مقاله فضایل اخلاقى و ارزشها در قرآن دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فضایل اخلاقى و ارزشها در قرآن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فضایل اخلاقى و ارزشها در قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فضایل اخلاقى و ارزشها در قرآن
1- تسلیم محض خدا
وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ(1).
و مطیعانه براى خدا قیام كنید.
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ كَانَ أُمَّهً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَكُ مِنَ الْمُشْرِكِینَ(2).
ابراهیم، بزرگوار مردى كه [به تنهایى] یك امت بود، مطیع فرمان خدا و صاحب دین حنیف و از مشركان نبود.
فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ(3).
پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوهر، عفیفند و فرمان خدا را نگاه مىدارند.
وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ ; لَهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً(4).
مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت،; (خداوند) براى آنان آمرزش ومزدى بزرگ آماده كرده است.
أَلصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ و الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ(5).
شكیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان وآنان كه در سحرگاهان آمرزش مىطلبند.
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَآ أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ(6).
هر كس از شما كه مطیع خدا و پیامبرش شود و كار شایسته كند، دوبار به او پاداش دهیم.
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْكَافِرینَ(7).
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، هر كه از شما از دینش باز گردد، چه باك، زود باشد كه خدا مردمى را بیاورد كه دوستشان بدارد و آنان نیز خدا را دوست بدارند. آنان در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ(8).
به تحقیق مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نمازشان خشوع مىورزند.
وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَّدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ; لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً(9).
مردان شكیبا و زنان شكیبا و مردان خدا ترس و زنان خدا ترس;، براى آنان آمرزش و پاداشىبزرگ (از سوى خدا) در نظر گرفته شده است.
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِىَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ كَرِیمٍ(10).
تنها، تو كسى را بیم مىدهى كه از قرآن پیروى كند و از خداى رحمان در پنهانى بترسد، چنین كسى را به آمرزش و مزدى گران مژده بده.
فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بَایاتِى ثَمَناً قَلِیلاً(11).
از مردم نترسید. از من بترسید و آیات مرا به بهاى اندك مفروشید.
فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(12).
اگر ایمان آورده باشید، سزاوارتر است كه از خدا بترسید و بس.
فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِى وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِى عَلَیْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(13).
از ایشان مترسید. از من بترسید تا نعمت خویش بر شما تمام كنم، باشد كه هدایت شوید.
وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَآئِزونَ(14).
و كسانى كه از خدا و پیامبرش اطاعت مىكنند و از خدا مىترسند و پرهیزگارى مىكنند، از رستگارانند.
أَلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً(15).
كسانىكه پیامهاى خدا را مىرسانند و از او مىترسند و از هیچ كس دیگر نمىترسند، خدا براى حساب كردن اعمالشان كافى است.
إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ(16).
تنها دانشمندان از او مىترسند و خداوند پیروزمند آمرزنده است.
رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ(17).
خداوند از آنها راضى و آنها از خدا راضىاند و این حال كسى است كه از خدا بترسد.
2- فداكارى
وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفِسِهمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ(18).
و دیگران را بر خویش ترجیح مىدهند، هر چند خود نیازمند باشند.
3- انفاق
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِى السرَّآءِ والضرَّآءِ(19).
كسانى كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مىكنند.
وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لاَنْفُسِكُمْ(20).
و به سود خود از مالتان انفاق كنید.
فَاَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى(21).
كسى كه بخشید و پرهیزكارى كرد و بهترین را تصدیق نمود، پس براى بهشت آمادهاش مىكنیم.
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ(22).
نیكى را نخواهید یافت، مگر آنكه از آنچه دوست مىدارید انفاق كنید.
4- عفت و حیا
یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغنِیآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ(23).
آنچنان در پرده عفافند كه هر كه حال ایشان نداند، پندارد كه از توانگرانند.
مَنْ كانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ ;(24).
هر كه [از سرپرستان یتیمها] توانگر است، عفت ورزد. [و از مال یتیم ارتزاق نكند];.
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِكاحاً حَتّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ(25).
آنان كه استطاعت زناشویى ندارند، باید پاكدامنى پیشه كنند تاخدا از كرم خویش توانگرشان سازد.
وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(26).
و اگر پاكدامنى پیشه كنند، بر آنها بهتر است. و خدا شنوا و داناست.
; تَمْشى عَلى اسْتِحْیاءٍ ;(27)
(حضرت موسى(ع)) باحیا راه مىرفت;.
5- عفو و گذشت
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ اِنَّ اللَّهَ یُحبُّ الُْمحْسِنینَ(28).
از آنان درگذر (عفوشان كن) كه خداوند نیكوكاران را دوست مىدارد.
وَ اِنَّ السَّاعَهَ لَأتِیَهٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ(29).
بىتردید قیامت فرا مىرسد، پس گذشت كن، گذشتى نیكو.
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُوْنَ(30).
پس از آنان درگذر و بگو در امان هستید، آرى به زودى خواهید دانست.
و الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ(31).
و كسانى كه از خطاى مردم مىگذرند، خدا نیكوكاران را دوست مىدارد.
فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ(32).
پس كسى كه عفو كند و آشتى ورزد، مزدش با خداست.
و لیعفوا وَ لیَصفحوا ألا تُحِبّونَ أنْ یَغفِرَ اللّهُ لَكُم(33).
و درگذرند و ببخشایند، آیا دوست ندارید كه خداوند شما را ببخشد.
فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّى یَأْتِىَ اللَّهُ بِاَمْرِهِ(34).
عفو كنید و گذشت كنید، تا خداوند فرمانش را بیاورد.
6 – حلم و بردبارى
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَلیمٍ(35).
پس او را به فرزندى بردبار مژده دادیم.
اِنَّ اِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ منیبٌ(36).
ابراهیم بردبار و بسیار به درگاه خدا تضرّع داشت.
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ اِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(37).
و آنكه صبر كند و از خطا درگذرد، این از كارهاى پسندیده است.
فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ;(38)
پس صبر كن، همچنانكه پیامبران اولوالعزم صبر كردند، و در عقوبتشان عجله مكن;.
سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ(39).
سلام بر شما، به خاطر آن همه شكیبایى كه ورزیدید، سراى آخرت چه نیكو سرایى است.
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوهِ وَ الْعَشِىّ یُریدُونَ وَجْهَهُ(40).
و همراه كسانىكه هر صبح و شام پروردگارشان را مىخوانند و خشنودى او را مىطلبند، خود را به صبر وادار كن.
فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ ءَانَاىِ الَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى(41).
بر آنچه مىگویند شكیبا باش و پروردگارت را پیش از طلوع خورشید و پیش از غروب آن به پاكى بستاى و در ساعات شب و اول و آخر روز تسبیح بگو، امید است كه خشنود گردى.
وَ اصْبِرْ عَلى مآ اَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(42).
و بر هر چه كه به تو مىرسد، صبر كن، كه این از نشانه تدبیر در كارهاست.
فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ(43).
پس صبركن كه وعده خدا حق است، مبادا آنان كه به مرحله یقین نرسیدهاند تو را بىثبات و تحقیر كنند.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ(44).
در برابر فرمان پروردگار صابر و استوار باش و چون صاحب ماهى (یونس) مباش.
وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً(45)
.
و بر آنچه مىگویند صبور باش و به گونهاى پسندیده از ایشان دورى بجوى.
یآ اَیُّها الَّذِینَ ءَامَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(46).
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، شكیبا باشید و دیگران را به شكیبایى فرا خوانید و منسجم شوید [تا در جنگهاپایدارى كنید] و از خدا بترسید، باشد تا رستگار شوید.
وَ اِنْ یَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ(47).
اگر از شما بیست تن باشد و در جنگ پایدارى كنند، بر دویست تن غلبه خواهند كرد.
یآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوهِ اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ(48).
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از شكیبایى و نماز مدد جویید، كه خدا با شكیبایان است.
الصَّابِرینَ وَ الصَّادِقینَ وَ الْقانِتینَ وَ الْمُنفقینَ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ(49).
شكیبایان وراستگویان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آنان كه در سحرگاهان آمرزش مىطلبند.
وَ الصَّادِقینَ وَالصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرینَ وَالصَّابِرَاتِ ; أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً و أَجْراً عَظیماً(50).
مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شكیبا و زنان شكیبا; براى همه آنها خدا آمرزش و پاداش بزرگ مهیا ساخته است.
وَ كَاَیِّنْ مِنْ نَبِىٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبّیُّونَ كَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِمآ اَصابَهُمْ فِى سَبیلِاللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ(51).
چه بسا پیامبرانى كه خدا دوستان بسیار همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا هر چه به آنها رسید سُستى نكردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند و خدا شكیبایان را دوست دارد.
اِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ(52).
تنها، مزد صابران بى حساب ادا مىشود.
وَ اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَاِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(53).
اگر شكیبایى كنید و پرهیزگار باشید، به راستى كه این نشانه قدرت اراده شماست.
7 -راستى و صداقت
وَ الَّذِى جآءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِه اُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(54).
و كسى كه سخن راست بر او آمد و تصدیقش كرد، هم آنها پرهیزگارند.
وَ قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنِى مُخْرَجَ صِدْقٍ(55).
و بگو اى پروردگار من، مرا به راستى و صداقت داخل كن و به راستى و صداقت بیرون بر.
وَ الْقَانِتینَ وَ القَانِتَاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقَاتِ(56).
مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار، مردان راستگو و زنان راستگو.
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى(57).
و اما كسى كه بخشایش [انفاق] و پرهیزگارى كرد و آن بهترین را تصدیق كرد، پس به راحتى براى بهشت آمادهاش مىكنیم.
قالَ اللَّهُ هذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقینَ صِدْقُهُمْ(58).
خدا فرمود: این روزى است كه راستگویان را، راستى گفتارشان سود دهد.
لِلْفُقَرآءِ الْمُهاجِرینَ الَّذِینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ(59).
[غنایم] از آن مهاجران فقیرى است كه از سرزمین و اموالشان در طلب فضل و خشنودى خدا رانده شدهاند و خدا و پیامبرش را یارى مىكنند، اینان راستگویانند.
لِیَجْزِىَ اللَّهُ الصَّادِقینَ بِصِدْقِهمْ;(60)
تا خدا راستگویان را به سبب راستى گفتارشان پاداش دهد;.
8 – مهربانى و دلسوزى
لَقَدْ جآءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَءُوفٌ رِحیمٌ(61).
البته پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مىدهد، بر او گران مىآید سخت به شما دل بسته است و با مؤمنان رؤوف و مهربان است.
ثُمَّ قَفَّیْنا عَلى ءَاثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعیسَى ابْن مَرْیَمَ وَ ءَاتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ وَ جَعَلْنا فى قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَهً وَ رَحْمَهً(62).
سپس پیامبرانمان را پس از ایشان فرستادیم و عیسى بن مریم را از پى آنها روانه كردیم و به او انجیل را دادیم و در دل پیروانش رأفت و رحمت نهادیم.
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ(63).
به سبب رحمت خداست كه تو با آنها [مردم] این چنین خوشخو و مهربان هستى.
فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أوْ َیَخْشى(64).
با او به نرمى سخن گویید. شاید پند گیرد یا بترسد.
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذینَ ءَامَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَهِ(65).
و از كسانى باشند كه ایمان آوردهاند و یكدیگر را به صبر و مهربانى سفارش كردهاند.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ اَشِدّآءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمآءُ بَیْنَهُمْ(66).
محمد پیامبر خداست و كسانىكه با او هستند، بر كافران سختگیر و با یكدیگر مهربانند.
وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ(67).
و تو راست خُلقى عظیم [و نیكو].
9 – اعتدال
وَ اقْصِدْ فِى مَشْیِكَ(68).
در رفتارت راه متعادل را برگزین.
وَ اِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمَّا نَجَّیهُمْ اِلىَ الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ;.
و چون موجهاى(69) عظیم، همانند ابرها، آنها را فرو پوشد، خدا را از روى اخلاص در دین بخوانند و چون نجاتشان دهد و به خشكى برد، برخى متعادل شوند [و راه تشكر و سپاس پیش گیرند].
وَ لَوْ اَنَّهُمْ اَقامُوا التَّوْریهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ مَآ اُنْزِلَ اِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فوقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ اُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ كَثیرٌ مِنْهُمْ سآءَ ما یَعْمَلُونَ(70).
و اگر تورات و انجیل را و آنچه را كه از جانب خدا بر آنها نازل كردهایم بر پا دارند، از بالا و زیر پاهایشان روزى بخورند، بعضى از ایشان مردمى متعادل هستند و بسیارشان بدكردارند.
فَاَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ اَقْسِطُوا اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ(71).
میانشان صلحى عادلانه برقرار كنید و عدالت ورزید كه خدا عادلان را دوست دارد.
اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوى(72).
عدالت ورزید كه به تقوا نزدیكتر است.
10 – شجاعت
قَالَ لا تَخافَآ اِنَّنى مَعَكُمَآ اَسْمَعُ وَ أَرى(73).
گفت مترسید، من با شما هستم، مىشنوم و مىبینم.
یا مُوسى أَقْبِلْ وَ لَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْأَمِنِینَ(74).
اى موسى پیش آى و مترس؛ تو در امان هستى.
; یُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ(75).
[مؤمنان] در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت هیچ ملامتگرى نمىهراسند.
إِنَّمَا ذلِكُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَآءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(76).
آن شیطان است كه در دل دوستان خود بیم مىافكند. اگر ایمان آوردهاید از ایشان مترسید، از من بترسید.
فَمَنْ تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ(77).
بر آنها كه از راهنمایى من پیروى كنند، بیمى نخواهدبود و خود اندوهناك نمىشوند.
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ(78).
هر آینه آنان كه گفتند پروردگار ما اللَّه است و سپس پایدارى كردند، بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نمىشوند.
أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(79).
آیا از آنها مىترسید و حال آن كه اگر ایمان داشته باشید، سزاوارتر است كه از خدا بترسید.
إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوهَ وَ ءَاتَى الزَّكَوهَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ(80).
مساجد را كسانى آباد مىكنند كه به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند و نماز مىگذارند و زكات مىدهند و جز از خدا نمىترسند.
أَلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً(81).
كسانىكه پیامهاى خدا را مىرسانند و از او مىترسند و از هیچ كس جز او نمىترسند، خدا براى حساب كردن اعمالشان كافى است.
آنچه كه نمىداند مىپرسد
فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(82).
اگر خود نمىدانید، از اهل كتاب بپرسید.
وَ إِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُوْلِى الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْوَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَنَ إِلَّا قَلِیلاً(83).
و چون خبرى، چه ایمنى و چه ترس به آنها رسد، آن را همه جا فاش مىكنند، و حال آن كه اگر به پیامبر و الوالامرشان رجوع مىكردند، حقیقت امر را از آنان در مىیافتند. و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندكى همگى از شیطان پیروى مىكردند.
ب) رذایل اخلاقى و ضد ارزشها در قرآن
1- تكبّر
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الْأَرْضِ(8).
به راستى كه فرعون در آن سرزمین برترى و تكبر ورزید.
إِنَّ الّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادتى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ(9).
كسانى كه در پرستش من سركشى مىكنند. به زودى در عین خوارى به جهنم در آیند.
فَلَمّا جَآءَهُمْ نَذیرٌ مَا زادَهُمْ اِلَّا نُفُوراً * اِسْتِكْباراً فِى الْأَرْضِ;(10).
سپس آن گاه كه بیم دهندهاى آمد جز به نفرتشان افزوده نگردید و به سركشى آنان در زمین انجامید.
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَكُوْنُ لَكَ اَنْ تَتَكَبَّرَ فِیها(11).
گفت [: به ابلیس] بیرون شو از این مقام، تو را چه رسد به اینكه گردنكشى كنى.
وَ اِذا تُتْلى عَلَیْهِ ءَایاتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها(12).
و هنگامى كه آیات ما بر آنها خوانده شود با خود پسندى از آن روى برگردانند، چنانكهگویى نشنیدهاند.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنیمٍ(13).
خشن مردى [متكبر] ناشناخته نسب.
إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً(14).
هر آینه خدا متكبران و فخر فروشان را دوست ندارد.
2- بخل
وَ لَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَمَهِ(15).
آنان كه بُخل مىورزند، از آنچه كه خدا به آنها عطا كرده، پندارند كه بخل ورزیدن بر ایشان خیر است، بلكه شراست، در قیامت آنچه را كه در بخشیدنش بخل مىورزیدند، چون طوقى به گردنشان خواهد آویخت.
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ و اسْتَغْنَى* وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى* فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى(16).
و امّا آن كس كه بخل و بىنیازى ورزید و آن بهترین را تكذیب كرد، او را براى دوزخ آمادهمىسازیم.
وَ مَنْ یَبْخَلُ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِىُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرآءُ(17).
و هر كس بُخل ورزد، در حقیقت در حق خود بُخل ورزیده است؛ زیرا خدا بىنیاز است و شما نیازمند.
إِنَّ اللَّه لاَ یُحِبُ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً أَلَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بَالْبُخْلِ وَیَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ(18).
خداوند خودپنسدِ متكبر را دوست نمىدارد؛ كسانى كه خود بُخل مىورزند و دیگران را نیز به بخل وا مىدارند و مالى را كه خداوند به آنها داده پنهان مىكنند.
3- حرص
; فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدَادٍ أَشِحَّهً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً(19).
و هنگامى كه وحشت از میان برود، از حرص غنایم، با زبانتیز خود، شما را برنجانند. اینان ایمان نیاوردهاند و خداوند اعمالشان را تباه كرده است و این كار بر خدا آسان بوده است.
وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَ(20).
و بخل و فرومایگى بر نفوس [مردم] غلبه دارد.
وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(21).
و آنان كه از بُخل و حرص نفس خویش در امان مانده باشند از رستگارانند.
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَوهٍ(22).
و آنان را از مردم دیگر حتى مشركان، بر زندگى این جهانى حریصتر خواهى یافت.
4- حسد
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(23).
و [به پروردگارم پناه مىبرم] از شرّ حسود، آنگاه كه رشك مىورزد.
أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآءَاتَیهُم اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَآ ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَهَ وَ ءَاتَیْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِیماً(24).
یا بر مردم به خاطر نعمتى كه خدا از فضل خویش به آنان ارزانى داشته، حسد مىبرند، در حالى كه ما به خاندان ابراهیم كتاب و حكمت دادیم و فرمانروایى بزرگ ارزانى داشتیم.
وَدَّ كَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُ(25).
گروهى از اهل كتاب بر شما حسد مىورزند، با آنكه حقیقت بر آنها آشكار شده، دوست دارند شما را از راه خود به كفر باز گردانند.
5- شتابزدگى
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ(26).
آدمى شتابكار آفریده شده است.
وَ كَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً(27).
و آدمى تا بوده شتابزده بوده است.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسَفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ(28).
و هنگامى كه موسى خشمگین و اندوهناك نزد قوم خویش بازگشت، گفت: در غیبت منچه بد جانشینانى بودید. آیا در امر خداى خود عجله نمودید؟
أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِكُونَ(29).
فرمان خدا دررسید به شتابش مخواهید، او منزه است و از هر چه شریك او مىسازید برتر است.
وَ مَایُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَهَ قَرِیبٌ، یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ بِهَا(30).
و تو چه مىدانى، شاید قیامت نزدیك باشد، آنان كه باورش ندارند، آن را با شتاب مىطلبند.
6 – كرشمه در سخن گفتن
فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ(31).
پس به نرمى سخن مگویید تا آن مردى كه در قلب او مرضى هست به طمع افتد.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0