توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً.  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً.،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد و قولوا للناس حسناً. :

زنان قرآنی در آِِِینه ادبیات

در قرآن مجید، اغلب درباره زنان مومن و با ایمان سخن گفته شده است. از آنها، همزمان كه از مردان مومن و با ایمان سخن گفته اند، یاد شده، و موظف بودند از یك رشته وظایف مذهبی مانند مردان پیروی كنند. تنها چهره منفی ای كه ظاهر می شود، مربوط به زن ابولهب در سوره مباركه لهب است. ابولهب، سرسخت ترین دشمن رسول اكرم ص بود، و او به عنوان «هیزم كش» معروف است. او طنابی بر گردن دارد و به نشانه نمونه ای از انسان های بی ایمانی است كه به لعن و نفرین ابدی گرفتار شده اند.

در مقایسه با آن چه در عربستان پس از اسلام وجود داشت، موقعیت اجتماعی زن با نزول قرآن مجید، به طرز چشمگیری تغییر یافت و بهبود گرفت. پس از نزول این كتاب آسمانی، زن مجاز شد ثروت شخصی خود را (كه به شكل جهیزیه یا ثروتی بود كه در طول زندگی زناشویی به دست آورده بود) برای خود نگاه دارد، و به رسیدگی آن به هر شكلی كه دوست داشت بپردازد. او همچنین حق ارث بردن را نیز یافت. چیزی كه تا پیش از ظهور اسلام، امری غیرممكن و غیرقابل تصور بود.
كمی بعد، اجازه اختیار كردن چهار همسر شرعی (در سوره مباركه نساء آیه 3) به عنوان چهار طبیعت تعبیر و تفسیر گردید. البته لازم به گفتن است كه اختیار كردن چند همسر در بین

مسلمانان، آن قدرها هم كه تصور می رود، رایج و متداول نیست. فرمانی كه در قرآن نازل شده، و درباره داشتن رفتاری عادلانه نسبت به همسران شرعی است، موجب گردید تا بسیاری از تجددگرایان، داشتن تنها یك همسر را به عنوان وضعیتی ایده آل اعلام نمایند. در واقع، حتی اگر هر زنی به صورت عادلانه و به طور یكسان با سایر زنها، ثروت و مال دریافت كند، شوهر چگونه می تواند به همان اندازه، نسبت به هر یك از همسران خود، احساسی یكسان داشته باشد؟!;
اجازه شرعی برای تنبیه (مجازات) كردن یك همسر، كه از نافرمانی همسر نشات می گیرد، با

فرمایشی از سوی حضرت رسول اكرم ص كه رفتاری محبت آمیز و ملایم نسبت به زنان را به مردان مسلمان توصیه می كند، از شدت خود می كاهد: «بهترین شما كسی است كه بهترین رفتار را با همسر خود داشته باشد.»
سوره مباركه بقره آیه 187 كه اغلب اوقات نادیده انگاشته می شود، و یا به شكل نادرستی تفسیر می گردد، با وضوح كامل از روابط عمیقی كه میان زن و شوهر وجود دارد سخن می گوید: «آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یكدیگرید);» و به راستی در سنت مذهبی، لباس به نشانه ALTEREGO یا همان روح همزاد است; یعنی نزدیك ترین چیزی كه به انسان وابسته باشد.
در قرآن مجید تنها یك بانوی بزرگوار است كه نام ایشان ذكر می شود: مریم; حضرت مریم عذراء، مادر عیسی مسیح علیه السلام كه در آیین اسلام بسیار مورد احترام و تجلیل و اخلاص و ارادت هستند. براساس سنت، ایشان نخستین بانویی خواهند بود كه به بهشت قدم خواهند نهاد. به خاطر ایشان بود كه درخت نخلی خشكیده، خرماهایی بسیار شیرین بار آورد (آن هنگام كه مریم در اوج درد زایمان، خود را به تنه آن تكیه داد، و نوزادی كه تازه به جهان قدم می نهاد، به بیگناهی و معصومیت مادر خود شهادت داد (سوره مباركه مریم آیه های 33-30-24). او به نشانه روحی آرام و ساكت، و نمادی از اخلاص و فداكاری، و به راستی لایق این است كه تحقیقات بیشتری در این

زمینه در مورد ایشان صورت بگیرد.
البته، با تعدادی شخصیت های زنانه دیگر هم در قرآن مجید مواجه می شویم: گاهی از اوقات، آنها به وسیله ایمان و اعتقادات عامیانه، صاحب نامی شدند و داستان زندگیشان از رنگ و بوی خاصی برخوردار گردید. بدینسان، این زنان می توانستند به عنوان نمونه هایی برای زنان دیگر به شمار روند (مانند كتاب «زینه الفرادیس» اثر ثنوی به گونه ای كه هر زنی كه در قرآن مجید از او نام برده شده

است، با توضیحاتی بسیار دقیق و جالب، به عنوان الگو برای خواننده جوانی كه از جنس ضعیف است، معرفی می شود). بدیهی است كه نخستین زن، كسی مگر حضرت حوا نیست. زنی كه براساس حدیث، از پهلوی حضرت آدم به وجود آمد.
آیین اسلام كه دكترین «گناه اولیه» را نادیده می گیرد، به گونه ای است كه در هیچ كجای قرآن مجید، هیچ نشانه ای مبنی بر این كه حوا، مسبب اصلی و واقعی سقوط آدم بوده است وجود ندارد؛ به همان اندازه، این حوا نبوده كه گناه را برروی زمین آورده است;
در «داستان های انبیاء» كه داستانسرایان و واعظان معروفی در طی قرون، به شاخ و برگ دادن آن بیش از پیش پرداختند، حضرت حوا، از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است.
زن در عرفان و تصوف اسلامی
در حدیث آمده است كه خداوند متعال با این جمله خطاب به حضرت آدم فرمود:
به خاطر تو، من خدمتگزارم حوا را با لطف و رحمت الهی معطر ساختم،
ای آدم! هیچ لطف و رحمتی بهتر از یك همسر پارسا و متقی نیست;!
در افسانه ها، ازدواج این زوج اولیه، با تمام شكوه توصیف شده، و همه چیز مانند جشنی مجلل و زیبا به نظر می رسد؛ بدینسان، فرشتگان الهی بارانی از سكه های زر و سیم از بهشت بر سر زوج عروس و داماد فرو می ریزند. اما هنگامی كه آنها غرق در تماشای مار كوچكی می شوند كه به وسیله طاووس به آن باغ زیبا آورده می شود، به میوه ممنوع دست می زنند (كه در اغلب اوقات، به شكل یك شاخه گندم نمایان می شود) و در آن لحظه است كه بر برهنگی خود واقف می شوند;
در این قسمت از داستان، راویان سنتی به سبكسری حوا تأكید و پافشاری دارند. در قسمت هایی بسیار رقت انگیز، حوا از خداوند متعال سؤال می كند كه در چه چیز گناهكار بوده است، و این كه مجازاتش چه خواهد بود؟ خداوند متعال به او می فرماید:
«در عقل، دین و قابلیت شهادت دادن و ارث بردن، همواره ناقص خواهی بود.»
بدیهی است كه این مطالب، زاییده تخیلات سازندگان این داستانها است كه نكاتی را از فرامین قرآنی به عاریت گرفته اند: برای شهادت دادن، به جای یك مرد، به دو زن نیاز است (سوره مباركه بقره آیه 282)، دختران خانواده هم كمتر از پسران ارث دریافت می كنند (سوره نساء آیه11). این درمورد مجازات الهی نیز صدق می كند: «تو در طول زندگی، همواره اسیر خواهی ماند.» كه از فرایافت انزوای زن پدید آمده كه با مرور زمان، از شدت بیشتری برخوردار شده است.

براساس اظهارات كسائی(1)، حوا این جمله را نیز شنید كه: «دیگر مجاز نخواهی بود در ارزشمندترین كاری كه در زندگی وجود دارد، یعنی شركت در نماز جماعت روز جمعه شركت كنی!» حال آن كه این نكته نیز هرگز نه در قرآن مجید و نه در مراسم پیشینیان وجود نداشته است! او همچنین نباید سلام كند (كه برای این نیز، چیزی در قرآن ذكر نشده است و هیچ نوع منعی وجود ندارد). به همان اندازه، مجازاتهای زن در این خواهد بود كه باید عادت ماهانه، بارداری، و این كه هرگز «هیچ زنی، پیامبر یا خرمندی فرزانه نخواهد شد» را تحمل كند;
این نشان می دهد كه تا چه اندازه، افكار و اندیشه هایی تا به امروز وجود دارد كه هیچ ارتباطی ب
بدینسان، حوا از كار خطایی كه كرده بود، به شدت پشیمان شد و مورد بخشایش پروردگار قرار گرفت. اما پس از آن كه از بهشت رانده شدند، آدم و حوا از یكدیگر جدا گردیدند و براساس افسانه های قدیمی، مدتها، همدیگر را نزدیك مكه باز یافتند. در آنجا، حضرت جبرئیل، مناسك مربوط به حج را به حضرت آدم آموخت. حضرت آدم خود را بر فراز صفا یافت، درحالی كه حوا در ارتفاعات مروه حضور داشت. آنها ناگهان یكدیگر را در دشت عرفات بازشناختند;
دومین همسر حضرت ابراهیم(ع)، هاجر نیز به مراسم حج مربوط است: او هفت بار بین مروه و صفا دوید تا آبی برای اسماعیل، پسر جوان و دلبند خود كه بسیار تشنه بود بیابد. سرانجام آب چشمه زمزم از زمین جوشید. این روایت موجب شد تا زائران خانه خدا، هفت بار طواف كنند (كه البته امروزه به وسیله طاقی به هم متصل شده است).
در سنت عامیانه، دختر نمرود هم وجود دارد. او كسی بود كه حضرت ابراهیم را در میان آتش افكند؛ در روایت آمده است كه این دوشیزه كه تحت تأثیر ایمان قوی ابراهیم قرار گرفت، مانند او به داخل شعله های آتش افكنده شد، و مانند آن پیامبر، سالم از میان شعله ها بیرون آمد.
ما همچنین با همسر بسیار مؤمن و با ایمان فرعون مواجه می شویم: همان كه موسی كوچك را نجات بخشید، و مفسران نام «آسیه» را به او داده اند. این بانوی پارسا، به عنوان مظهر زنی متقی و باایمان معروف شد، زیرا پیامبر آینده را داخل آب گرفت و مورد حمایت خود قرارداد. او این كار را علی رغم احتیاط هایی كه شوهر مقتدرش دستور داده بود همه رعایت كنند، به انجام رساند، و به خاطر همین كار، به او اجازه داده شد وارد بهشت شود; این بانو، برای برخی از مردم، مظهر «زن كامل» است، و به همراه حضرت مریم(ع)، حضرت خدیجه، و حضرت فاطمه زهرا(ع)، از همه دوشیزگان پریوش بهشتی، زیباتر به شمار می روند;
در ادبیات بعدی، بلقیس اغلب به عنوان مظهر فرمانروایی توانگر و عاقل ظاهر می شود، و بارها و بارها در اشعار گوناگون از او نام برده شده است بدینسان خاقانی، شاعر معروف ایرانی با ستایش از همسر و خواهر حامی بزرگوار خود: شروانشاه، این دوبانوی بزرگوار را به بلقیس تشبیه می كند (این شاعر ایرانی، همواره عادت داشت از چهره های زنان سرشناس تاریخ كمك بگیرد و بانوان مورد نظر خود را به آنان تشبیه نماید. او از مریم عذرا(ع)، از رابعه عارف و یا حتی ملكه زبیده(2 )برای این كارها، كمك می گیرد؛ ظاهراً این زنان باشكوه و افتخارآفرین، همواره از قدرت روحی بیشتری از مردان برخوردار، و به مراتب برتر از مردها بودند;!)
در كتاب «ترجمان الاشواق» كه دیوان اشعار عاشقانه خردمند بزرگ: ابن عربی به شیوه ای عارفانه است، كاخ معشوق چنان خارق العاده و زیبا است «كه گویی بلقیس تخت خود را در آنجا نهاده بود;» و زنان زیبای درباری مانند: «طاووس هایی با نگاهی نافذ و دلكش و قدرتی بالا;» توصیف

می شوند، به گونه ای كه: «هر یك از آنان بلقیسی است كه بر تخت مرصع خود جلوس كرده است;»
بدیهی است كه گهگاه، تخت بلقیس و كنایات دیگری از این ملكه مقتدر در اشعار و نوشته های ستایش آمیز نویسندگان اسلامی وجود دارد؛ گاه نیز می توان تصویر او را در مینیاتورهایی زیبا مشاهده نمود كه برروی تخت خود نشسته است، و هدهد نیز نامه سلیمان را برروی تخت او می افكند. اما به نظر تا حدودی عجیب می رسد كه عشق میان سلیمان كه اعجازگری بی همتا بود

و با زبان همه حیوانات آشنایی داشت، و این ملكه یمنی، هیچ داستان شاعرانه ای را (مانند بسیاری دیگر از افسانه های باستانی) در ذهن و اندیشه لطیف شاعران و نویسندگان ایران زمین پدید نیاورد; با این حال، این داستان قرآنی، دارای همه نكات لازم برای افسانه ای مجازی در مورد قدرت معنوی فرمانروایی یكتاپرست، و عشق به زنی بی اعتقاد و كافر بود كه با گیرایی خاصی كه سخنان این فرمانروای مقتدر وجود داشت، به آیین پاك و راستین روی می آورد; اما شاید از نگاه شاعران ایرانی، عامل «تراژدی» كه نكته ای بسیار مهم در افسانه های حماسی ایرانی و تركی محسوب می شود، در این افسانه كم بوده است.
در دوازدهمین سوره قرآن مجید، كه به عنوان «زیباترین داستان» معرفی شده است، زندگی یوسف و جدایی او از پدرش یعقوب و خیانت برادرانش نقل شده است. در این داستان، از افتادن یوسف به قعرچاه و فروخته شدنش به عنوان غلام در مصر، و این كه چگونه همسر كارفرمایش دل در گرو عشق او می بازد، تعریف شده است. زلیخا (همسر پوتیفار)، به دلیل عشقی كه به یوسف دارد، مورد سرزنش و ملامت همگان قرار می گیرد. از این رو، همه دوستان خود را به نزد خویش دعوت می كند: هنگامی كه یوسف وارد تالار مهمانی می شود. همه نگاهها بر او خیره می ماند. و همه چنان مسحور زیبایی او می گردند كه به جای بریدن میوه هایی كه در پیش روی خود دارند، انگشتان خود را می برند بدون آن كه كوچكترین دردی در وجود خویش احساس نمایند; این داستان ادامه می یابد، و از نقش یوسف در زندان سخن می گوید و این كه چگونه از هنر تعبیر كردن رؤیا آگاه بود; سپس از به قدرت رسیدن یوسف و نجات سرزمین مصر از قحطی سخن می گوید، و این كه چگونه موفق شد به برادرانش كه از كنعان آمده بودند (زیرا آن سرزمین نیز دچار قحطی شده بود) گندم بفروشد. سرانجام یعقوب كه از جدایی یوسف نابینا شده بود (زیرا در طول سالیان دراز اشك ریخته بود) با استشمام بوی پیراهن یوسف، و مالیدن آن برروی صورت خود،

بینایی خود را دوباره باز می یابد.
ادبیات بعدی، این داستان را از نو برگزید و برخی از صحنه های این داستان قرآنی را تشدید بخشید، به گونه ای كه زلیخا كه یكی از شخصیت های نه چندان مهم این داستان به شمار می رفت، به عنوان شخصیت اصلی برگزیده می شود.
بدیهی است كه مفسران قرآن مجید با این موضوع، با احساسات قلبی عمیقی برخورد می كردنداختصاص داده اند.
می توان گمان برد كه این موضوع از همان آغاز كار، مورد توجه شاعران ایران زمین قرار گرفت، و داستان حماسی «یوسف و زلیخا» را كه در قدیم به فردوسی منسوب می كردند، علی رغم تلاش های فراوان فرهیختگان قرن نوزدهم میلادی كه سعی داشتند ثابت كنند این نوشته از آن اوست، امروزه مشخص گردیده است كه فردوسی دستی در آن نداشته است.
اته خاطرنشان می سازد كه از پیش از اواخر هزاره اول، ابوالمؤید بلخی(4) داستانی حماسی و بسیار زیبا درباره این زوج معروف قرآنی به رشته تحریر درآورده بود. در طول قرون بعدی، نوشته های بی شمار دیگری به تبعیت از این نسخه اول، خلق شدند. اته تنی چند از این نویسندگان را نام می برد: شوكت بخاری، عمق بخارایی، ناظم هروی و ركن الدین هروی; در سرزمین هندوستان، شعرا پس از آن كه جامی هراتی شكل كلاسیك آن را به وی بخشید، با شور و اشتیاق خاصی به بررسی این موضوع داستانی پرداختند. نوشته جامی در سال 1824 میلادی به وسیله وینسنز ون روزنوایگ-شوانو به زبان آلمانی ترجمه شد. مورخ و خطاط معروفی كه در دربار اكبرشاه خدمت می كرد، و میر معصوم نامی نام داشت (كه در سال 1605 میلادی درگذشت)، یكی از نویسندگان از بین چندین نویسنده بود كه این موضوع را به صورت منظومه ای به زبان فارسی تعریف كرد. تعدادی هم نوشته های منثور در ادبیات فارسی، تركی و هندی وجود دارد. در همه این نوشته ها، ازدواج یوسف و زلیخا كه همچون یك «HAPPY ENDس شاد به پایان می رسد، با جزئیات بسیار دقیقی نقل شده است. ما حتی داستانی از این زوج قرآنی در اختیار داریم كه به زبان كشمیری نوشته شده است. در قرن پانزدهم میلادی، شاعری بنگالی به نام محمد صغیر یوسف و زلیخایی به سبك خود نوشت. در قرن هفدهم میلادی، در ادبیات دخنی اردو در كاخ های جنوب هندوستان، چندین نوشته شاعرانه از همین داستان خلق شدند كه می توان از نوشته شاعر معروف دربار محمدعادل شاه بیجاپور: ملك خشنود سخن گفت.

در شعر هاشم كه دراواخر قرن هفدهم میلادی نوشته است، زلیخا به زبان محلی زنان اردو سخن می گوید، و شاعری از اهالی گوجارات: میرعلی امنی، به نوشته مفسیری: «زلیخا را با لباس مخصوص بانوان آبرومند آن منطقه، ملبس نمود;»
به سختی می توان شمار داستان هایی را كه بعدها در مناطق شرقی، درباره یوسف و زلیخا نوشته شده است، تخمین زد. بدیهی است كه این موضوع جالب، در میان ترك های عثمانی نیز مورد استفاده قرار گرفت. پسر آق شمس الدین، كه راهنمای معنوی و همدل و هم سخن مذهبی سلطان محمد فاتح بود، شاعری به نام حمدی بود كه در سال 1503 میلادی در گذشت. او یكی از زیباترین داستان های مربوط به این موضوع را تحت عنوان «شكوه زلیخا» به رشته تحریر درآورد.
از همان روز «آری گفتن»،
كه تخم رنج و محنت، عشق را تضعیف كرد،
سیراب از آبی به نام درد، عشق پرورشم داد،
و آن هنگام كه درد، خرمن هایم را درو كرد،
همان دم خرمن ها، عشق را به باد هدیه دادند;

از زمانی كه قلبم به رنج یار عادت یافت،
عشق، دوستان عزیزم را از من دور كرد.
حتی سلامت نیز هیچ نجاتی برایم به ارمغان نمی آورد،
از زمانی كه عشق در آغوشم كشید،
و دست ملامت به نشانه خوشامد، بالا رفت
در دیدگانم، هیچ نشانه ای از خواب نیست،

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir