تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مبانی طراحی سیستم ها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
مبانی طراحی سیستم ها
چكیده:
طراحى فراروندى است كه كاملاً به شخص طراح بستگى دارد. سازماندهى. طراحى سازماندهى است. در سازماندهى، جایگاه هر عنصر و خصوصیات آن و چگونگى ارتباط عناصر با یكدیگر مشخص مىشود.
منابع مهمترین عامل محدود كننده یك سیستم، منابعى است كه توسط سیستم قابل استفاده و در دسترس است. منابع سیستم، مجموعه عوامل داخلى یا خارجى است كه فعالیت سیستم با استفاده از آنها انجام مىشود. حل یك مسئله بزرگ از حل صدها مسئله كوچكتر تشكیل مىشود. طراحى باید مستقل از خصوصیات فردى و موارد غیر ثابت در سیستم انجام شود.
مقدمه:
سادهترین بخش فعالیت تجزیه و تحلیل سیستمها است. براى انجام طراحى یك سیستم سازمانى – انسانى، تحلیلگر و طراح باید از ماهیت، روشها و ابعاد طراحى سیستم با اطلاع باشند. در این بخش، مختصراً سعى در معرفى ماهیت طراحى سیستم، بیان روشهاى طراحى، و شناسائى ابعاد طراحى داریم. بیان طراحى در یك بخش جداگانه و بصورت مجزا از بخش دوم (تجزیه و تحلیل سیستم)، به معناى جدا بودن این دو مبحث نیست. بلكه طراحى بخشى از فراروند تجزیه و تحلیل سیستم است. تنها به دلیل تنوع و پیچیدگى و حجم زیاد مباحث آن، این تفكیك صورت گرفته است.
طراحى چیست؟
این اولین سئوالى است كه شما از خود مىپرسید. آیا طراحى همان نقاشى است؟! آیا طراحى یعنى نقشه كشى؟! حتماً میدانید كه اینطور نیست. پس این فعالیت عجیب و غریب چیست كه ما دائماً از آن صحبت مىكنیم؟
براى شناختن مفهوم طراحى ابتدا لازم است تا عواملى را كه در فراروند طراحى وجود دارند بشناسیم. این عوامل عبارتند از :
توجه به این نكته ضرورى است كه بحث ما پیرامون كلمه طراحى، تنها از دیدگاه طراحى سیستمهاى سازمانى – انسانى انجام مىشود، در حالى كه این كلمه، كاربرد وسیعى در علوم و زمینههاى مختلف، بخصوص در زمینههاى مهندسى دارد.
طراح. شخصى كه فراروند طراحى را انجام مىدهد. طراحى فراروندى است كه كاملاً به شخص طراح بستگى دارد. شاید فراروندى مانند آشپزى چندان به آشپز مربوطه بستگى نداشته باشد، بلكه اصل دستورالعمل و مواد پخت غذا است. یعنى اگر چند آشپز مختلف، با استفاده از مواد یكسان، دقیقاً دستورالعمل پخت یكسانى را انجام دهند، غذاهاى پخته شده مشابه خواهد بود (به لفظ دقیقاً توجه كنید). اما طراحى چنین خصوصیتى ندارد. یعنى اصولاً دستورالعمل واحد و
قطعى براى آن وجود ندارد. وقتى یك دستورالعمل براى كشیدن یك تابلو نقاشى توسط افراد مختلف اجرا مىشود، نقاشىهاى حاصله احتمالاً (یا قطعا) شبیه هم نخواهد بود. زیرا افكار و روحیات هر فرد، در كشیدن آن نقاشى نقش موثرى را ایفا مىكند. به همین ترتیب نیز طراحى یك سیستم با توجه به افكار، سلایق و روحیات شخص طراح شكل مىگیرد. دو طراحى براى یك سیستم واحد كه توسط دو نفر مختلف انجام شود كاملاً با هم متفاوت خواهند بود. از همین رو، توجه به اینكه چه كسى كار طراحى را انجام مىدهد و میزان خلاقیت، ابتكار، تجربیات و توانائیهاى فكرى وى، در كیفیت طراحى ارائه شده بسیار موثر است.
سازماندهى. طراحى سازماندهى است. در سازماندهى، جایگاه هر عنصر و خصوصیات آن و چگونگى ارتباط عناصر با یكدیگر مشخص مىشود. فرمانده یك ارتش، در سازماندهى آن، محل استقرار لشگرهاى تحت امر خود را مشخص مىكند و تعیین مىكند كه هر یك از لشگرها چگونه باید در عملیات جنگى عمل كنند و هر یك چه وظیفهاى دارند. همچنین وى مشخص مىكند كه هر یك از لشگرها و گردانها چگونه با لشگرها و گردانهاى دیگر در ارتباط باشند. در طراحى یك سیستم نیز طراح، عناصر، اجزاء، پرسنل، منابع، فراروندها و سایر عوامل موجود در یك سیستم را سازماندهى مىكند و مشخص مىكند كه هر یك در چه موقعیت فیزیكى یا منطقى باید قرار گیرند.
اهداف سیستم
طراحى بر اساس اهداف سیستم انجام مىشود. به عبارت دیگر طراحى باید بصورتى انجام شود كه سیستم طراحى شده به اهداف خود دست یابد. اهداف سیستم در هنگام تعیین نیازهاى سیستم در فاز مطالعه و طراحى سیستم جدید تعیین مىشود.
منابع. مهمترین عامل محدود كننده یك سیستم، منابعى است كه توسط سیستم قابل استفاده و در دسترس است. منابع سیستم، مجموعه عوامل داخلى یا خارجى است كه فعالیت سیستم با استفاده از آنها انجام مىشود. طراحى دو سیستم با نیازها و خصوصیات كاملاً مشابه، ولى با منابع متفاوت، مىتواند باهم داراى تفاوتهاى اساسى باشد. وقتى مىخواهید براى یك مسافرت در تعطیلات برنامهریزى كنید، در دو حالت زیر از دسترسى به منابع، دو طرح كاملاً متفاوت ارائه خواهید كرد :
حالت اول – 100000 تومان بودجه در نظر گرفتهاید، اتومبیل شخصى مناسب دارید، اداره شما یك آپارتمان با تمام امكانات در شهر مورد نظر در اختیار شما قرار مىدهد.
حالت دوم – 20000 تومان بودجه در نظر گرفتهاید، اتومبیل شخصى ندارید، بلیط قطار پیدا نمىشود، هتلها و مسافرخانههاى ارزان قیمت در دو ماه اخیر جاى خالى ندارند.
فراروند طراحى، مبتنى بر منابع موجود انجام مىشود بنا بر این در هنگام طراحى باید منابع مشخص شده باشد.
فراروندها. در طراحى، فراروندها و فعالیتهائى كه در سیستم باید انجام شود، مشخص مىشود. فراروندهائى كه باید انجام شوند تا سیستم به نحو مطلوب عمل كند و به اهداف خود دست یابد. در یك سازمان، از كوچكترین فراروند نظیر ارسال یك نامه از یك واحد به واحد دیگر گرفته تا فراروندهاى پیچیده نظیر فراروند خرید (شامل درخواست خرید و استعلام، خرید، عملیات انباردارى، عملیات حسابدارى خرید) در هنگام طراحى مشخص مىشود.
خروجىهاى سیستم. باید مشخص شود كه سیستم چه خروجىهائى را باید ارائه كند. ورودىهاى سیستم. براى دستیابى به خروجىها باید چه چیزهائى به سیستم وارد شود؟ عناصر موجود در سیستم. در هنگام طراحى باید مشخص شود، چه عناصرى در سیستم باید وجود داشته باشند و هر یك داراى چه خصوصیتى هستند؟
روابط بین عناصر. چه ارتباطى بین عناصر موجود در سیستم وجود دارد؟
محیط. طراحى هر سیستم با توجه به محیط انجام مىشود. باید عوامل محیطى و محدودیتها و شرایطى كه سیستم باید در آن شرایط فعالیت كند، در طراحى در نظر گرفته شوند. بنا بر این، باید محیط سیستم كاملاً شناسائى شده باشد. طراحى باید به نحوى انجام شود كه نه محیط مشكلى براى فعالیت سیستم ایجاد كند و نه سیستم محیط را دچار مشكل كند. با توجه به این عواملى كه براى طراحى ذكر شد، تعریف ما از طراحى عبارت خواهد بود از :
“سازماندهى و تعیین عناصر سیستم و روابط آنها، منابع و فراروندها در جهت استحصال خروجىها از ورودیها، در تقابل با محیط، در جهت دستیابى به اهداف سیستم، با توجه به سلایق، دیدگاهها، تفكر، خلاقیت و هنر طراح.”
و در یك تعریف مختصر و خلاصه:
“سازماندهى عناصر سیستم در محیط، براى دستیابى به اهداف، توسط طراح.”
طراح كیست ؟
با توجه به اینكه در تعریف طراحى، بر خصوصیات و توانائیهاى طراح تاكید شده بود و سلائق و افكار و خصوصیات وى مستقیماً بر طراحى انجام شده نقش موثرى را خواهد داشت، چه كسى مىتواند یك طراح خوب باشد؟ یك طراح خوب كیست؟
شخصى مىتواند فراروند طراحى را انجام دهد كه یك هنرمند باشد. یك هنرمند باید خصوصیات فوق الذكر را دارا باشد (یك هنرمند در زمینه طراحى سیستمهاى سازمانى – انسانى).
فراروند طراحى
نكته مورد توجه در مورد پارامترها آنست كه پارامترها معمولاً به عنوان بخشى از محیط سیستم در نظر گرفته مىشوند. مثلاً در یك سازمان ادارى، ساعتكار، زمان پیك كارى، تعداد مراجعان و امثال آن جزء پارامترها محسوب مىشوند و در مستندات سیستم موجود و یا نیازهاى سیستم جدید درج شدهاند.
طراح با دانستن عوامل فوق الذكر و در نظر گرفتن اهداف سیستم جدید، و نیز دانستهها، معلومات، تجارب و خلاقیت خود، تجسمى از سیستم را در ذهن خود ایجاد مىكند و بر اساس آن، طرحى از سیستم ارائه مىكند طراح طرح ارائه شده را با اهداف، نیازها، معیارها، محیط، محدودیتها و منابع محك مىزند و كارائى آن را مىسنجد. اگر طرح ارائه شده با این موارد تطابق نداشته باشد، طراح اصلاحاتى در آن اعمال مىكند و مجدداً آن را با همان موارد محك مىزند. این چرخه آنقدر ادامه پیدا مىكند كه طرح ارائه شده از تمام جنبهها قابل قبول باشد.
روش عمومى حل مسئله
طراحى یك فراروند حل مسئله و تصمیمگیرى است. در اینجا باید تفكیكى بین حل مسئله و تصمیمگیرى قائل شد. حل مسئله فراروندى است كه راهحلهاى ممكن براى ایجاد سیستم.
وقتى مىخواهید به تعطیلات بروید، با توجه به بودجه، مدت مرخصى، وضعیت آب و هوا و;. ممكن است چند امكان وجود داشته باشد. وظیفه طراح، یافتن راهحلهاى ممكن است. اما اینكه كدامیك از راهحلها انتخاب شود، فقط بر عهده طراح نیست. تمام اعضاء خانواده شما در این باره نظر خود را اعلام مىكنند و ممكن است انتخاب نهائى توسط همسر شما انجام شود. در سازمان نیز طراح، بهترین راهحلها و مواردى كه درصد موفقیت آنها بیشتر از سایر راهها است، تعیین كرده و در یك مجموعه انتخابى به مدیریت ارائه مىكند. مدیریت در نهایت ممكن است راهحل مناسب را از بین راهحلها انتخاب كند البته در برخى از موارد نیز طراح با توجه به راهحلهاى موجود ممكن است لزومى به اینكار نبیند و خود راساً به تصمیمگیرى اقدام كند.این موضوع بستگى به شرایط و – در چنین مواردى طراح باید عواقب مسئله را نیز مد نظر داشته باشد و از اقدام خود مطمئن باشد.
براى حل مسئله باید از روشى سازمان یافته و مشخص استفاده كرد. حل یك مسئله بزرگ از حل صدها مسئله كوچكتر تشكیل مىشود. طراح ابتدا با مسئله پیچیدهاى سروكار دارد كه لازم است تا اجزاء آن مشخص شود. تنها مشخص كردن اجزاء كافى نیست، بلكه رابطه بین اجزاء و ساختمان آن نیز باید مشخص شود. پس از آن طراح مىتواند براى هر یك از اجزاء مسئله، راهحلى را مشخص كند. تصمیمگیرى در انتخاب راهحل مناسب در این نقطه انجام مىشود. طراح
ممكن است براى حل زیر مسئله E، چند راه مختلف ارائه دهد و یكى از آنها توسط مدیریت به عنوان راهحل E انتخاب شود. اما راهحلهاى مطرح شده هنوز سازمان نیافتهاند و هر یك به صورت مجزا براى حل هر یك از اجزاء سیستم كاربرد دارند. باید راهحلها بهگونهاى با هم تركیب شوند كه حل كل مسئله ممكن شود. براى اینكار طراح همان فراروندى را كه براى شكستن مسئله انجام داده بود به صورت معكوس طى مىكند. یعنى با سرهم كردن راهحلها و تعیین ساختمان راهحل، راه حل پیچیده را براى حل مسئله پیچیده ایجاد مىكند. باید توجه داشت كه ساختمان راهحل، لزوماً همانند ساختمان مسئله نیست. ولى باید با آن تطابق داشته باشد.
با جمع بندى مطالب بیان شده، روش عمومى حل مسئله، همانطور كه در فصل هفتم نیز مطرح شد، در مراحل زیر خلاصه مىشود:
1- تعیین مسئله به صورت واضح و شناسائى و رفع نكات مبهم. به گونهاى كه اگر مسئله را براى شخص دیگرى توضیح دهید، به سادگى متوجه شود.
2- تفكیك مسئله بزرگ به مسئلههاى كوچكتر، تا حدى كه مسائل كوچك حاصله به سادگى و بدون هیچ ابهامى قابل حل باشند.
3- تجزیه و تحلیل مسئله در حالتهاى احتمالى ممكن.
4- بررسى و ساده كردن راهحلها و حالتهاى مشابه و متضاد، براى حذف برخى حالتهاى ممكن.
5- برسى اهمیت هر یك از راهحلها و خصوصیات آنها و مزایا و معایب هر یك.
6- انتخاب بهترین راهحل.
7- راهحل انتخاب شده براى مسائل كوچك را در حل مسئله سطح بالاتر بكار ببرید و در صورت لزوم مجدداً راهحل مسئله كوچكتر را مورد بررسى و تغییر قرار دهید تا با راهحل مطرح در سطح بالاتر سازگار باشد.
چگونگى طراحى
طراح باید در هنگام طراحى، موارد زیر را مشخص كند:
نقاط تصمیمگیرى. نقطه تصمیمگیرى نقطهایست كه در آن یك فرد یا یك مكانیزم خودكار باید به عنوان واكنش در مقابل اطلاعات ورودى، تصمیمگیرى نماید. نقاط تصمیمگیرى نقاط كلیدى یك سیستم هستند. تشخیص ضرورت و اولویت، تامین اعتبار، كنترل كیفى كالا نقاط تصمیمگیرى هستند.
نقاط كنترل. نقاط كنترل نقاطى هستند كه كنترل عملكرد فعالیتها و عناصر موجود در سیستم در آن نقاط قابل انجام است. مثلاً هنگام تحویل كالا به درخواست كننده در یك سیستم انباردارى، مىتوان وضعیت كالاى تحویلى و هویت فرد تحویل گیرنده را كنترل نمود. بنابر این، نقطه تحویل كالا یك نقطه كنترل است. معمولاً در تمام نقاط تصمیمگیرى، كنترل نیز اعمال مىشود. مثلاً در همان كلیه نقاط چهارگانه تصمیمگیرى، نقطه كنترل نیز هستند. اما علاوه بر آن، كنترل مىتواند در بخشهائى غیر از نقاط تصمیمگیرى نیز انجام شود. (همانند همان نقطه تحویل كالا به درخواست كننده).
سلسله مراتب اجزاء و عناصر سیستم و ارتباط بین اجزاء.
اولویتها. طراح باید مشخص كند كه در سیستم مورد نظر چه چیزهائى داراى اولویت بیشترى هستند. مثلاً : وقت انسان بر وقت كامپیوتر ارجحیت دارد، یا وقت ارباب رجوع ارزش بیشترى تا وقت پرسنل دارد، وقت متخصص بر وقت غیر متخصص داراى ارجحیت است، صرفهجوئى در هزینه بیشتر از سرعت انجام كار اهمیت دارد.
وظایف غیر ضرورى و تكرارى. طراح باید مشخص كند كه چه كارهائى لازم نیستند و یا اینكه چه كارهائى بصورت تكرارى انجام مىشوند و مىتوانند حذف شوند.
كوششهاى بى جهت. بسیارى از اوقات، فعالیتهائى كه در یك سازمان پیرامون یك عمل خاص انجام مىشود، جهتگیرى و هدف مشخصى ندارند. مثلاً در یك سازمان، فرمهاى مختلفى پیرامون صدور مجوز تكمیل و بایگانى مىشوند. اما معلوم نیست كه این فرمها چگونه استنتاج مىشوند و چگونه مورد بررسى و دستیابى قرار مىگیرند و اصلاً كجا از این اطلاعات استفاده مىشود.
وظایف نامربوط. برخى از فعالیتها كه توسط یك واحد انجام مىشوند، از وظایف واحد دیگرى است. طراح باید چنین مواردى را بیابد و در طراحى بگونه مناسب آنرا اصلاح كند.
مراحل و چگونگى فراروند خرید در یك سازمان
تقسیمكارهاى غیر منطقى. برخى اوقات حجم و نوع كار به صورت نامناسبى بین بخشهاى مختلف یا افراد مختلف تقسیم مىشود.
كارى كه معلول انجام ناقص كار در سایر واحدها باشد. طراح باید توجه كند كه بسیارى از كارها در اثر عملكرد نامطلوب واحد دیگر انجام مىشود. مثلاً وقتى واحد فنى، عملیات سیمكشى را به نحو مناسب و با سرعت كافى انجام نمىدهد، واحد كامپیوتر یكى از پرسنل خود را به این امر مىگمارد. بنابر این، اصلاح باید در فعالیت واحد فنى انجام شود و از در نظر گرفتن فردى براى این كار در واحد كامپیوتر خوددارى شود.
فصل دوم
وظیفهها و فعالیتها
دو چیزى كه اساس و شالوده یك سیستم سازمانى – انسانى را تشكیل مىدهد، وظیفهها و فعالیتها هستند. وظیفهها، مجموعه كارهائى است كه یكى از موجودیتها و عناصر، مانند پرسنل یا یكى از واحدها در طى فعالیت روزمره خود باید انجام دهد. مثلاً وظیفه یك پرسنل مىتواند بررسى نامههاى رسیده و ارجاع به واحد ذیربط پس از ثبت در دفتر گردش نامهها باشد. وظیفه یك واحد انباردارى نیز مىتواند نگهدارى كالا، ثبت عملیات ورود و خروج كالا و انبارگردانى باشد. یك وظیفه خاص، مربوط به یك شخص یا واحد خاص است.
اما فعالیتها یا فراروندها، كارهائى است كه براى دستیابى به یك هدف خاص باید انجام شوند. مثلاً فراروند خرید كالا. در این فراروند، فعالیتهائى كه براى خرید یك كالا باید انجام شوند مشخص مىشود. این فعالیتها لزوماً به شخص یا واحد خاص منحصر نیست، بلكه هر قسمت از این فعالیتها توسط بخشهاى مختلف انجام مىشود.
با توجه به این موضوع، طراحى سیستم باید هر دو جنبه فعالیتها و وظیفهها را مشخص كند. اما اینكه كدامیك از این دو جنبه به عنوان جنبه مبنا در نظر گرفته شود، بر اساس سیاست طراحى مشخص مىشود. دو سیاست متفاوت در طراحى وجود دارد : 2-1- طراحى وظیفهگرا
برخى از طراحان، طراحى خود را به صورت وظیفهگرا انجام مىدهند. یعنى مشخص مىكنند كه چه پرسنلى وجود دارد و وظایف هر یك از این پرسنل چیست. سپس با توجه به این وظایف، مشخص مىشود كه انجام یك فراروند یا فعالیت باید توسط كدامیك از پرسنل انجام شود.
2-2- طراحى فعالیتگرا
طراحى فعالیتگرا داراى مزایاى غیر قابل انكارى نسبت به طراحى وظیفهگرا است. طراحى فعالیتگرا بر منطق “سیستم براى تولید خروجىها” عمل مىكند. یعنى براى اینكه خروجىهاى مورد نیاز را داشته باشیم، باید مشخص كنیم كه چه ورودىهائى را باید به سیستم بدهیم. این روش كه با عنوان روش “طراحى مبتنى بر خروجى” نیز شناخته مىشود، كلیه ساختمان سیستم را بر مبناى نیازهاى خروجى سیستم ایجاد مىكند، زیرا اصل سیستم، براى تولید خروجىهاى آن
است. در حالى كه در روشهاى قدیمى برعكس عمل مىشد. یعنى ابتدا ورودیهائى كه به سیستم داده مىشد مشخص مىگردید و بر اساس آن خروجیها تولید مىشد. ما مشخص مىكنیم كه چه فعالیتهائى باید انجام شود و بر اساس آن، میزان پرسنل مورد نیاز و خصوصیات و وظایف آنها را مشخص مىكنیم. سیستمهاى طراحى شده به این شیوه، كارائى بیشترى نسبت به طراحى وظیفه گرا داشته و منابع انسانى كمترى را صرف مىكنند. تداخل وظایف كمتر و سرعت انجام فعالیتها بیشتر است.
اما البته در برخى موارد، طراح مجبور است كه به شیوه وظیفهگرا، طراحى خود را انجام دهد. زیرا برخى اوقات پرسنل رسمى موجود در سازمان باید حفظ شوند و نمىتوان پرسنل موجود را اخراج و یا جایگزین كرد و اجازه استخدام نیز موجود نیست. بدین ترتیب، طراح با استفاده از پرسنل موجود، فعالیتهاى لازم را سازماندهى مىكند. در چنین حالتى، در صورتى كه سازماندهى پرسنل و وظایف آنها براى انجام فعالیتها مناسب نباشد، طراح باید حتى الامكان سعى كند، با جابجا كردن و تغییراتى در وظایف پرسنل، مشكل طراحى را حل كند. البته در این مورد باید به توانائیهاى افراد توجه داشته باشد و همواره ارتقاء سطح شغلى در نظر گرفته شود. یعنى افرادى كه كارشان تغییر مىكند، باید بتوانند كار جدید را انجام دهند و نیز نسبت به شغل قبلى، شغل سطح بالاترى را (چه از نظر كارگزینى و چه از نظر عرفى) اتخاذ كنند. چه كاهش سطح شغلى پرسنل، عملاً به هیچ عنوان در سازمان پذیرفتنى نیست.
رویه ها و دسته رویهها
رویههاى موجود در یك سیستم مستقل نیستند. بسیارى از رویهها با هم ارتباط دارند و بخشى از یك رویه با بخشى از رویه دیگر مشترك یا مرتبط است. طراح در هنگام طراحى باید ارتباطات بین رویههاى مختلف را مشخص كند. مثلاً در یك سیستم، رویههاى خرید،ثبت سفارش، پرداخت و تحویل انبار باهم داراى اشتراكات و ارتباطاتى هستند. طراح باید این ارتباطات و اشتراكات را مشخص كند و با توجه به آن مجموعهاى از رویهها را كه به هم مرتبط هستند در یك “دسته رویه” قرار دهد. یك دسته رویه، مجموعهاى از رویهها است كه با یكدیگر داراى ارتباط هستند. از آنجا كه معمولاً در یك سیستم، اغلب رویهها با هم ارتباطاتى دارند، لذا تنها رویههایى در یك دستهرویه طبقهبندى مىشوند كه ارتباط فعال و مداوم با یكدیگر داشته و بر یكدیگر به نحو مشخص اثر بگذارند.
با دستهبندى رویههاى موجود در یك سیستم، كار طراحى رویهها سادهتر صورت مىگیرد و طراحى هر دستهرویه به یك نفر یا یك تیم واگذار مىشود. بدین ترتیب، تداخل و هماهنگى لازم بین افراد و تیمهاى مختلف طراحى به حداقل مىرسد.
چند نكته در طراحى سیستمها
در طراحى باید به چند نكته و خصوصیت زیر توجه شود:
در نظر گرفتن اهداف و نیازهاى سیستم، تنها نباید به زمان حاضر محدود باشد. طراحى باید با توجه به اهداف و نیازهاى آینده سازمان و سیستم انجام شود. طراح باید بداند كه سازمان در سالهاى آتى چه اهداف جدیدى را دنبال خواهد كرد و چه نیازهائى براى برطرف كردن این اهداف خواهد داشت. طراحى باید با آینده نگرى انجام شود.
ارائه یك طرح جدید، باید حتىالامكان روش یا حركتى جدید را در بر داشته باشد. پیشرفت و تكامل، در گرو طرح روشهاى جدید و نوآورىها است. پافشردن در روشهائى كه در گذشته استفاده مىشدند، باعث سكون و میرائى مىشود ولى روشهاى خلاقانه، باعث تكامل مىشوند. طراح نباید از برهم زدن روشهاى نادرست قبلى واهمهاى داشته باشد و بتواند روشهاى مبتكرانه و جدیدى را ارائه كند. و در یك جمله، طراحى باید مبتنى بر خلاقیت و نوآورى انجام شود.
طراح باید مسائلى را كه ممكن است در آینده سیستم یا فراروند پیادهسازى با آن مواجه شود پیشبینى كند. طراح باید جوانب و اثرات طراحى را در محیط و سازمان در نظر داشته باشد و شرایطى را كه ممكن است براى سیستم پیش آید تصور كند و بر اساس آن طراحى را انجام دهد.
طراحى باید مبتنى بر روشهاى سازمان یافته طراحى انجام شود. بسیارى از افراد، طراحى را یك فراروند تخمینى و سعى و خطا تصور مىكنند. در حقیقت اینطور نیست. هر چند كه ممكن است در پارهاى از موارد، طراح تغییرى را در طرح اولیه خود بدهد و طرح را اصلاح كند، ولى از ابتدا،
طراحى بر اساس برنامه و ضوابط خاصى انجام شده است. مثلاً تصور كنید كه مىخواهید یك تابلو نقاشى از یك منظره بكشید. براى كشیدن نقاشى باید ابتدا ضوابط و معیارهاى مشخصى داشته باشید و كار خود را بر اساس آن شروع كنید. مثلاً باید مشخص كنید كه مقیاس نقاشى شما از منظره چقدر باشد. خانهاى را كه در دامنه كوه قرار گرفته، به اندازه خود كوه كشیده نشود و یا دختر بچهاى كه در كنار خانه قرار گرفته، به اندازه خانه ترسیم نشود. چه در این صورت نقاشى شما بىشباهت به نقاشىهاى كودكان 4 یا 5 ساله نخواهد شد! سعى و خطا یعنى اینكه شما اول كوه و خانه و دختر بچه را ترسیم كنید و بعد مشاهده كنید كه این نقاشى تناسب ندارد. سپس مثلاً دختر بچه را پاك كنید و دوباره با اندازه دیگرى بكشید و اینبار ببینید كه خانه با كوه تناسب ندارد.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0