوند. این افراد به دلیل دسترسی نداشتن به اطلاعات واقعی شركت ها، اغلب دچار خسارت و سرخوردگی می شوند. این امر واقعیت تلخی است كه شركت ها، اطلاعات خود را از مجرای قابل اطمینان، منعكس نمی كنند و در نها
یت، جریانی از رانت خواری اطلاعاتی در بورس به وجود می آید كه باعث بدبینی در مردم می گردد.
در بورسهای معتبر جهانی ، هیچ شركتی جرأت رانتخواری ندارد و بازار سهام بر شفاف بودن اطلاعات به عنوان یك اصل ، نظارت كامل دارد. قانون بورس ایران مربوط به سال 1345 بوده و آئیننامههای بازار سرمایه نیز تناسبی با بورس ندارند و این سوءاستفاده در بورس میتواند شامل زد و بنـدهای پنهانی ، قیمتگذاری غیرواقعی و یا فرو
ش اطلاعات و دسترسی به اطلاعات باشـد. برای سپردهگذاری و خرید سهام ، باید شرایطی فراهم شود كه همه افراد در شرایط مساوی قرار گیرند ، موضوعاتی از جمله رانت اطلاعاتی ، زد و بندهای پشت پرده ، نقش سهامداران خصوصاً شركتهای دولتی و عوامل داخلی آنها و حتّی سازمانهای خصوصیسازی، نباید به نحوی باشد كه بقیه خریداران دچار این توهم شوند كه قیمتگذاریها و نوع خرید و فروش، از اساس به نحوی تدارك دیده شـده تا سود و منافع ، نصیب فروشندگان و یا خریداران اولیه گردد و مضرات و عیوب ، متوجه خریداران بعدی گردد. مخبر كمیسیون اقتصادی مجلس در مورد لایحه بازار اوراق بهادار برای متخلّفان و نحوه مجازاتهای آنها ،اخیراً در مصاحبه ای با روزنامه دنیای اقتصاد، بیان نمود «با توجه به تجربیات مجریان و اطلاعاتی كه مردم از طرق مختلف ، اعلام میكردند ، تلاش كردیم تعاریفی در خصوص تخلّفات ، جرائم و مجازاتها داشته و در مورد خریداران سهام و یا نزدیكان به مسؤولان بورس تمهیداتی تعریف شود. به این معنا كه آنها در خصوص بسیاری از امور ، امكان سوءاستفاده نداشته باشنـد یا در مورد فروش اطلاعات یا تخلّفات قابلتوجهـی كه ممكن بود اتّفاق بیفتـد ، مجازاتهای مؤثّری پیشبینی كردیم ، چرا كه بر اساس پیشبینی مجازات ، میتوان ا
ز این امور و تخلّفات جلوگیری كرد وی افزود : «تخلّفاتی كه در بورس صورت میگیرد ، در چند مرحله است ، یكی آمادهسازی شركتها برای عرضـه سهام كه ممكن است واقعیتها پوشانده شود و شركتها، بیش از حد واقعی ، جلوه داده شونـد. مرحله بعـد ، قیمتگذاری است. مرحله سوم خرید است . در خرید ، چند دستـه عوامل دخالت دارند كه میتواند مجموعههایی غیر از مشتری را شامل شود. البته عوامل اجرایی سازمان بورس و
خصوصی سازی، كارگزاران و عوامل تصمیم گیرنده، نیز می توانند امكان سوءاستفاده از موقعیت خود را داشته باشند.»
به طور كلّی ، اینگونه عوامل باعث میگردند تا شخص سرمایهگذار از حالت نظم و برنامهریزی خارج گردد و با عكسالعملهای غیرمنظّم و غیربرنامهریزی شدهای به فعالیت در بازار سرمایه بپردازد. به گونهای كه در شهری كه هیچكس قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمیكند ، رعایت قوانین و مقررات رانندگی ، نوعی نقص است و باعث تصادف خواهد شـد. بنابراین چنین عواملی بازار سرمایه ایران را به سمتی سوق داده كه هیچ قانون و برنامهای جهت انتخاب سهام و نحوه خرید و فروش ، برای خریدار و یا فروشنده نمیتواند به درستی ، كارساز باشـد و تنهـا شیوه معاملـه سهام ، همان شیوه مارپیچی و یا آزمون و خطاست.
میتوان علّت وجود چنین موانعی را بطور كلّی ، غیررقابتی بودن بازار ، عدم آگاهی سرمایهگذاران از تحلیلهای مالی و عدم آگاهی بسیاری از افراد ، از جمله مدیران شركتها ، مقامات دولتی ، كارگزاران و در نهایت سرمایهگذاران ، از تأثیرات كلان بازار سرمایه در توسعه اقتصادی كشور دانست.
در بحث غیررقابتی بودن بازار ، عامل دولت و دولتی بودن بسیاری از شركتها و همچنین نحوه نظارتها میتواند عاملی تعیینكننده به حساب آیـد. در این راستا ، باید دولت به كوچكسازی خود پرداخته و به كمرنگ نمودن نقش خود در سیاستگذاریهای مربوط به معاملات بازار، توجه نماید. شرایط اقتصادی و سیاسی كشور ایران ، بسیار نقش تعیین كنندهای در این عدم شفافیت ، بازی میكنـد. به گونهای كه با تغییر اساسی در سیستم سیا
سی كشور ، سایر عوامل نیز تغییر نموده و افراد منتظر میمانند تا سیاستهای جدید تدوین و بر اساس آنها، به تصمیمگیری بپردازند. این عامل میتواند ریشـه فرهنگی داشته باشـد و آن همان قائم به فرد بودن افراد و به طور خاص سرمایهگذاران این بازار در نحوه تصمیمگیریهایشان، به جای قائم به سیستم بودن میباشد. در این راستـا ، تنها در صورتی میتوان بازار را از انحصار درآورد كه دولت ، نقش خود را كمرنگ نموده و بر ضرورت افشای اطلا
عات صحیح از سوی شركتها ، تأكید و در مرحله عمل نیز آنها را به اجرا درآورد.
علّت دیگر عدم شفّافیت و به عبارتی ناكارآیـی بازار سرمایه ایران را میتوان به وجود فرهنگ سرمایهگذاری برد- باخت به جای فرهنگ سرمایهگذاری استراتژیك برد- برد ، دانست. در چنین بازاری به علّت كوتاه بودن دیـد بسیاری از سرمایهگذاران و عدم آیندهنگری ، تصمیمهای استراتژیك اتّخـاذ نمیگردد و به نتایج و سودهای آنـی ، دل میبنـدنـد ؛ هیچگاه نمیتوانند تلخـی باخت كوتاهمدت را برای شیرینی برد در بلندمدت ، بچشنـد. بنابراین چنین سرمایهگذارانی ، با كمی لغزش و نوسان در رونـد بازار سرمایه ،معاملات و به طور كلّی میزان سودآوری معاملات ، خود را بازنـده میداننـد. در نتیجه، این دسته از گردونـه سرمایهگذاران بازار سرمایه، خارج می گردند و به سمت سایـر سرمایهگذاریها سوق پیـدا میكننـد.
شفّـافسازی بازار سرمایه و توسعه اقتصادی كشـور
شفّـافسازی باعث افشای اطلاعات میگردد كه این امر موجب خواهـد شـد تا اطلاعات به صورت فراگیـر در اختیار همگان قرار گیـرد. در چنین بازاری ، انتظارات سر
مایهگذاران ، بر اساس اطلاعاتی صحیح و مناسب شكل خواهد گرفت. بنابراین نرخهای بازده موردانتظار آنها منطقی خواهـد شـد. در بحث تصمیمگیری ، مهمترین عنصـر ، اطلاعات است. اطلاعات مناسب ، صحیح و به موقع ، باعث اخـذ تصمیمات مناسب خواهد گردیـد و در نتیجـه رونـد معاملات به سمت منطقی و قابل برنامهریزی ، سـوق داده میشـود. مهمترین رهیافت این شفّـافسازی ، اعتمادسازی برای سرمایهگذاران ، جهت ورود و ماندگاری آنها در بازار سرمایه است به گونهای كه این حسن اعتماد ، باعث وفاداری و تعهـد سرمایهگ
ذاران به افت و خیزهای بازار سرمایه خواهد شـد. نتیجـه چنین مكانیزمی ، رشـد و رونـق بازار سرمایـه ، گردش سرمایه در راستای توسعـه صنعت و در نهایت توسعـه اقتصادی كشور خواهـد بـود. به عبارتی ، توسعـه بازار سرمایه و تشكیل بیشتـر سرمایـه ، باعث افزایش محوریت سازمان بـورس و بازار سرمایه در توزیع بهتـر سرمایه ، رشـد شاخصهای اقتصادی و در نتیجـه رشـد و توسعـه اقتصادی كشور را به همراه دارد.
نتیجه گیری
بازاری كه به سمت آن حركت می كنیم بازاری خواهد بود كه در معرض جریان دو طرفه اطلاعات قرار خواهد داشت. به عبارت دیگر، بازاری خواهد بود كه در هر مقطعی از زمان، عده ای در آن خریدار و عده ای فروشنده اند.در بازاری كه شفافیت لازم را داراست، معاملات با تقلید صورت نخواهد گرفت.
به عنوان نتیجه گیری كلی می توان موانع عدم شفافیت بازار سرمایه ایران را دو بعد مورد بررسی قرار داد. اول، بعد نمایان یا روبنایی كه همان تاثیرات گروه های خاص می باشد و تحت عنوان عوامل اجتماعی، مطرح می گردند. در این بعد، وجود و دخالت
دستگاههای مهم دولتی و یا به عبارتی تصمیمگیرندگان كلان ، بر رونـد مبادلات بازار سرمایه در قالب ائتلاف ، نقش به سزایـی را در عدم شفافیت این بازار بازی میكنـد. همچنین معاملات صـوری ، ارائـه اطلاعات نادرست از سوی شركتها ، ندادن اطلاعات از سوی شركتها و انتشار اخبار كذب به ترتیب عوامل مهم دیگری بودهانـد كه بر این ناكارایـی (عدم شفافیت) میافزاینـد.بعد دوم
، زیربنایی یا غیر مشهود است كه تحت عنوان عوامل فر
هنگی مطرح است. وجود شرایط لازم برای سرمایه گذاری در زمینه كالاهای مصرفی و به عبارتی، عدم تفكیك كالاهای مصرفی و سرمایه ای در ذهن سرمایه گذاران، اولین عامل تاثیرگذار در این بعد است. به طور كلی، وجود فرهنگ سرمایه گذاری برد- باخت، قائم به فرد بودن به جای قائم بودن به سیستم، عدم اطلاع كافی بسیاری از سرمایه گذاران از تاثیرات منفی بورس بازی غیر منطقی بر روند معاملات در سطح كلان و ناآگاهی آنها از فلسفه وجودی بورس(توسعه صنعت و اقتصاد كشور)، عوامل بسیار مهمی هستند كه در این بعد، بر عدم شفافیت بازار سرمایه می افزایند.
به عنوان نتیجه نهایی این مقاله، افزایش شفافیت بازار سرمایه، بحثی فراگیر و عمومی بوده كه جهت برداشتن موانع موجود در این راه، طراحی برنامه ای جامع و استراتژیك، به شدت مورد نیاز است. به عبارتی، كلیدی ترین عامل در شفاف سازی بازار سرمایه ایران، تمركز بر فرهنگ سازی و خود كنترلی بازار است كه نیاز به برنامه، زمان، تعهد و آینده نگری دارد. به همین منظور در بخش بعدی به عنوان بخش نهایی این مقاله، پیشنهادهایی در این راستا ارائه خواهد شد.
پیشنهادها
بطور خلاصـه و بر اساس بحثهای عنوان شده در این نوشتـه ، پیشنهادهای زیر جهت شفّـافسازی بازار سرمایه ایران ارائـه میگـردد.
1) تـدوین و تنظیـم قانون جامع بازار سرمایـه
2) اجرای كامل قوانین و مقررات با تأكیـد بر لزوم شفّـافیت اطّلاعات
3) ایجاد شرایط رقابتـی در بازار
كاهش تصدیگرایی دولت در اقتصاد ملّـی از طریق عرضـه سهام شركتهای دولتـی یا نیمـهدولتی به بخش خصوصی ، با رعایت ضوابط و مقررات
، مهمترین عامل در جهت رقابتی كردن فعالیت بورس اوراق بهادار است. علاوه بر این ، بایـد تدابیری اندیشیده شـود تا اعمال حاكمیت دولت در اداره بازار سرمایه ، شدیداً محـدود گـردد.
4) ایجاد تنوع در داراییهای مالـی
عمدهترین دارایی مالی در بورس اوراق بهادار تهران ، سهام است. اگرچـه در طی سالهای گذشته ، با انتشار اوراق مشاركت ، نوع جدیدی از داراییهای مالی ، ایجاد شده است لیكن افزایش تنوع در داراییهای مالی برای پاسخگویی به سلیقههای متنوع سرمایهگذاران در بازار ، امـری اجتنابناپذیـر است و این امر باعث تحقّـق كارآیی بازار و توسعه آن خواهـد شـد.
5) ایجاد مؤسسـات فعـال و مرتبط با بازار سرمایـه
6) ارتقـای سطح بینش و آگاهی جامعه در مورد فعالیت بازار سرمایه و نقش آن در توسعـه اقتصادی كشور. وجود بازار سرمایـه مطلوب ، بدون مشاركت عمومی در این بازار صورت نمیگیرد.
7) همكاری بورس اوراق بهادار كشـور با بورس
های بینالمللـی و جهانـی
8) استفاده بهینهتـر از نیروهای انسانی متخصّـص و آشنـا به مسائل مالی در بازار سرمایـه.
9) كاهش تأثیـر مسائل سیاسی و اقتصادی بازار سرمایه جهت جلوگیری از بزرگنمایی و شایعهپردازی
10) صـدا و سیما به عنوان رسانـه ملّـی كشور نقش مهمـی در گسترش فرهنگ سرمایهگذاری دارد. با برنامههایی چون سریال ، برنامههای مستنـد و گزارشهای تحلیلی.
11) یكسانسازی نرخ سـود تسهیلات بانكی ، منجـر به شفّـافسازی بازار سرمایه و منجـر به افزایش بازدهـی تسهیلات اعطایی از سوی بانكها میشـود. به طوری كه طرحهایی كه بازده و زیان آورنـد از چرخـه اعطای تسهیلات بانكی خارج فقط و طرحهای سودده در چرخـه دریافت تسهیلات اعطایی از سوی بانك باقـی مانند كه این امر باعث كمك به رونق توسعـه اقتصادی كشـور میشـود.
منابع مورد استفاده
[1] پورابراهیمی.محمدرضا. ارزیابی وضعیت کارآیی بازار سرمایه ایران. بورس.39(دی ماه 1382)، 48-44
[2] جونز.پی.چارلز. مدیریت سرمایه گذاری.(ترجمه رضا تهرانی و عسگر نوربخش).نگاه دانش.(1382).تهران.
[3] Bessembinder. Hendrik, Maxwell .William ,Venkataraman. Kumar.. Market Transparency and Institutional Trading Costs.(2005).
[4] Pagano, M., and A. Roell. “Transparency an
d liquidity: A comparison of auction and dealer markets with informed trading” Journal of Finance.(1996) 51, 579-611.
[5] Naik, N., A. Nueberger, and S. “Viswanathan. Disclosure regulation in markets with negotiated
trades”, Review of Financial Studies.(1999). 12, 873-900.
[6] Flood, M. R. Huisman, K. Koedimk, and R. Mahieu. “Quote disclosure and price discovery in
multiple-dealer financial markets”, Review of Financial Studies.(1999). 12, 37-59.
[7] Madhavan, A., D. Porter, and D. Weaver. “ Should securities markets be transparent” Journal of
Financial Markets (2004). forthcoming.
[8] Dimson. Elroy, Mussavian. Massoud. “A brief history of market efficiency.” European Financial Management. (1998). (4).1. 91-193.
[9] Seiler .J.Michael, Rom. Walter. “A histot
ical analysis of market efficiency: do historical returns follow a random walk” Journal Of Financial And Strategic Decisions. (1997).(2),10.49-57.
[10] جهانخانی.علی، پارسائیان.علی. بورس اوراق بهادار. (1375).دانشكده مدیریت دانشگاه تهران. چاپ دوم.تهران.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0