توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد مدیریت بازار موفق دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد مدیریت بازار موفق  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مدیریت بازار موفق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد مدیریت بازار موفق :

مدیریت بازار موفق

چكیده :تغییرات سریع در دنیای امروز، سازمانها را با چالشهای مختلفی روبرو كرده است؛ اما در این میان سازمانهایی موفق هستند كه به كمك ابزارهای مدیریتی و فناوریهای نوین، از فرصتهای ایجادشده به نفع خود استفاده كنند. مدیریت دانش یكی از این ابزارهاست. مدیریت دانش فرایند ایجاد ارزش از داراییهای نامرئی سازمان (سرمایه انسانی است). بخش خصوصی اولین قدمها را در زمینه پیاده سازی مدیریت دانش برداشته است اما دولت با یك قدم فاصله به دنبال بخش خصوصی در حركت است. باتوجه به اهمیت مدیریت دانش و كاربرد آن در بخش خصوصی و كسب نتایج مطلوب، این سوال مطرح می شود كه آیا مدیریت دانش در بخش دولتی كاربرد دارد یا نه؟

مقدمه
ما در دنیایی زندگی می كنیم كه به خاطر پدیده جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتناب ناپذیری است. در این دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد دانش محور حركت كرده و بسیاری از معادلات كنونی كشورها را با چالش مواجه ساخته كه این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این تغییرات اگرچه ما را با مشكلاتی مواجه می كند اما فرصتهایی را نیز پیش روی بخش خصوصی و دولتی قرار می دهد.

 

به منظور كسب مزیت رقابتی و جهت ادامه بقا و مقابله با شرایط متغیر محیطی، بسیاری از شركتهای بخش خصوصی به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین، تكنیك ها و اصول نو رو آورده اند. تجربه نشان داده كه اكثـــر تئوری های مدیریتی و تكنیك های نوین، ابتدا در بخش خصوصی مورد استفاده قرار گرفته اند و پس از اثبات كارایی و اثربخشی، به بخش دولتی راه یافته اند.(1) طرح ریزی منابع سازمان، مهندسی مجدد فرایندها و مدیریت كیفیت جامع بسیاری تكنیك های مشــابه دیگر، نمونه هایی از این دست هستند. آنچه مشخص است، مدیریت دانش از این امر مستثنی نیست.

 

اگر كمی دقت به ماهیت سازمانهای دولتی در خواهیم یافت كه طی چند سال آینده، بخش اعظمی از كارمندان دولت بازنشسته خواهند شد.(1) مشخصاً تعداد زیادی از این افراد از مدیران و متخصصان رشته های مختلف هستند و دراختیار گرفتن، تسهیم و استفاده از دانش این افراد قبل از بازنشسته شدن، یكی از مخاطرات و مشكلات اصلی دولتها خواهد بود. در همین راستا، مدیریت سرمایه های انسانی به عنوان یكی از مهمتریـــــن استراتژی های هر د ولت شناخته می شود و مدیریت دانش به عنوان یكی از آخرین ابزارها و تكنیك های مدیریتی، نقش مهمی را به عنوان بخشی از استراتژی های مدیریت سرمایه های انسانی بازی می كند.

 

مفهوم مدیریت دانش
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.(2) فقدان یك توافق عمومی در ارائه تعریف مشخصی از این مفهوم، به ایجاد آشفتگی و اغتشاش منجر شده است كه در مطالعات مختلفی كه در این زمینه انجام گرفته به خوبی منعكس گردیده است.
بنابراین، به منظور درك بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده(DATA)، اطلاعات (INFORMATION) و دانش (KNOWLEDGE) و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش به كار برده می شوند. اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درك تفاوت آنها برای انجام یك كار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.

 

داده : داده یك واقعیت از یك موقعیت و یا یك مورد از یك زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. در حقیقت، داده ها حقایق و واقعیتهای خام هستند. داده ها منعكس كننده تعاملات و مبادلات كامل و واحد و منسجمی هستند كه تحت عنــوان جزء ناچیز از آنها یاد می شود. این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت می شوند.

 

داده ها حداقل متن را دارند وبه تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمی كنند، تا زمانی كه مورد پردازش واقع شوند. 12 و 100110 و JAN نمونه هایی از داده هستند. بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمی پذیرد. هریك از این داده ها ممكن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و; باشند.

 

اطلاعات : اضافه كردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آنها به یكدیگر، موجب شكل گیری اطلاعات می شود. اطلاعات داده های تركیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است. ارتباط داده ها ممكن است بیان كننده اطلاعات باشد. ممكن است صرفاً ارتباط داده ها به اطلاعات منجر نگردد. مگر اینكه موجب درك مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر می گیرد كه گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. اطلاعات معمولاً شكل اعداد و ارقام، كلمات و گزاره های انباشته شده را به خود می گیرند و اعداد و گزاره ها را به صورت خلاصه شده ارائه می كنند.

 

دانش : اضافه كردن درك و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعــــــات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجـــــر می شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف كرد كه می تواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش كارآمد كمك می كند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند.

دانش یك ادراك و فهم است كه از طریق تجربه، استدلال، درك مستقیم و یادگیری حاصل می شود.
زمانی كه افراد دانش خود را به اشتراك می گذارند، دانش هریك افـــزایش می یابد و از تركیب دانش یك فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شود. (شكل 1)

خرد (WISDOM) : آخرین مرحله، حركت از دانش به خرد و كمال است. خرد همان كاربرد دانش است. اگر شخصی اثر غذای پرچرب را در چاقی بداند اما بدون توجه به آن در خوردن پرهیز نداشته باشد، فرد خردمندی نیست، چرا كه از دانشی آگاهی داشته كه آن را به كار نگرفته است.

هرم دانش : بــاتوجه به تعاریف و مفاهیم فوق می توان هرم دانش را ترسیم كرد. داده ها در پایین ترین سطح و خرد در راس هرم قرار دارند. برخی اختلاف نظرها درباره جزئیات وجود دارد ولی در كل، .وفاق عمومی درباره حركت و تركیب كلی هرم دانش وجود دارد(شكل 2) (4).

مدیریت دانش : باتوجه به مباحث پیش گفته اكنون می توان مدیریت دانش را اینگونه تعریف كرد:
توانایی یك سازمان در استفاده از سرمایه معنوی (تجربه و دانش فردی نزد هر فرد) و دانش دسته جمعی به منظور دستیابی به اهداف خود از طریق فرایندی شامل تولید دانش، تسهیم دانش و استفاده از آن به كمك فناوری. اصول مدیریت دانش شامل توسعه، اجرا و نگهداری زیرساختهای فنی و سازمانی به عنوان بستر و الزام انتشار دانش و انتخاب فناوریهای خاص است.

در هر سازمان، دانش از تمام منابع موجود از قبیل پرسنل، سیستم ها، بانك های اطلاعاتی، مستندات روی میزها و پرونده های بایگانی جمع آوری می شود. تمام دانش جمع آوری شـــــده در ساختارهای مناسبی دسته بندی می شوند. این دانش به سرعت و به راههای مختلف بین آنهایی كه در سازمان به آن نیاز دارند قابل توزیع است. دانش مناسب و صحیح نزد افراد یا سیستم مناسب و در زمان مناسب قرار می گیرد.

چرخه دانش : چرخه دانش و یا به عبارتی فرایند مدیریت دانش همانگونه كه درشكل 3 نشان داده شده از چهار بخش اصلی تشكیل شده است. در مرحله اول می باید دانش موجود در سطح ســـازمان و منابع آن (اعم از دانش صریح (2) و ضمنی (3) نزد افراد، بانك های اطلاعاتی، مستندات و;) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و كسب گشته به صورت مناسبی ذخیره سازی گردد. سپس برای اینكه دانش باارزش شده و به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر گردد، باید دانش موجود نزد افراد به اشتراك گذاشته شده و تسهیم گردد.

پس از طی این مراحل اكنون باید از دانش كسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده كرد زیرا در غیر این صورت تمامی تلاشهای انجام گرفته ابتر خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراك گذاری و تسهیم دانش نزد افراد است. خلق دانش خود شامل اكتساب، كشف و توسعه دانش است.

مدیریت عمومی نوین در بخش دولتی
در حالی كه تاكنون بخش اعظم توجهات معطوف به پیامدها، مخاطرات و فرصتهای موجود برای بخش خصوصی در زمینه به كارگیری مدیریت دانش بوده است، عده ای نیز به فكر استفاده از آن در بخش دولتی افتاده اند. برنامه ریزی هایی نظیر مدیریت عمومی نوین پیشنهاد می كنند كه سازمانهای دولتی نیز باید فرایند مدیریت را از بخش خصوصی وارد بخش دولتی كنند و هر دو بخش تكنیك های موفقیت آمیز خود را از یكدیگر تقلید كنند. هر چند بسیاری از متخصصان و نقادان مدیریت عمومی نوین معتقدند كه تفاوتهای بین بخش خصوصی و دولتی آنقدر زیاد و فاحش است كه تجارب آنها به راحتی قابل تسری به یكدیگر نیستند و تفاوتهای فاحشی در زمینه سیاستها و رویه های مدیریت نیروی انسانی و فرایندهای تصمیم گیری بین این دو بخش وجود دارد. حتی ممكن است نتوان استراتژی های مدیریت موفق تصدیق شده ای در بخش خصوصی یافت كه قابل تسری به بخش دولتی باشد. در نتیجه نیاز به یك استراتژی كه منحصراً برای بخش دولتی طراحی شده باشد، احســــاس می شود.

مدیریت عمومی نوین و مدیریت دانش : مدیریت عمومی نوین مجموعه ای از ابزارها و ایده ها به دولت ارائه می كند كه به كمك آن به هدایت بخش دولتی می پردازد. ایده اصلی این شیوه در استفاده از قراردادهای بخش خصوصی و واگذاری امور به این بخش برای تامین خدمات عمومی است. مدیریت عمومی نوین برای اولین بار در اوایل دهـــه 1980 در زمان نخست وزیری مارگارت تاچر در انگلستان مورد استفاده قرار گرفت و سپس به كشورهای استرالیا، زلاند نو، فنلاند، سوئد،

فرانسه و آلمان تسری یافت. در آمریكا عبارت خلق مجدد دولت با همین منظور استفاده می گردد.(4) مدیریت عمومی نوین یك تئوری كلی در مورد این است كه دولت چگونه می تواند كارها را انجام دهد و اینكه چگونه می تواند خدمات را سازماندهی كرده و به مردم ارائه كند. ادعای اصلی این شیوه بر اینست كه مدیریت عمومی كنونی دارای یك سبك قدیمی و كهنه است كه می تواند با مدیریت عمومی نوین جایگزین شود.

مباحث مدیریت عمومی نوین دارای دو بعد است. بخش اول مبتنی بر این ایده است كه بوروكراسی (دیوان سالاری، تشریفات اداری) موثرترین راه اداره حكومت نیست. این بخش گویای این مطلب است كه به جای قوانین دولتی می توان مقاطعه كاری (واگذاری امور به امور بخش خصوصی) را جایگزین كرد.
رهایی از انجام كارها توسط دولت از طریق مزایده، مناقصه، اجاره و امثال آن به عنوان ابزارهای نوین حكومت كردن برای دولت به منظور كاهش هزینه و افزایش كارایی، ویژگی اصلی مدیریت عمومی نوین است. تمامی این موارد (و یا حداقل بخشی از آنها) با مزایایی كه مدیریت دانش ارائه می كند در یك راستا هستند.

اما نباید از اشكالات موجود در این سیستم چشم پوشی كرد. یكی از مهمترین معایب اینست كه میزان اعتماد كاهش پیـــدا می كند. این گزینه دقیقاً در مقابل مدیریت دانش قرار می گیرد كه در آن اعتماد به عنوان یك اصل بسیار مهم در فرهنگ به اشتراك گذاری و تسهیم دانش محسوب می شود. بااین حال، تجربه پیاده سازی مدیریت عمومی نوین در بسیاری كشورها موید این مطلب است كه مزایای آن از معایبش بیشتر است.

اهمیت نیاز به مدیریت دانش برای دولت
مدیریت دانش دارای یك اهمیت فزاینده برای دولت جهت مواجهه با مخاطراتی است كه توسط اقتصاد دانش محور ایجاد می شود. این مخاطرات در جنبه های زیر مورد توجه قرار می گیرند. (6)

دانش به یك عامل حیاتی تعیین كننـــده برای رقابت پذیری در بخش دولتی تبـــدیل شده است. خدمات رسانی و سیاست گذاری دو فعالیت اصلی دولتها هستند. در یك اقتصاد دانـــش محور، دولتها به شدت در هر دو زمینه با رقــابت بیــــن المللی و حتی ملی مواجه شده اند. برای مثال در سطح بین المللی، سازمانهای غیــــردولتی و دولتها با سازمانهای خارجی كه خدمات مشابه ارائه می دهند در حال رقابت هستند. موسسات تحقیقاتی برای جذب بهترین

محققان و ســــرمایه گذاران در حال رقابت با یكدیگرند در حالی كه دانشگاهها نیز به دنبال به دست آوردن بهترین سرمایه گذاریها، دانشجویان و استادان هستـــند. در سطح ملی نیز رقابت افزایش یافته است. در بخش دولتی كالاها و سرمایــــه ها آنقدر كه در بخش خصوصی دارای اهمیت هستند، مهم شمرده نمی شوند، بلكه این دانش است كه به عنوان مهمترین فاكتور رقابتی شناخته می شود. دانش مهمترین فاكتور رقابت و منبع اصلی و مركزی دولت است. كاركرد اثربخش دولت در گرو انتشار دقیق و موثر دانش است.

 

شركتهای خصوصی به تولید كالا و خدماتی می پردازند كه مستقیماً در رقابت با كالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علــــم از جمله زمینه های رقابت بین این دو بخش است. بـــــرای مثال آموزش از راه دور و به ویژه آموزش از طریق اینترنت توسط شركتهای خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. وقتی مشتریان بتوانند نیازهای خود را به صورت كاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف كنند. ناخودآگاه چنین انتظاری را از بخش دولتی نیز خواهند داشت.

 

بازنشسته شدن كارمندان دولت و همچنین انتقال آنها بین بخشهای مختلف، چالش جدیدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش كاركنان جدید ایجاد می كند. به مرور زمان كارمندان فعلی دولت تا چندسال آینده بازنشسته خواهند شد. این به عنوان یك مشكل اصلی پیش روی بسیاری از دولتهاست. سازمانهای دولتی نیازمند این هستند كه با ابتكار عمل، دانش كاركنان ارشد را حفظ كنند زیرا در غیراین صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشكل خواهد شد. بنابراین، كسب دانش از كاركنان ارشد و سپس انتقال آن به سایر كاركنان و همچنین روزآمد كردن آموخته ها طی زمان امری بسیار حیاتی است.

 

افزایش روزافزون شهروندان دانش مدار، دولت را مجبور می كند تا در راس دانشهای ایجاد شده و به روز قرار گیرد. مدیریت دانش بیان می كند كه مهمترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش كاركنان آن است. این تاكید و تمركز با توجه به شتاب روزافزون تغییرات در سازمان و در كل جامعه انجام می گیرد.

مدیریت دانش بیان می كند كه امروزه تقریباً تمامی امور مستلزم انجام كار دانش محور هستند و لذا تمامی كاركنان باید به نوعی به كاركنان دانش محور تبدیل شوند. (7) (كار انجام شده توسط كاركنان به جای اینكه به نیروی بازوی آنها وابسته باشد به دانش آنها متكی است) این بدین معناست كه خلق، تسهیم و استفاده از دانش یكی از مهمترین فعالیتهای هر فرد در هر سازمان است.

نیاز به چارچوب مدیریت دانش در بخش دولتی
بسیاری از محققان، مدل ها و چارچوبهای مختلفی برای درك مفهوم و همچنین پیــــــاده سازی مدیریت دانش ارائه كرده اند. اگرچه چارچوبهای زیادی برای پیاده سازی مدیریت دانش در بخش خصوصی ارائه شده است. تعداد بسیار كمی كه به صورت مجزا برای دولت طراحی شده باشند وجود دارد. بخش عمومی متفاوت بودن خود با بخش خصوصی را پذیرفته و از این جهت برخی مشخصه های ویژه نیز دارد. چارچوب مدیریت دانش برای بخش دولتی دو تفاوت عمده با چارچوبهای ارائه شده برای بخش خصوصی دارد. اولاً بخش دولتی به ذینفعان (STAKEHOLDERS) تعلق دارد. در حالی كه بخش خصوصی متعلق و وابسته به شركا و

سهامداران (SHAREHOLDERS) است. رویكرد ذینفعان در بخش دولتی مستلزم وجود بخشهای گوناگون و متعدد در فرایند است واز این رو، كار در مورد آن با مشكلات بیشتری مواجـــه است. در بخش دولتی این ذینفعان می توانند شهروندان، حكومتهای محلی و ایالتی، شركتهای خصوصی، كاربران و; باشند و زمانی كه دولت اقدام به سیاست گذاری و تصمیم گیــری و برنامه ریزی و ارائه خدمات می كند. مجبور به در نظرگرفتن منافع و نظرات و علایق تمامی ذینفعان است. در بخش خصوصی، شركتها در برابر سهامداران خود پاسخگو هستند، اما تنها چیزی كه در این بخش اهمیت دارد اینست كه سرمایه گذاری انجام گرفته پربازده باشد.

 

دومین وجه تمایز چارچوبهای مدیریت دانش در بخشهای خصوصی و دولتی در رقابت پذیری آنهاست. بخش خصوصی بر پایه رقابت بنا شده و اصولاً رقابت پذیر است. در حالی كه بخش دولتی مبتنی بر فاكتورهایی مانند ارائه خدمات، تهیه اطلاعات، شناسایی دانش ، تسهیم و استفاده از آن است. باتوجه به همین فاكتور حیاتی یعنی رقابت پذیری، اساس كار شركتهای خصوصی بر هوشیاری جهت كسب مزیت رقابتی در محیط متغیر است و در این راه سعی می كنند تا همواره خود را با ابزارهای مدیریتی نوین، تكنیك ها و فلسفه های نوین منطبق سازند. اما در مقابل چنین روندی در بخش دولتی وجود ندارد و انگیزه چندانی برای ایجاد تغییر در نحوه ارائه خدمات وجود ندارد. هرچند انحصارات موجود در بخش دولتی تا حدی در مقابل جهانی شدن اطلاعات و افزایش تعداد كاربران وسرمایه با چالش مواجه شده است. باتوجه به چنین امری بخش دولتی باید توجه بیشتری به شناسایی، تسهیم و بهره برداری از دانش كند.

 

این دو دلیل عمده به شدت بر روی استراتژای پیــاده سازی مدیریت دانش تاثیر می گذارند. لذا بر این نكته تاكید می شود كه نیاز به توسعه یك چارچوب عمومی برای بخش دولتی به كمك فهم و استفاده از تجارب مدیریت دانش احساس می شود.

عناصر مهم در چارچوب مدیریت دانش در بخش دولتی

افراد، فرایندها و فناوری سه عنصر اصلی هر محیط سازمانی هستند.
مدیریت دانش به منظور ایجاد روحیه تسهیم و استفاده از دانش، روی افراد و فرهنگ سازمانی تاكید می كند. همچنین به منظور پیداكردن، ایجاد، اكتساب و تسهیم دانش بر روی فرایندها یا روشها متمركز می شود و به منظور ذخیره سازی دانش و قابل استفاده كردن آن به هنگام كار گروهی (بدون اینكه افراد در واقع و به صورت فیزیكی كنار هم باشند) برروی فناوری متمركز می شود. افراد مهمترین بخش هستند زیرا مدیریت دانش با تمایل افراد به تسهیم و استفاده از دانش وابستگی مستقیم دارد. افراد، فرایندها و فناوری همواره می توانند به عنوان یك عامل محرك و یا یك مانع برای حركت دانش محسوب شوند. لذا می باید همواره موانع را شناسایی و برطرف كرد و به گسترش و ازدیاد عوامل محرك پرداخت.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir