توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ابتذال فراگیر دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ابتذال فراگیر  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ابتذال فراگیر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ابتذال فراگیر :

ابتذال فراگیر

درد این نسل را باید درك كرد
راه درمان اساسی این است كه اول ما درد این نسل را بشناسیم‏‌‏ ، درد عقلی و فكری، دردی كه نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را كه احساس می كند و نسل گذشته احساس نمی كرد. مولوی می گوید:‌

در گذشته درها بروی مردم بسته بود، درها كه بسته بود سهل است، پنجره ها هم بسته بود، كسی از بیرون خبر نداشت، در شهر خود كه بود از شهر دیگر خبر نداشت، در مملكت خود كه بود از مملكت دیگر خبر نداشت، امروز این درها و پنجره ها باز شده، دنیا را می بیند كه رو به پیشرفت است، علوم مختلف دنیا را می بیند، قدرتهای سیاسی و نظامی دنیا را می بیند و دموكراسی های دنیا را می بیند، برابریها را می بیند، حركت ها را می بیند، قیام ها و انقلاب ها را می بیند، جوان است احساسش عالی است و حق هم دارد، می گوید ما چرا باید عقب مانده تر باشیم به قول شاعر:‌

سخن درست بگویم نمی توانم دید كه می خورند حریفان و من نظاره كنم.
دنیا این طور چهار اسبه بطرف استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و عزت و شوكت و حرمت و آزادی می رود و ما همچنان نظاره گری خواب آلوده باشیم، یا از دور تماشا كنیم و خمیازه بكشیم؟نسل قدیم این چیزها را نمی فهمیدند و درك نمی كردند نسل جدید حق دارد بپرسد چرا ژاپن بت پرست و ایران مسلمان كه در یكسال و در یك زمان بفكر افتادند كه تمدن و صنعت جدید را اقتباس كنند ولی ژاپن رسید به آنجا كه با خود غرب رقابت می كند و ایران دراین حد است كه می بینیم؟!

ما ولیلی همسفر بودیم اندر راه عشق‏‌، او به مطلبها رسید وما هنوز آواره ایم آیا نسل جدید حق دارد این سئوال را بكند یا نه؟
نسل قدیم سنگینی بار تسلط های خارجی را روی دوش خود احساس نمی كرد، ولی نسل جدید احساس می كند؟ آیا این گناه است؟ خیر گناه نیست بلكه خود این احساس یك پیام الهی است، اگر این احساس نبود معلوم میشد ما محكوم به عذاب و بدبختی هستیم، حال كه این احساس پیدا شده نشانه این است كه خداوند تبارك تعالی میخواهد ما را از این بدبختی نجات دهد.
در قدیم سطح فكر مردم پایین تر بود، كمتر در مردم شك و تردید و سئوال پیدا می شد، حالا بیشتر پیدا میشود، طبیعی است وقتی كه سطح فكر كمی بالا آمد سئوالاتی برایش طرح می شود كه قبلاَ مطرح نبود.
باید شك و تردیدش را رفع كرد و به سئوالات و احتیاجات فكریش پاسخ گفت.
نمیشود به او گفت بر گرد به حالت عوام، بلكه این خود زمینه مناسبی است برای آشنا شدن مردم با حقایق و معارف اسلامی، با یك جاهل بی سواد كه نمیشود حقیقتی را در میان گذاشت.

بنابراین در هدایت و رهبری نسل قدیم كه سطح فكرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یك طرز خاص بیان و تبلیغ و یكجور كتابها، اما امروز آن طرز بیان و آن نوع كتاب ها پاسخگوی سوالات ذهن نیست، باید و لازم است رفورم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق روز و زبان روز و افكار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.

نسل قدیم آنقدر سطح فكرش پایین بود كه اگر یكنفر در مجلسی ضد و نقیض حرف می زد كسی متوجه نمیشد و به او اعتراض نمیكرد، اما امروزه نوجوانی كه تا حدود كلاس 10 و 12 درس خوانده همین كه برود پای منبر یك واعظ پنج شش تا و گاهی ده تا ایراد بنظرش میرسد، باید متوجه افكار او بود و نمیشود گفت خفه شو، فضولی نكن.

از ده گفتار استاد شهید مطهری
جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته‌
می گویند جوامع در حال گذر از سنت به مدرینته اجباراً مراحلی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، اخلاقی،اجتماعی و علمی طی می كنند كه با تشبیه این گذر به زایش های مكرر انتظار دردهای فراوان و زحمتهای بسیار را انتظاری دائمی و قابل پیش بینی دانسته و می دانند.
و چه بسیار از این زایمان های دوران گذر،طبیعی ،و فرزندان (مولودهای ) سالم و چه بسیار از آنها غیر طبیعی و با عمل سزارین و یا مولودهای ناسالم و ناقص بوده و خواهند بود.

با این دیدگاه دیگر جای تعجب از مشاهده پدیده های جدید و نو ظهور در زمینه های مختلف باقی نمی ماند. « عجب روزگاری شده ها»‌ دیگر معنای دیگری خواهند داشت و چه بسا كمتر به زبان آیند.

شك در بدیهیات عقلی،اخلاقی،و عرفی تبدیل ناهنجاریهای گذشته به هنجار و بالعكس،طوفانها و زلزله های شدید اقتصادی و اجتماعی، ایجاد طبقه های جدید در اجتماع از نظر اقتصادی و فرهنگی، كاهش لطافتهای روحی و خشك شدن چشمها ناشی از سنگ شدن دلها و …همه مظاهر این زایش های دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند. قطعاً نمی توان این حركت به سمت مدرنیته را سقوط نامید.

جهت صحیح است مشكل تعداد زیاد مولودهای نارس است. اگر جوامع پیشرفته و توسعه یافته طی دوران مشخص بارداری و سیر منظم مراحل تغییر، از سنتها به دوران مدرن وارد گردیدند جوامعی مانند جامعه ما زایمان را تقلید می كنند و نطفه ها درست منعقد نمی گردند و شتابی ناشی از مشاهده زیبایی ها و زرق و برقهای ظاهری جوامع پیشرفته باعث زایمان های زودرس و مصنوعی می گردد.

در اینجا قطعاَ توجه داریم كه جوامعی كه امروز بنام جوامع توسعه یافته شناخته می شوند در زمینه های دینی و اخلاقی بسیار كژ رفته اند و آنچه كه برآیند فشارهای دوران گذارشان در این زمینه ها برایشان آورد، كم ارزشی دین و اخلاق و ارزشمندی منافع فردی و مادی بود كه پس از سالها این مولود ناقص تمامی دستاوردهای مثبت آنها را تحت الشعاع خود قرار داده و مورد تهدید جدی قرار داده است.
در عالم معنا چنانچه جوامعی همچون ما، ارزش گوهرهایی را كه داریم دریابیم و به آنها افتخار كنیم و دوباره و چند باره به طور عمیق و دقیق در آنها و با تكیه بر آنها بدنبال راه صحیح بگردیم و از تجربیات مثبت دیگر جوامع با چشم باز استفاده كنیم و از انواع خود باختگی ها رهایی یابیم بسیار پیشرفته تر و توسعه یافته تر از جوامعی به این نام هستیم.

روسپی گری و فاحشگی و زنان و دختران خیابانی در جامعه ما ضمن آنكه مشابهت هایی با دیگر جوامع دارند با توجه به خصوصیات ویژه ایرانی، اسلامی، انقلابی جامعه مان باید مورد بررسی قرار گیرند.
انحرافات زیر پوستی در جامعه‌

1) خیلی ها شاید نماز نخوانند و یا روزه نگیرند خمس و زكات را اگر برایشان واجب است
ندهند. مشمول حج واجب باشند و نروند و …و در عین حال مسلمان باشند، یعنی وقتی دینشان را سئوال كنی می گویند كه مسلمانند، حتی شاید عزاداری مفصلی هم برای امام حسین(ع) می گیرند و به زیارت امامان و امامزاده ها هم زیاد می روند و ….

آیا اما می توانیم وجود چنین جریانی را در اجتماع تحت عنوان جریان فساد تلقی نمائیم و روی آن بحث كنیم و از حكومت اسلامی انتظار برخورد قانونی با آنها را داشته باشیم؟ جواب شما در این رابطه اكثراً جواب منفی است. زیرا خواهید گفت كه افراد در انجام اعمال عبادی خود آزادند و ما نمی توانیم از نیتهایشان جستجو كنیم، و هر كس مسائل مربوط به خود و خدایش را باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگو باشد. اگر چنانچه نوعی تظاهر به مثلاً روزه خواری و یا بنمایدكه تأثیر اجتماعی اش كوچك شمردن و توهین به احكام الهی باشد آن زمان باید با وی توسط حكومت و مردم برخورد صورت گیرد، در غیر این صورت او را به عنوان مسلمان در جامعه می پذیریم، و حتی شاید جایگاهی اجتماعی به عنوان یك مسلمان دو آتشه هم بیابد.

این مقدمه برای این بود كه توجه نمائیم آیا ارتباطات جنسی هم جزء اعمالی است كه چنانچه مخل و مضر به دید عمومی جامعه نسبت به اخلاقیات و شئونات اسلامی نگردد، افراد در انجام شرعی و یا غیر شرعی آن ارتباطات آزادند و جستجو نسبت به نوع ارتباطات لزومی ندارد، و چنانچه زن و مرد یا دختر و پسری با رضایت ارتباط جنسی برقرار كردند، كافی است كه آن را صحیح بدانیم و تصور نمائیم كه حتماَ مسائل شرعی اش را رعایت كرده ا ند، و در غیر این صورت خودشان باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشند. آیا در اینجا هم این استدلال و تصور صحیح و كافی است ؟(دقت كنید)

فرق عقد وازدواج و ارتباط جنسی شرعی با ارتباط جنسی حرام (زنا)‌در چیست؟ غیر از ا ین است كه انجام اعمال جنسی در هر دو یكی است ولی نیتها و قراردادها و تعهدات و شرایط و كلمات بكار برده شده متفاوت است؟

پس آنچه كه ماهیت این دو نوع ارتباط را در عین ظاهر تقریباَ مشابه شان تغییرمی دهد اول نیتها و دوم قرار دادها و تعهدات و عوارض آن نیتها و قرار دادها و تعهدات است؟
به عنوان مثال دیگر در این رابطه فرق قرض الحسنه و ربا در چیست؟ غیر از نیتها و قراردادها، در هر دو وجهی بین طرفین رد و بدل می گردد، فشار روانی حرمت ربا و حتی جا افتادن ربا خواری به عنوان بدتر از زنا با محارم در خانه خدا، بتدریج ما را به جایی رسانده، است كه كمتر كسی پیدا میشود بگوید مستقیماَ ربا می دهم، بلكه انواع و اقسام فروش اقساطی و عناوین دیگری كه ابداع كرده اند همان محتوای رباخواری را دارد، ولی ظاهری شرعی و اسلامی به آن داده اند.
2)‌ با مثالهای مذكور در قسمت 1 بخشی از انحرافات زیر پوستی در جامعه و اثرات آن را عرض می نمائیم:‌

همانطوریكه اثر اعمال به نیات عمل كنندگان بر می گردد و این ا صل مسلم و قطعی است كه تجربه و وجدان آن را تأیید می نماید و از بدیهیات فقه اسلامی ماست، اگر ممالك اسلامی عقب مانده اند و اكسیر اعمال و اخلاقیات و عقاید اسلامی مس آنها را زر نمی كند، دقیقاً در همین جا مشكل دارند، كه اكثراً به ظاهری اسلامی بسنده كرده اند، و از باطن اعمال كه نیات است غافلند ، و قطعاَ چنین اعمال ظاهری كمترین تأثیر را خواهند داشت، و حتی چه بسا دلخوشیهایی را در جوامعی این چنینی ایجاد نمایند، كه این كافی است، و از مغز دین غافل شوند، ‌و شاید نهضت های عمیق و واقعی اسلامی از میان مردمی بپا گردد كه تحت عنوان جامعه اسلامی شناخته نمی شوند!!

ما بیشتر وارد مثالهایی كه زده شده نمی شویم و به مطلب خودمان بر می گردیم كه چطور شد رباخواری و نزولخواری علنی و صریح كاهش یافت و جای خود را به فروش اقساطی كالا و یا پوشش های دیگر دارد؟ چرا این ارتباطات مالی بین نزولخوار و نزولگیر كه رابطه ای بین خودشان بود تبدیل به رابطه ای با پوشش اسلامی شد و طرفین به انجام یك سری قرار دادها و تعهدات و ….راضی شدند غیر از فشار روانی و حرمت نزولخواری و جا افتادن نزولخوار به عنوان دشمن خدا و زناكار با محارم در خانه خدا چیز دیگری نبود . این فشار روانی شاید نیتها را عوض نكرد ولی آنها را مجبور به انجام اعمال ظاهراً شرعی كرد.

چرا این اتفاق در عرصه ارتباطات جنسی نمی افتد؟ شاید به این دلیل است كه این نوع ارتباطات تحت عنوان دوست پسر و دوست دختر مد است وجا افتاده است اگر این ارتباطات تحت عنوان زنا جا بیفتد( كه می دانیم زنا انواع مختلفی دارد زنای چشم تا زنای دست و …) قطعاً فشار روانی آن بتدریج افراد مذكور را مجبور به انجام ظاهری شرعی این ارتباطات می نماید و اینجاست كه شاید بحث ازدواج موقت و تن دادن به قرار دادهای آن پذیرش یابد و جا بیفتد، هر چند كه نیتها همان نیتهای اولی باشد.

3)‌ در همه حال انجام ظاهری اعمال شرعی بدون توجه به نیتها قطعاً كم اثر است و نیت سازی كار هیچ كس نیست جز عشق، عشق چنانچه در دل فرد یا ملتی ایجاد شد نیت را می سازد و تمامی قوای فرد و جامعه را در جهت آن نیت و عشق بسیج می كند. اگر معشوق خدا باشد همه یكپارچه و یكرنگ به سوی او می شتابند و اگر معشوق ها خانه ها و ماشین ها و شهوت های رنگارنگ دیگر باشند همه به هم فشار می آورند، و یكدیگر را زیر پا له می كنند تا هر چه بیشتر بخورند و بیاشامند و لذت ببرند.

4) نفس و شیطان و هوس، در بعد اجتماعی اش در جوامعی كه رعایت برخی ظواهر، چه از نظر حكومت و چه افراد آن جامعه ضروری باشد، هوشیارانه عمل می كند نوعی حركت هوشیارانه و زیر پوستی اتفاق می افتد، كه به عنوان مثال میتوان فردی را در نظر گرفت، كه ظاهراً سالم است ولی میكروبی و یا ویروسی درونش لانه كرده و شدیداً فعالیت می نماید و دملها و تاولها و آب افتادگی های رو به گسترش در زیر پوست فرد مشاهده میشود .ولی این میكروب یا ویروس بقدری هوشیاری به خرج می دهد كه تاولها و دملها نتركند و ظاهر فرد را خراب نكنند كه بفهمد بیماری دارد و بیماری اش چركین و عمیق است و متناسب با پیام هایی كه از درون فرد می گیرد جا عوض می كند و تغییر شكل و حالت می دهد ولی در اصل روز به روز و لحظه به لحظه محیط كار و فعالیت خود را گسترش می دهد، و تا فرد را كاملاً زیر پوشش در نیاورد و نقاط مركزی و كلیدی او را تسخیر ننماید خودنمایی نمی كند و منتظر می ماند.

ما در جامعه مان پس از بیست و اندی سال كه از انقلاب اسلامی می گذرد دچار چنین حالتی هستیم.
نوعی نفاق عمیق و پیچیده مشاهده می گردد. تمامی اعمال ضد شرع و اخلاق اتفاق می افتد چنان خود را با ظواهر اسلامی عجین كرده اند كه قانون دستش در برخورد بسته است، ولی قاضی می فهمد كه این جریان خلاف است و مردم باطن آن را درك می كنند ولی زبان ها به دلیل آن ظاهراً بسته است.
اگر خداوند فرموده كه نماز انسان را از فحشاء و منكر باز می دارد و ما شاهد فحشاء روز افزون هستیم پس نمازمان نیست. اگر خداوند متعال فرموده كه روزه تقوا را تقویت می نماید و ما اینهمه بی تقوایی می بینیم پس روزه هایمان روزه نیست. اگر خدا حج را دارای فؤاید عظیم اتحادی بین ملل مسلمان فرموده و تأثیرات عمیق فردی، و ما آنها را نمی بینیم حجمان حج نیست. (لطیفه :‌خیلی ها پول درصدی می گیرند برای عقب نماندن از غافله مد،سوریه و كربلا و حج می روند تا سركوچه پلاكارد برایشان نصب شود.)
اعتیاد ایدز و هپاتیت در زندان
اعتیاد، سالها تنها به عنوان یك « جرم»‌شناخته میشد و فرد معتاد را صرفاَ یك « مجرم»‌ می شناختند. تحقیقات جامعی كه به ویژه در دانشگاه «یل»‌انجام گرفت بروز تغییرات شیمیایی و حتی،فیزیكی در بافت مغز افراد معتاد را به اثبات رساند و كارشناسان، امروزه اعتیاد را یك بیماری مزمن و عود كننده می شناسند كه به صورت حمله های متناوب «احساس نیاز»‌و «مصرف»‌ ماده مخدر تظاهر می یابد. متاسفانه به نظر می رسد كه در برخورد با معضلات و مشكلاتی كه اهمیتی به مراتب كمتر از اعتیاد دارند منطقی تر برخورد میشود. عذر یك فرد سیگاری كه با قیافه حق به جانب ادعا می كند كه « مجبور است»‌ سیگار بكشد‎‌‎‌ به راحتی پذیرفته میشود و خیلی مؤدبانه از او می خواهند كه در محل مجزایی به استعمال دخانیات مشغول شود.

این در حالتی است كه نگاه صرفاَ مجرمانه به شخص معتاد، از او تنها و تنها انتظار«ترك‌»‌و آن هم «خیلی فوری»‌دارد. دكتر آلن لشنر «‌Leshner Alan » دبیر انستیتو ملی مبارزه با مواد مخدر معتقد است كه هیچ نیازی در انسان، قوی تر و شدیدتر از احساس نیاز یك معتاد به مصرف مواد مخدر نیست.
اعتیاد در ایران

كشور اسلامی ایران به علت قرار داشتن در شاهراه ترانزیت مواد مخدر و نیز جایگاه نسبتاً موجه مصرف تریاك در فرهنگ ایرانی، همواره با خطر و عوارض اجتماعی اعتیاد روبرو بوده است.

تخمین زده میشود كه حدود 2 میلیون نفر معادل 3 درصد از كل جمعیت ایران به نوعی از مواد مخدر استفاده می كنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در یك دهه اخیر اقدامات بسیار جدی و مؤثری در مقابله با گروههای قاچاق و توزیع مواد مخدر صورت گرفته است. با این حال ، افزایش شیوع اعتیاد در جمعیت زنان همه و همه حقایقی هستند كه لزوم برخورد ریشه ای تر و منطقی تر با این معضل ملی را طلب می كنند.

نكته مهمی كه در این حال قصد پرداختن به آن را داریم: پرداختن به مشكلات بهداشتی و بیماریهای عفونی خطرناك است كه یك فرد معتاد را در جامعه و محیط زندان تهدید می كنند و با توجه به ارتباط این افراد با كل جامعه، آنها را به منابع خطرناكی برای انتشار بیماریهای عفونی خطرناكی چون ایدز و هپاتیت تبدیل می سازند.
ایـدز

از زمانی كه نخستین مورد بیماری ایدز در سال 1981 در كشور آمریكا گزارش شد تا كنون بالغ بر 3 میلیون مورد ثابت شده بیماری ایدز از 208 كشور جهانی به سازمان جهانی بهداشت ( Who )‌ گزارش شده است و به گزارش همین سازمان‏، امروزه حدود 1/36 میلیون نفر انسان زنده آلوده به ویروس ایدز در جهان زندگی می كنند.

آمار رسمی منتشر شده در انتهای سال 1380، تعداد مبتلایان به عفونت ویروس ایدز در ایران را 3109 نفر عنوان می كند،‌در حالیكه كارشناسان و متخصصین امر، این رقم را به حدود 25 هزار نفر تخمین می زنند.

بر اساس آمارهای جهانی‏، حدود 80 درصد از عفونتهای ویروس ایدز از راه تماس و رابطه جنسی، 12 درصد از طریق اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگهای آلوده و مشترك و 4 درصد از طریق انتقال فرآورده های خونی آلوده منتقل می شوند.

این در حالی است كه متخصصین و كارشناسان معتقدند كه الگوی انتقال ویروس ایدز در كشور ما متفاوت است و برآورد می شود كه 31 درصد از موارد ابتلا در ایران از طریق اعتیاد تزریقی ، 25 درصد از راه انتقال خون و فرآورده های خونی آلوده و 11 درصد متفرقه انتقال می یباند.
به این ترتیب در می یابیم كه افراد معتاد و به ویژه،‌ معتادان تزریقی به طرز فاحشی بیشتر از افراد عادی جامعه در معرض خطر آلودگی با ویروس ایدز (HIV )‌ قرار دارند.
هپاتیت
هپاتیت به معنی التهاب كبد است و 5 نوع ویروس هپاتیت A.B.C.D.E. شایع ترین و مهمترین علت این بیماری به شمار می روند.
هپاتیتهای ویروسی شایع ترین علت بیماریهای مزمن كبدی و سرطان كبد شناخته شده اند
و سازمان بهداشت جهانی سرطان و سیروز كبدی ناشی از هپاتیت B را نهمین علت مرگ و میر در تمامی دنیا معرفی كرده است.
ویروسهای هپاتیت نوع C,B مهمترین و خطرناكترین نوع هپاتیتهای ویروسی را ایجاد میكنند و درست مانند ویروس ایدز، اعتیاد تزریقی و انتقال فرآورده های خونی آلوده، مهمترین راه انتقال آنها به شمار میروند و معتادان تزریقی، باز هم به عنوان و گروه پر خطری شناخته میشوند كه بیش از افراد عادی جامعه در معرض آلودگی با این نوع ویروس ها قرار دارند.

در خصوص بیماری هپاتیت نوع B كه 2 میلیون نفر را در ایران مبتلا نموده است، 3 درصد جمعیت كشور را پوشش می دهد.
زندان
جرمهایی كه افراد زندانی به علت انجام آنها در زندان به سر می برند اغلب همان رفتارهای پر خطری هستند كه فرد را در معرض ابتلاء‌ به بیماریهای عفونی خطرناكی چون ایدز و هپاتیت قرار می دهند.( اعتیاد تزریقی، بی بند و باری جنسی،‌ خشونت و ….) از سوی دیگر، محیط زندان برای بسیاری از افراد، نخستین فرصت زندگی برای آشنایی با اعمال خلافی چون اعتیاد و بی بندوباری جنسی محسوب میشود.
با وجود تمام ممنوعیتها و مراقبتها دیده می شود كه رفتارهای پر خطری چون اعتیاد تزریقی، اشتراك سرنگ، خالكوبی، رابطه جنسی و ….در بین زندانیان از شیوع بالایی برخوردار است.

زندانیهای معتاد در اثر پیامدهای روانی ماده مخدر و یا در ازای دریافت پول یا دارو گاهی تن به روابط جنسی نامشروع می دهند. از سوی دیگر،‌ ممنوع بودن استفاده از مواد مخدر و در دسترس نبودن وسیله مناسب تزریق گاهی افراد معتاد را مجبور می سازد كه از هر راه و به هر شیوه ای متوسل شود تا ماده مخدر را به بدن خود برساند. دیده شده است كه در برخی موارد 15 تا 20 نفر از یك سرنگ آلوده مشترك استفاده می كنند و استفاده از وسایل معمولی مانند مغز خودكار به یك جهت تزریق مواد مخدر چندان ناشایع نیست.

بر اساس اطلاعات موثق و تأیید شده ای كه از زندانها و مراكز بازپروری كشور به دست آمده است‏‌، عده بسیاری از ساكنان این مراكز بخصوص در استانهای كرمانشاه و كرمان از نظر عفونت با ویروس ایدز، ویروس هپاتیت، مثبت هستند.

از سوی دیگر، زندانها، دیگر چهار دیواریهای بلند و جدا از جامعه به شمار نمی روند. خیلی از زندانیها دوره حبس كوتاه دارند و بسیاری از آنها در دوران مرخصی و یا پس از آزادی به جامعه باز می گردند و با جامعه در ارتباط هستند.

در تحقیقی كه در كشور آمریكا انجام گرفت دیده شد كه 51 درصد از زندانیها و 12 ساعت پس از آزادی، یك رابطه جنسی داشته و 11 درصد آنها در نخستین روز آزادی به تزریق مواد مخدر روی آورده اند.

یك فرد معتاد زندانی نه تنها خود در معرض آلودگی به بیماریهای خطرناكی چون ایدز و هپاتیت قرار دارد بلكه می تواند به عنوان یك ناقل عمل كرده و عوامل عفونی خطرناك را به داخل انتقال دهد.
گزارش و اطلاعاتی درباره دختران فراری
82 درصد از دختران فراری نمی خواهند به خانه هایشان بر گردند.
این روزها 82 درصد فرار كودكان 8 تا 17 ساله از منزل یك اپیدمی شده است. آمار دقیق دختران فراری مشخص نیست. نیروی انتظامی اعلام كرده كه در سال 79، حدود دو هزار و در سال 80 ، 2300 دختر فراری دستگیر شده اند. كه بیش از 700 نفر از آنها به بهزیستی تحویل داده شده اند. از 2300 نفر 80 درصد دختران فراری سابقه فرار قبلی داشته اند و 82 درصد از این افراد از برگشت به خانه خود داری می كنند.
میانگین سن فحشا در ایران 16 سال است.
سن فحشا در ایران پایین است و به این دلیل باید به تشكیل خانه هایی برای نگهداری دختران فراری اقدام نمود در غیر این صورت آنها ناچارند در خیابان بمانند و گرفتار ناهنجاریهای مختلف شوند 90 درصد دخترانی كه از خانه فرار می كنند از خانواده هایی هستند كه در حال طلاق یا نابسامانی هستند
در تهران سن دختران فراری به 9 سال رسیده كه نشان از وضعیت بحرانی دارد.

وجود مراكز نگهداری دختران فراری باعث تشویق دختران به فرار از خانه و افزایش شمار این دختران در تهران شده است.
فرار دختران از جمله آسیبهای اجتماعی است كه آینده و سرنوشت فرزندان برخی خانواده ها را با تهدید جدی مواجه كرده است.
براساس آمار به دست آمده از دختران فراری در شهر تهران، میانگین سن دختران فراری 15 سال است كه نشان از وضعیت بحرانی آن دارد.
نتایج یك پژوهش نشان میدهد آمار فرار دختران از خانه 20 برابر شده است

بر اساس یك تحقیق در ایران تعداد دختران فراری در حال افزایش است به طوری كه تنها در 4 ماه پایانی سال گذشته بیش از 60 هزار دختر نوجوان فراری توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اند كه آمار واقعی بیش از اینهاست در پژوهش انجام گرفته به آمار سازمان بهداشت جهانی اشاره شده است كه بر اساس آن سالانه بیش از یك میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار می كنند كه در این میان سهم دختران فراری بیش از پسران است در این طرح مطالعاتی سن دختران فراری در سال 1379 به 14/7 سال رسیده است این پژوهش فرار از خانه را یك معضل اجتماعی خوانده است زیرا این امر زمینه ساز جرایمی چون فحشا، اعتیاد قاچاق مواد مخدر و سرقت است.

درصدی از دختران فراری به علت نداشتن سرپناه و حمایت، مورد تعرض جنسی قرار می گیرند.
براساس نمونه آماری كه به دست آمده سن فرار دختران در شهر تهران 15 سال است كه نشان از بحرانی شدن این آسیب دارد.
شكاف طبقاتی و پدیده فقر، یكی از معضلات اساسی جامعه است كه عامل بسیاری از بزهكاری ها و از جمله فرار دختران در جامعه است.
شمار دختران فراری سیصد هزار نفر ذكر شده است.

اگر مشكل اقتصاد در جامعه حل شود و جامعه به حدی از رشد و تكامل برسد كه گفتمان عدالت جنبه عملی پیدا كند و زیر بناهای اقتصادی به وجود آید، دیگر چند میلیون معتاد، هزار دختر فراری و 25 درصد طلاق و …ناامنی اجتماعی را كه ناشی از فقر است نخواهیم داشت.
شمار دختران فراری 12 درصد رشد داشته است.

آخرین آمارها نشان میدهد كه شمار دختران فراری نسبت به سال گذشته از 1200 تا 5000 نفر در تهران به 6000 هزار نفر افزایش یافته و رشدی حدود 12 درصد داشته است.

تنها در 3 ماه نخست سال 65،80 دختر فراری ،2190 زن آسیب دیده تحویل مراكز بهزیستی شده اند
در شش ماه نخست سال گذشته،اجساد 30 زن و دختر فراری در مناطق مختلف تهران پیدا شده است كه عاملان این جنایت چهره های قربانیان خود را سوزانده اند تا قابل شناسایی نباشند.

دختران فراری در مرداد و شهریور سال گذشته بین 16 و 17 سال سن داشته اند و 938 دختر توسط مأموران نیروی انتظامی دستگیر شده اند.
و تنها مراكز نگهداری از دختران خیابانی تهران تعطیل شد.
پس از انتشار خبر تعطیلی خانه سبز كه مخصوص پسران بود ، اخیراَ خانه ریحانه كه در آن عمدتاَ از دختران فراری نگهداری می شد بسته شده است. نگهداری از هر دختر ماهانه 400 هزار تومان هزینه داشته است.
در تهران یك دختر هحده ساله كه از دست قاچاقچیان انسان گریخته بود،جریانی از خرید و فروش دختران و قاچاق آنها به كشورهای حوزه خلیج فارس را فاش ساخت.
اعضای یك باند كه با جمع آوری دختر بچه های سرگردان در شهر تهران آنها را می ربودند و پس از گذشت چند سال به تجار ثروتمند كشورهای خارجی می فروختند، تحت تعقیب ماموران بسیج…..قرار گرفتند.

دختر نوجوانی به نام پری كه در اطراف میدان معلم محله یافت آباد دستگیر شده در بازجویی گفت: سالها قبل پس از جدایی پدر و مادرم از یكدیگر هر كدامشان به طور جداگانه زندگی مستقلی را آغاز كردند…خانه را ترك كردم و در خیابانها سرگردان شدم پس از سه روز…یك شب هنگامی كه در پارك ملت از شدت گرسنگی بی حال شده بودم، یك زن میان سال به سراغم آمد و با بستن چشم هایم مرا به خانه اش برد صبح زود وقتی به هوش آمدم حدود 19 دختر نوجوان كه همگی همسن خودم بودند را دیدم كه روی تختهای مجزا و شیك كنار هم خوابیده بودند….در آنجا دریافتم زنی كه مرا از خیابان ربوده و به خانه اش آورده تا از من نگهداری كند و زمانی كه سنم به 18 سال رسید مرا به تجار ثروتمند بفروشد ماموران نتوانسته اند خانه ایی را كه او چند سال در آن زندانی بوده و هم اكنون محل نگهداری دختران….نوجوان برای فروش آنها به ثروتمندان است، كشف كنند.
این دختران را برای سوء استفاده به كشورهایی نظیر قطر، كویت و دبی قاچاق می كنند.
زنان خیابانی بر مسائل منكراتی در كنار مدهای روزی كه از آن به تعبیری مفاسد اجتماعی یاد میشود محصول یك شبه جامعه نیستند كه با بسیج یك شبه نیروهای پلیس و برخورد با آن حل شده و مرتفع گردند.

زنان خیابانی و دختران فراری در یك دهه گذشته ما بودند كه اینك زخم آن به وضوح سرباز كرده است نیروی انتظامی چندین سال است كه دختران فراری را تحت تعقیب قرار میدهد، سالهاست كه دختران و پسرانی كه هیچ نسبتی با یكدیگر ندارند و با هم بیرون آمده اند را باز خوا ست میكند و همگی را تحویل محاكم دادگستری می دهد، نتیجه سالها چنین برخوردی چه بوده است؟

شهریور گذشته دختری در یكی از شعب مجتمع قضایی اطفال پیش روی قاضی ایستاد كه برای نهمین بار متوالی باز داشت شده بود 6 سال قبل از خانه گریخته بود و اینك 19 ساله بود با 8 بار سوء‌ پیشینه كیفری 80 بار قبل به شلاق و حبس محكوم شده بود.
آمار دختران فراری نسبت به سال 1365 حدود 20 برابر شده است در این جلسه كه در تهران برگزار شده، دختران فراری نسبت به سال 1365 بر اساس گزارش های مسئولان حدود 20 برابر شده است. او فقر و بیكاری والدین را یكی از دلایل این معضل دلخراش اجتماعی دانست.
فرار از منزل یك اپیدمی در جامعه است

اكنون فرار دختران روندی روبه رشد پیدا كرده و یك مساله و آسیب اجتماعی شده است
در كشورهای اروپایی بیش از 8 جرم وجود ندارد، در حالیكه در ایران بیش از 200 مورد از جرائم مختلف را شاهدیم.
روزانه بین پنجاه تا شصت دختر فراری در تهران شناسایی و دستگیر میشوند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir