مقاله نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش محبت و مهرورزی در تعلیم و تربیت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
مقدمه:
نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت
محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص كودكان است. یكی از عللی كه آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش میسازد این است كه در تنهایی محبّتهایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمیشود. محبت مهمترین عامل سلامت روح كودك و عدم آن موجب ناهنجاریهای روانی است. كمبود محبت مشكلاتی را پدید میآورد كه نه تنها برای طفل زیانبخش است بلكه زمینه را برای آشفتگیهای اجتماعی فراهم میسازد تعالیم اسلامی برای رشد شخصیت انسان مربیان را امر به محبت و مهربانی نسبت به كلیه اقشار مینماید.
شرایط محبت به كودكان:
1- محبت در كودك باید راستین باشد، زیرا كودكان محبتهای تصنعی و ساختگی را خوب درك میكنند و از آن متنفرند ممكن است كودك حقیقت این مسأله را خوب بفهمد ولی هرگز به زبان نیاورد.
2- محبت باید به گونهای باشد كه كودك مزه آن را بچشد و این امر زمانی امكانپذیر است كه ما عملاً محبت خود را به او نشان دهیم بدین سان فقط دوست داشتن كودك در دل او علاقمندی قبلی به او كافی نیست او باید نشانههای محبت ما را ببیند و آن چه كه در درون ما هست آشكارا حس كند این كار معمولاً از راه تغذیه، مراقبت ما، توجه به او امكانپذیر است. تحسینها، تشویقها، همبازیشدن با او جلوههایی از ابراز محبت به كودك هستند.
3- محبت به كودك نباید بستگی به موقعیت او داشته باشد به عبارت دیگر نباید به او ابراز محبت كرد از آن بابت كه او زیباست چشم و موی قشنگی دارد، رشدش خوب است و یا در منزل كارهای خوشایند انجام میدهد و این جنبهها زمینه را برای محبت بیشتر فراهم میآورند ولی نباید به عنوان ملاك محبت در تعلیم وتربیت مورد استفاده قرار گیرد.
4- محبت اولیا ومربیان نسبت به نوجوانان در حضورشان باید یكسان باشد زیرا تبعیض در محبت نسبت به یكی از كودكان باعث رنجش دیگری میشود. پیامبر اسلام میفرماید:«میان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعایت نمایید چنانكه دوست میداریم میان شما در احسان و لطف ومحبت رعایت مساوات شود.
همچنین پیامبر اسلام فرمود« هر مؤدب و مربی كه متعهد تربیت سه نوجوان از این امّت (ملت اسلام) شود اگر آنها را به طور مساوی و برابر تعلیم نكند یعنی فقیر آنها را با غنی و غنی آنها را با فقیر، در ردیف هم نبیند در روز قیامت با خائنان محشور خواهدشد، طبیعی است.
5- هیچیك از پدر، مادر یا معلمین نباید محبت و مهر و جوان را به تنهایی در انحصار خود درآورند بلكه باید راه را بازگذارند تا كودك بتواند دیگران را نیز دوست بدارد.
6- طبیعی است مادران نسبت به فرزندان كوچكتر محبت بیشتری معمول میدارند این امر نباید موجب بیتوجهی به فرزند بزرگتر شود و او گمان كند كه پدر ومادر او را فراموش كردهاند و فرزند جدید را دشمنی برای خود بداند.
7- نوع محبت در سنین مختلف متفاوت است در 6 سال اول زندگی غالباً تكیه كودك بر لذت حسی است ولی در 6 سال دوم توجه به لباس او، پذیرش دوستانش و حفظ شخصیتش در جلوی دیگران بیشتر مطرح است.
8- محبت والدین در سالهای اول زندگی بیشتر از سنین دیگر سازندهاست گو این كه در سالهای بلوغ و جوانی هم این مسأله كم اهمیت نیست.
9- محبت اولیاء ومربیان نباید مانعی برای امر و نهی نسبت به كودك گردد آنجا كه جای مهر است باید مهربان بود و آنجا كه جای امر ونهی است باید همان را انجام داد.
10- كودك در خانواده از محبت سرشار والدین برخوردار است لذا باید بدو ورود به مدرسه و بعد از آن هم در تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاهی از محبت فراوان مربیان خود بهرهمند گردد.
زیان كمبود محبت در نظام تعلیم و تربیت:
به نظر بسیاری از دانشمندان منشأ بسیاری از عقدهها عدم ارضای كودك از محبت است زیانهای ناشی از كمبود محبت بسیار است از آن جمله این كه عدم ارضای نیاز كودك از محبت زمینه را برای كمروئی او فراهم میسازد. چنین كودكی در سنین بعدی در مواجهه با مشكلات و حل آنها ناتوان و عاجز خواهد بود كودكانی كه در دوره كودكی به اندازه لازم نبینند احیاناً در بزرگسالی ناسازگار و دچار عقدههای روانی میگردند منشأ بسیاری از شرارتهای نوجوانان وحتی بزرگسالان كمبود محبت در دوران كودكی آنهاست بسیاری از خودكشیها و
ناكامیهای افراد معلول عدم تأمین آنها از محبت است. گاهی علت فرار نوجوانان از خانه این است كه خود را در خانواده تنها میبینند و كسی باآنها در تماس عاطفی نیست و مورد محبت واقع نمیشوند كمبود محبت گاهی موجب بروز عوارض جسمانی و روانی میگردد از قبیل بیاشتهایی، بدبینی، پر توقعی، زودرنجی، انزوا طلبی، خیالبافی و غیره.
سعه صدر مربیان تعلیم و تربیت:
یكی از روشهای تربیتی كه از اهمّیت خاصی برخوردار است و پیامبر اكرم(ص) وائمه معصومین فراوان بدان اهتمام ورزیدهاند « بدی را به نیكی پاسخ گفتن است» اهمیت این روش تربیتی از دو جهت است. اول آنكه این روش تأثیر فراوانی بر روی متربی دارد و در صورتی كه از طرف مربی به جا و به موقع اعمال شود نتایج ارزشمندی به همراه خواهد داشت كه نمونههائی از آن را در خلال سیره معصومین(ع) در این گفتار ارائه خواهم كرد خداوند تبارك و تعالی درباره بهترین طریق دعوت به سوی خدا خطاب به رسول اكرم چنین میفرماید: جواب یاوهگوییهای آنها سخن حقی باشد كه بر زبان تو جاری می شود نه آن كه یاوه آنها را با یاوهای دیگر پاسخگوئی و با حلم و بردباری از نادانی آنها درگذر پس آنگاه همان كس كه گوئی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد. پیامبر ما نه تنها به وسیله احسان در برابر بدیها بارها افراد مختلف را اصلاح كرده بلكه با استفاده از همین روش به اصلاح جمع نیز پرداخته است.
آثار منفی افراط در محبت در امر تعلیم و تربیت:
آئین مقدس اسلام در برنامه تربیت كودك اولیاء و مربیان را از زیادهروی در اظهار محبت بر حذر داشته است آنانكه در مهر ونوازش فرزندان افراط میكنند وبا روش ناپسند خویش آنان را به بیماری خودپسندی مبتلا میسازند مورد نكوهش پیشوایان اسلام هستند.
امام باقر علیهالسلام فرمود: بدترین پدران كسی هست كه در نیكی ومحبت نسبت به فرزندان از حد تجاوز كنند و به زیادهروی و افراط بگرایند و بدترین فرزندان كسانی هستند كه در اثر تقصیر و كوتاهی در انجام وظائف پدر را از خود ناراضی نمایند.
شواهدی از محبتهای افراطی
الف) مواردی كه والدین دچار محبت افراطی میشوند یكی زمانی است كه كودك بیمار می شود پدر كار را ترك كرده و مادر زندگی را فرموش نموده و تمام اوضاع خانوده به علت بیماری او مختل شدهاست. این محبتهای افراطی اثری در علاج بیمار ندارد. وتنها او را لوس واز خود راضی بار میآورد، كودك برای این كه از نوازش پدر و مادر لذتی ببرد و به محبوبیت خود مطمئن گردد، گاهی خود را به ناخوشی میزند وقتی چنین طفلی با این عقده بزرگ میشود و میبیند كسی به او اعتنا نمیكند و در بیماری وی هیچ كس اظهار ناراحتی نمینماید واضح است چه اندازه خود را كوچك میبیند و در ضمیر باطن احساس حقارت می نماید.
ب: مورد دیگر زمانی است كه كودك در حین ورزش با پیشامدی روبرو میشود مثلاً سرش به دیوار میخورد پدر و مادر عاقل در چنین مواردی اصلاً كودك را نگاه نمیكنند به انتظار فرزند اعتنایی ندارند و این پیشامد به چیزی نمیگیرند، با بیاعتنائی خود عملاً به كودك میفهمانند كه این حوادث در زندگی عادی است. تكرار محبتهای بیمورد از طرف والدین به تدریج خوی ناپسند خودبینی وخودپسندی را در نهاد كودك رشد میدهد واو را لوس و ناز پروده بار میآورد.
موفقیت فرد را نشاط میبخشد و به او دل و جرأت میدهد تا دست به فعالیتهای بیشتری بزند والدین آگاه و مسلمان مجرب با تشخیص توانائیهای فرزندان می توانند برنامهای حسابشده تدارك ببینند وموقعیتها وزمینههایی فراهم كنند تا علاوه بر فعالیتهای درسی در مواردی دیگر نیز استعدادهای كودكان بارور شود. احساس مهم بودن و همچنین طرف توجه دیگران قرار گرفتن از نیازهای عاطفی است چه بسا كودكانی كه چون از راههای مثبت نتوانستهاند موجودیت وكارآیی خود را ثابت كنند از طریق منفی دست به این كار زدهاند كه گاه نتایج بس ناگواری به بار آورده است.
اثر تربیتی محبت كه به خداشناسی منتهی میشود
ظرف محبت، جان انسان است، انسان بیش از یك جان و یك دل ندارد و محبت حق هم با مهر باطل نمیگنجد واگر انسانی دوست حق بود، نمیتواند دوست ناحق باشد و اگر دوست باطل بود، نمیتواند محب حق باشد.
محبت وقتی می تواند پایدار باشد كه محبوب دائمی باشد اگر محبوب از بین رفتنی باشد همین محبت دردآور خواهد شد.
محبت راهخداست، دوستی بیحركت میسر نیست حركت كردن در بخش اعتقاد و اخلاق و اعمال خلاصه میشود در هر سه بخش پیشگام، حبیب الله است كه خاتم انبیاست. امت در هر سه بخش از این اسوه محبت پیروی میكند تا برسد به جایی كه محبوب خدا بشود.
اگر كسی محبوب خدا میشود راه عقل و وحی را طی كند نه راه وهم و خیال را هرگز انسان خیالزده محبوب خدا نخواهد شد« والله لا یحب كل مختال فخور»( هر كس به رسیدن هر مقامی فخر كند باید بداند كه از راه محبت مانده است). در نتیجه از دین هم مانده است. دین میكوشد انسان را عقل اداره كند و وحی و رهبری نماید نه خیال و نه وهم.
تو فرشته شوی ار جهد كنی از پی آنك برگ توت است به تدریج كنندش اطلس
اگر در این عالم برگ توت با تربیت پرنیان و حریر میشود چرا انسان با تربیت فرشته نشود؟چرا انسان همانند كرم ابریشم در كارش غوطهور شود و بماند فرمود: هر چه غیر خداست میشود دنیا و انس و علاقه به دنیا ریشه هر گناه است تا علاقه نباشد، اراده نیست و تا اراده نباشد، قیام و اقدام هم نخواهد بود كما این كه تا كراهت وانزجار نباشد ترك و پرهیز نیست اگر تولّی و تبری از پایههای اصیل دین به شمار میآیند ولایت و برائت روی محبت و عدوات است انسان به محبوبش تولی دارد و از محبوبش تبری میجوید و به چیزی كه مهر میورزد تولی دارد و از چیزی كه منجر است تبری دارد تا معیارهای محبت مشخص نشود مسئله تولی و تبری مبهم خواهد بود چون دین جز محبت چیز دیگر نیست.
زیرا انسان بر اساس محبت قیام و اقدام میكند اگر محبوب حقیقی داشت محبش حق میشود و بر معیار این حق قیام میكند. ابراهیم خلیل وقتی برهان توحیدی را طرح میكند با این كه خدا ملكوت عالم را نشانش داد از راه محبت مسئله را مطرح میكند. میگوید اِنی لا اُحبِّ الافلین چیزی كه غروب میكند محبوب نخواهد بود چیزی كه از بین رفتنی است محبوب نخواهد بود آفل و غروب كنند، در خور و شایسته محبت نیست.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0