توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است :

ضرورت و منطق نیاز به مطالعات تاریخ اسلام دو چیز است

1- هویت فردی و اجتماعی امروز هر یک از ما به عنوان مسلمان، ریشه در سنت و تاریخ گذشته دارد و ما برای شناخت هویت اسلامی خود به شناخت تاریخ و گذشته مسلمانان نیاز مبرم داریم.
2- از آن رهگذر که بسیاری از سنت های حاکم بر تاریخ ثابت و پایداراند، شناخت آینده در بسیاری از موارد، با شناخت گذشته تحلیل و تفسیر می شود.

بنابراین تاریخ همچون آینده ای است که در گذشته اتفاق افتاده و می تواند درس آموز حال حاضر زندگی انسان باشد. تاریخ به تنهایی منبع مستقلی برای عبرت آموزی و انتخاب صحیح راه زندگی و تحصیل سعادت فردی و اجتماعی است.
در تاریخ و پیشینه زندگی انسان همه راه ها تجربه شده است و برآیند نیک و بد هر انتخابی به خوبی نمایان است، بنابراین آموزه های تاریخی می تواند مانند مکتب کاملی هدایت گر انسان به سوی خیر و نیکبختی باشند.

به طور کلی فایده مهمی که سیر مطالعات تاریخی برای ما دارد، آشنایی با دیدگاه ها، درس آموزی از پیروزی ها و عبرت آموزی از ناکامی های گذشتگان است تا آن را فرا راه زندگی حال و آینده خود سازیم، آزموده را دوباره نیازماییم، خطای گذشتگان را تکرار نکنیم و بهتر از گذشتگان انتخاب نماییم.
پیدایشو سرگذشت انسان ، حکومت ها ، جوامع ، امت ها ، ادیان ، اندیشه ها، علوم و سیره اخلاقی و عملی بزرگان، شاخه های مختلف مطالعات تاریخی هستند که از این میان، مقصود از سیر مطالعات تاریخ اسلام، تنها مطالعه در تاریخ پیدایش اسلام، سیر تطور، حوادث و پیشامدها و زندگی رهبران آن است.
تاریخ اسلام در حقیقت، تاریخ تطور ایمان امت اسلامی است. اینکه چگونه نیروی ایمان، امت محمد (ص) را در مسیر خدایی شدن، به پیش برده است و چه قدرت شگرفی در تمدن و فرهنگ پیروان خود ایجاد کرده است.
به صورت دقیق تر می توان گفت: تحولات حیات بشری، حیات عقلانی و حیات عرفانی مسلمانان و سیر تطور زندگی آنان، مهمترین موضوعی است که باید از تاریخ بیاموزیم و در آن مطالعه کنیم.

عرصه مطالعات تاریخ اسلام:
1 تاریخ اسلام
2 تاریخ تمدن اسلامی.
3 تاریخ زندگی پیامبر(ص).
4 سیره عملی پیامبر(ص).

1- معارف تاریخى و نقش آن در زندگى بشر:
انسانى را در نظر بگیرید كه در گذرگاه پرپیچ و خم و تاریك مجبور به پیشروى مى باشد. لكن باو گفته و آموخته اند كه در جاى جاى این گذرگاه خطرناك كلیدهایى وجود دارد كه او مى تواند با شناسائى و كنترل و فشار دادن آنها چراغهاى متعددى را روشن ساخته و به آسانى راه مقصود را در پیش بگیرد واز خطرات احتمالى این راه پر پیچ و تاریك خود را نجات دهد. واگراین كار را انجام ندهد نه تنها موفقیت در پیشروى خود را تضمین نكرده بلكه به یقین در یكى از همین پیچ و خمها سقوط كرده و به هلاكت خواهد رسید.

آیااگراین شخص از كوشش براى كشف و شناسائى كلیداین چراغها خوددارى كرده و در تاریكى كامل راه پیمائى كند خردمندان به او چه خواهند گفت ؟ آیااو را یك فرد نادان بیمار و بى بهره از خرد و شعور معرفى نخواهند كرد؟ بدیهى است بطور مسلم چنین خواهد بود كه همگان كاراو را تقبیح خواهند كرد.

رابطه جوامع بشرى با[ تاریخ] نیز بطور دقیق همینگونه است . مسیرى كه بشرالزاما در گذشته هاى دور در تجریه زندگى فردى واجتماعى خود پیموده و در حال حاضر و آینده هاى دور و نزدیك نیز مجبوربه پیمودن آن مى باشد در مجموع [تاریخ] نام دارد كه به مثابه یك رودخانه مهار نشدنى در بستر زمان جارى است و یا همچون یك گذرگاه پیچ و خمدار و تاریك در جارى زمان گسترده است .
عابر این رودخانه و گذرگاه تاریك انسان و جوامع بشرى است . چراغهائى كه در جاى جاى این گذرگاه خطرناك نصب شده است همان قوانین و سنتهاى الهى است كه تاریخ براساس آنها شكل مى گیرد و حركت مى كند. كلیدهاى ناشناخته این چراغها نیز همانا[ علم تاریخ] و یا به تعبیر بهتر و گویاتر[ معارف و علوم تاریخى] است .
بشرامروز در طى مسیر زندگى فردى واج

تماعى خود باید به جوامع پیشین تاریخ توجه كند و زندگى آنها و علل و عوامل رشد وانحطاطشان را بشناسد. واز مجموع این مسائل در زندگى امروز خود بهره بردارى كند و یا به تعبیر زیباى خداوند در قرآن مجید[ از آنها عبرت بگیرد]. 1 و در سمایه بیاندوزد تا تجربه هاى آنان را تكرار نكند و در پرتگاههائى كه برخى از آن جوامع گناهكار و منحرف در آن سقوط كرده و نابود شدند نه غلتد كه سرانجام چنین كارى دچار شدن به[ عذاب و یاس] الهى و گرفتارى در زیر تازیانه هاى[ تدمیر]اوست. 2 .

خداوند در قرآن مجید درباره ارزش توجه به تاریخ و سرگذشت ملتهاى پیشین و پند و عبرتى كه مى توان از آنها در زندگى امروز گرفت چنین فرموده است :
ولقد جالهم من الانباء ما فیه مزد جر حكمه بالفه. فما تغن النذر فتول عنهم ; 3
[در قران ازاخبار و تاریخ پیشینیان گزارشهاى زیادى آمده است كه اگر معاندین پندپذیر بودند براى بازداشتشان از گناه و گمراهى كافى بود اخبار قرآن حكمت رسا و درس آموزنده اى است لكن معاندین لجوج از سرگذشت واخبار گذشتگان عبرت نمى گیرند و گوش به هشدارها وانذارها فرا نمى دهند. تواى پیغمبر!ازاین گروه خود سر و تربیت ناپذیر اعراض كن.]

خداوند بزرگ در جاى دیگر قرآن مى فرماید:
[اولم یسیروا فى الارض فینظروا كیف كان عاقبه الذین من قبلهم كانواشد منهم قوه واثاروالارض و عمروهااكثر مما عمروها وجائتهم رسلهم بالبینات فما كان الل لیظلمهم ولكن كانوانفسهم یظلمون] . 74
[چرا مردم در روى زمین گشت و تفحص نمى كنند و در تاریخ ملتهاى پیشین بدقت نمى نگرند تا دریابند چگونه شد سرانجام كار آنانكه پیش از آنها بودند و بمراتب توان و نیروى بیشتراز آنها داشتند آنان چهره زمین را دگرسان ساخته و آن را بسى آباد نمودند بیش از آنچه كه نسلهاى بعدى آباد كردند لكن وقتى پیامبران خدا با حجتها و براهین قطعى بسوى آنان مبعوث شدند آنان به خویشتن خویش ستم روا داشته و به راهنمائیهاى پیامبران اعتناء نكردند پس خدا نابودشان كرد خداوند به آنها ظلم نكرد آنان به خود ستم كردند ]
امیرالمومنین على (ع) نیز خطاب به فرزندش حسن (ع) مى فرماید:
[براى امور واقع نشده با آنچه واقع شده است استدلال كن و با مطالعه قضایاى تحقق یافته حوادث یافت نشده را پیش بینى كن زیرا امور جارى جهان همانند یكدیگرند.از آن اشخاص نباشد كه موعظه سودش ندهد مگر توام با آزار و رنج باشد زیراانسان عاقل بایداز راه اندیشه و آموزش پند پذیرد این بهائم و چار پایان هستند كه جز با كتك تربیت نمى شوند]. 5

آن بزرگ مرد تاریخ باز هم در جاى دیگرى ازاین وصیتنامه درباره اهمیت وارزشمندى آگاهى از تاریخ امتهاى پیشین و كارآئى آن در حل مشكلات كنونى چنین فرموده است :
[ اى فرزند من ! گر چه عمر من همزمان با عمر گذشتگان نبوده است ولى در كارهاى آنان نظرافكنده و در تاریخ شان بدقت اندیشیده ام و در آثارشان سیر و تفحص نموده ام تا جائیه از كثرت آگاهى هاى تاریخى نسبت بانان مانند یكى از آنان به حساب مى آیم . اخبارى را كه از گذشتگاه دریافت كرده ام بقدرى مرا بوضع آنان آگاه ساخته كه گوئى شخصا بااولین تا آخرین آنها زندگى كرده ام و جریان امورشان رااز نزدیك شاهد بوده ام ! براثر تعمق در تاریخ آنان روشنى و تیرگى را شناختم و سود و زیان اعمال شان را تشخیص دادم آنگاه مجموع آگاهى هاى تاریخى خود را غربال كردم آنچه كه مفید و آموزنده بود دراختیار تو گذاردم و تنها مطالب زیبا و دلپذیر وقایع را براى تو برگزیدم و ذهنت رااز قضایاى مجهول و بى فائده كه اثر خارجى ندارد بر كنار نگاه داشتم6 ].
امام على[ ع] در جمله كوتاه و پرمعناى دیگرى درباره تاریخ باز هم فرموده است :
الایام تفید التجارب . 7

یعنى: [توجه به حوادث روزگار انسان رااز تجربه هاى گوناگون برخوردار مى سازد].
با توجه به این مطالب مى باشد كه در مى یابیم كه[ مباح] دانستن مطالعه و آموزشها تاریخى از نظر دلیل سست پایه و سطحى مى باشد. 8
چرا كه از متن این آیات شریفه و فرمایشات مولى على (ع) چنین بدست مى آید كه در تاریخ واخبار گذشتگان حكمتها و عبرتهاى رسا و پندهاى رهگشاى فراوانى وجود دارد كه نسلهاى بعدى بشر بمنظور هدایت یابى خود در زندگى لازم است از آنهااستفاده كنند.امیرالمومنین[ ع] خود به عنوان یك امام و رهبر توجه به تاریخ چكیده آگاهیهاى تاریخى خود را دراختیار فرزند بزرگوارش امام حسن[ ع] مى گذارد و بدینوسیله سیره و روش خود را درباره كیفیت برخورد با علم تاریخ براى مسلمین روشن مى گرداند.

كمترین مطلبى كه ازاین سیره علوى[ ع ] – با توجه به روایات و آیات متعدد دیگر دراین زمینه – بدست مى آید روشن شدن ضرورت و وجوب كفایى پرداختن به علم تاریخ جهت عبرت آموزى و تجربه اندوزى براى جامعه اسلامى مى باشد.

بنابراین آموزش علم تاریخ با وجوداین همه فوائد و مرحجات از حالت [مباح] بودن در مى آید و عنوان لازم و ضرورى به خود مى گیرد. بویژه در عصر كنونى كه تاریخ حربه اى است در دست كفر جهانى براى تحریف واقعیات زندگى بشر و مقابله با آرمان توحید و خداپرستى . روى همین جهت مى باشد كه رهبرانقلاب اسلامى ورمجع مسلمین جهان امام خمینى مدظله العالى در زمان ما پرداختن به علم تاریخ بویژه اهتمام به ضبط و نگارش تاریخ معاصر و حوادث انقلاب اسلامى را كارى[ لازم] و ضرورى معرفى كرده و مى فرماید :

لازم است براى بیدارى نسلهاى آینده و جلوگیرى از غلط نویسى مغرضان نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسى دقیق تاریخ نهضت اسلامى بپردازند. روشن شدن مبارزات اصیل اسلامى درایران ازابتداى انعقاد نطفه اش تا كنون و رویدادهایى كه در آینده اتفاق افتد از مسائل مهمى است كه باید نویسندگان و عالمان متفكر و متعهد بدان بپردازند.

[درست آنچه امروز براى ما روشن و واضح است براى نسلهاى آینده مبهم مى باشد و تاریخ روشنگر نسلهاى آینده است .امروز قلمهاى مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند باید نویسندگان امین این قلمها را بشكنند]. 9
آیه الله العظمى منتظرى نیز كه یكى دیگراز فقهاى بنام عالم تشیع هستند توجه ویژه اى به ضرورت آموزش تاریخ و تاریخ اسلام وانقلاب اسلامى دارند. روى همین اصل است كه به پیشنهاد وامرایشان كرسى تاریخ در مدرسه تخصصى حوزه علمیه قم پى ریزى شده است .

بخشى از سخنان معظم له درباره ارزش علم تاریخ و ضرورت به معارف تاریخى چنین است :
چنانچه شما زحمت نكشید و تاریخ را ضبط و حفظ نكنید آن وقت دروغهاى شاخدار عناصر صهیونیست وابرقدرتها ملاك تاریخ آینده مى شود. بنابراین تاریخى از سازنده باشد براى نسل آینده مااین را باید بدست خود پایه گذارى كنیم .
هر چقد زحمت بكشید كمك به علم است . و بدانید كه مورد لطف خدا خواهید بود:الاوان الله یحب بغاه العلم شماره تاریخ نویسان اسلام و انقلاب نیز بغات علم هستید علم شعبى دارد تاریخ آموزنده و سازنده خودش علم است . 10

امام امت یاز هم در مقام ازریابى میراث تاریخى گذشته و ضرورت پرداختن به تاریخنگارى در حال حاضر چنین فرموده است :
تاریخ مع الاسف در گذشته به دست دشمن نوشته شده است امیداست كه نگذارید تاریخ این نهضت را نیز دشمن بنویسد . 11
دانشمند تلاشگر و نستوه مرحوم علامه عبدالحسین احمدامینى صاحب [ الغدیر] نیز ضمن مقدمه اى كه بر آن كتاب شریف زده هیچ انسان متمدنى رااز آموزش تاریخ و مراجعه به برخیاز شاخه ها و شعبه هاى آن بى نیاز نمى داند.از حكام و سیاستمداران گرفته تا علماءاخلاق مربیان ادباء شعرا مفسران قرآن و فقهاء همه و همه نیازمند بهره بردارى از خوان گسترده و پر بركت علم تاریخ مى باشند. 12
بنابراین از دیدگاه اسلام[ تاریخ] دانش بسیارارزشمندى مى باشد كه پرداخت به آن و تعلیم و ترویجش ضرورت دارد بویژه كه تاریخ اسلام و مسلمین كه حتما باید آن را خود مسلمانان باایمان آگاه و صادق بنویسند تا دچار آفت جعل و تعریف نشود.

اصولا علم تاریخ (با توجه به شاخه ها و شعوب مختلف آن ) یك دانش ابزارى و پایه است كه بسیارى از علوم دیگر مانند تعلیم و تربیت علم كلام جامعه شناسى حقوق علم فقه علوم سیاسى و غیره به آن نیازمند است و بدون علم تاریخ اهداف آنها صد در صد تكمیل نمى شود.
علاوه بر نیازمندى این قبیل علوم به علم تاریخ اساسا زندگى اجتماعى و مدنى بشر بسیارى از مواد خوراكى خود رااز تاریخ تغذیه مى كند كارآیى ها و فوائد فراوان علم تاریخ و نقش بنیادین آن در نوع بافت شكل گیرى و جهت گیرى فكرى تربیتى سیاسى واجتماعى آن چنان ارزشمند واصولى است كه عدم توجه به آن ممكن است نظام صحیح جامعه اى را دچاراختلال نموده و یااز مسیر طبیعى خود خارج گرداند.
اكنون به برخى از[ فوائد] واثرات بنیادین علم تاریخ كه بیانگر میزان نقش آن در جامعه نیز هست فهرست واراشاره مى كنیم تا هر چه بیشتر باارزش آن آشنا شویم :
1- پرورش عواطف واستعدادهاى انسان:
آموزش و مطالعه تاریخ بویژه سیره نبوى سرگذشت و زندگینامه هاى ائمه صلحاء دانشمندان و نوابغ موجب رشد و شكوفائى استعدادهاى نهفته افراد و پرورش و تهذیب عواطف واخلاق انسان مى گردد. در واقع تربیت افراد وایجاد توان و طرافیت وكارآئى بیشتر در فهم و منش اشخاص از طریق توسل به علم تاریخ به عنوان آئینه تمام نماى اضداد و كشمكشها و تنازعات و درگیرى گرایشهاى گوناگون انسانها امكان پذیراست .
چرا كه تاریخ دان و آگاه ازاخبار پیشینیان بقول امام على (ع) گو اینكه[ با همه ملتهاازاول تا آخرین آنها زیسته و جریان امور زندگى شان را شاهد بوده است] .

بدیهى است چنین فردى از نظر داشتن ابتكارات آشنائى با بن بستها و راه حلهاى مختلف و نیز داشتن شرح صدر و آگاهیهاى چند جانبه نسبت به امور واقعگرائى وانعطاف پذیرى منطقى و دوراندیشى داراى میزان فوق العاده از رشد و كمال است .
چنانكه لذت روحى كه انسان از مطالعه تاریخ مى برد واز آن طریق روح خود را فرحناك و شادمان مى گرداند از مطالعه هیچ چیز جز رمانها و داستانهاى خیالى وافسانه اى براى او حاصل نمى شود بااین تفاوت كه رمانهاى خیالى و غیر متكى بر واقعیات آثار خارجى وقایع محقق الوقوع تاریخى را دارا نمى باشند. !

به این نوع نقش علم تاریخ در پرورش منش افراد دانشمندان علوم انسانى غرب نیز پى برده اند لذا در نوشته هاى خود بكارگیرى تاریخ را در تربیت افراد توصیه مى كنند. 1البته روشن است كه نظام فرهنگى و اجتماعى غرب با توجه به انحرافات اصولیى كه در مبانى فكرى خود و نیز آموزش علوم نظامى وانسانى دارد واین نوع دانشها را در خدمت تخدیر توده هاى جهان به كار مى گیرد بهره بردارى اواز نقش تربیتى نیز هماهنگ بااصول خود معكوس هدف اسلامى ما خواهد بود
2- الگوسازى:
خاصیت دیگر تاریخ انسان اینست كه[ الگوساز]است . یعنى هم براى نمایش چهره كاملترین انسانها و هم براى نمایش چهره پست ترین و زشتخوترین انسانها نمونه مدل والگو دارد.
سطرسطر صفحات كتابهاى تاریخى گویا نمایشگاه مجسم و زنده اى است از انواع چهره ها و شیوه هاى متضاد زندگى الهى و شیطانى

. دراین نمایشگاه هم مى توان چهره ملكوتى مانند امام حسین[ ع] نمونه ممتاز ایثار و فداكارى وانسانیت را سراغ گرفت وهم موجودانسان نماى مسخ شده و پستى همچون[ یزیدبن معاویه] وامثال وافران او را. هم چهره الهى عیسى بن مریم در آن خودنمائى مى كند و هم[ قیصر] قصرنشین و خودكامه و قصاب انسانها. در هیچ دانش دیگرى نمى توان نمونه هاى برجسته و مشخص قداست وانسانیت و قیافه هاى زشت و تهوع آور شیطنت را اینگونه متمایز و مشخص مشاهده كرد.
بنابراین انسان بدون مراجعه به دانش تاریخ در حوزه فردى و اجتماعى نمونه والگوئى براى زندگى ندارد.
زندگى اجتماعى انسان جدااز گذشته و آینده یعنى بصورت مجزا و بریده از تاریخ همچون آب دست ریزى در قلب سوزان كویراست كه از نظر ادامه حیات نه تنها ناموافق بلكه ابتر و محكوم به مرگ مى باشد.

3- ارائه نجارب فكرى سیاسى وافزایش توان تحلیل مسائل :
همانگونه كه قرآن مجیداشاره دارد و على[ ع] نیز ضمن وصیت خود به فرزندش حسن[ ع] به آن تصریح مى كند تاریخ فایده مهم دیگرى نیز دارد.
و آن اینكه تاریخ تجارت همه ملتهاى گذشته را در همه ابعاد و زمینه هاى زندگى و عوامل و موجبات رشد و تنزل و سقوط جوامع بشرى دراختیار آیندگان قرار مى دهد.

با توجه به همین خصوصیت تاریخ است كه گفته مى شود مورخ و تاریخ شناس عمرى به قدمت همه اقوام و ملتهاى گذشته پیدا مى كند چرا كه چكیده و غربال شده مطالب مربوط به آنان را دراختیار مى گیرد. ازاین طریق نه تنها زمینه هاى رشد شخصیت فردى او فراهم مى آید بلكه به مجموعه اى از آگاهیهاى ارگانیك دست پیدا مى كند كه او را با ابعاد مختلف وجود تكوینى انسان آشنا ساخته توان تحلیلش را در مسائل پیچیده روز افزایش مى دهد.

بهمین دلیل است كه مى بینیم در طول تاریخ همه سیاستمداران برجسته ( اعم از سیاستمداران موحد والهى و مشرك و شیطانى ) و مربیان ماهر دربارها به این دانش با چشم ابزار مناسب براى تحصیل آگاهیهاى سیاسى و بسط قدرت و حكومت خود مى نگریسته اند.
ازاین روست كه امیرالمومنین[ ع] چكیده اطلاعات تاریخى خود را به عنوان[ وصیت نامه] دراختیار فرزند خود حسن[ ع] قرار مى دهد واو را به كاوش تاریخ و عبرت آموزى از سرگذشت گذشتگان فرا مى خواند. و به موازات بهره بردارى تربیتى پاكان از تاریخ امراء و حكام خودكامه و جاه طلب حاكم بر سرنوشت مسلمین در طول قرون پیشین نیز در جهت اهداف خاص خوداز تمسك بان عفلت نمى ورزیده اند. و دراین زمینه روایات تاریخى موید ماست :

[در سرزمینهاى مسلمین امراء و حكام فرزندان خود را بااستفاده از آموزشهاى معارف تاریخى پرورش مى دادند. آنان از نزدیكان و كسان خویش افراد جاه طلب و بلند پرواز مورد نظرشان را به آموزش تاریخ و پژوهش در سیره و تجارب ملتهاى گذشته تشویق مى كردند. بگونه اى كه آموزش تاریخ بهترین وسیله بود براى كسانیكه مى خواستند حكمت یاسى بیاموزند تا در آینده به مناصب حكومتى برسند. و ; چنانكه گزارش شده خلفاى عباسى براى تربیت سیاسى فرزندان خوداز دانش تاریخ استفاده مى كردند.]

شخصى بنام صولى كه مربى فرزندان مقتدر عباسى بود به دو بچه او هارون واحمد ( الراضى ) در كنار فقه و شعر اخبار و تاریخ نیز یاد مى داده است. 14
بطور كلى چنانكه[ صولى] در كتاب خود گفته است :
[ اصولا دانش حكام و پادشاهان عبارت بوداز آموزش انساب تاریخ و فشرده فقه] . 15
در مورد كیفیت زندگى شخصى معاویه بن ابى سفیان و هارون الرشید در دوران حاكمیتشان و میزان بهره بردارى آنان از تجارب تاریخى نقل شده است :

[آنان معاویه و هارون بخشى ازاوقات شبانه خود را بطور منظم اختصاص داده بودند به گوش فر دادن به قرائت كتابهایى در زمینه زندگى امراء و پادشاهان تاریخ جنگها شیوه ها و حیله هاى گوناگون آنان افراد ویژه اى را براى تهیه و قرائت این گونه كتابها مامور كرده بودند]. 16
خلفاى فاطمى مصر نیز به آموزش تاریخ و گردآورى و نگهدارى كتابهاى ارزنده تاریخى اهمیت مى داده اند چنانكه بگونه مبالغه آمیز روایت شده است :

در كتابخانه فاطمینان هزاران مجلد كتاب موجود بود كه از آن میان بكهزار دوست و بیست نسخه به نسخه هاى تاریخ طبرى اختصاصى داشت . 17
در عصر كنونى نیز سلطه جویان جهانى بویژه در باختر زمین و روسیه شوروى مدتهاست به این مسئله پى برده اند كه بااستفاده از تاریخ و تاریخنگارى به خوبى مى توانند درافراد و جوامع نفوذ فرهنگى و سیاسى برقرار كرده و در بیرون و درون مرزها به تسلط جابرانه خود ادامه دهند .
یكى از مورخین انگلیس بنام پروفسور[ ف .ج .س .هرنشو] دراین باره مى نویسد:

[در بزرگترین كشورهاى جهان سران امر آموزش تاریخ را مهم تلقى مى كنند لذا كوشش دارند برنامه هاى تدریس تاریخ مدارس معلمین و استادان آنهارا تحت نظر خود داشته باشند تا بگونه اى كه خود مى خواهند معارف تاریخى آموزش داده شود]. 18

آنگاه ایشان نمونه اى از فرانسه پیش از جنگ جهانى اول را مى آورد و نشان مى دهد كه چگونه از طریق آموزش تاریخ براى تثبیت پایه هاى رژیم سلطنتى در فرانسه كوشش مى شد.
در طول تاریخ همانگونه از معارف تاریخى به منظور بالا بردن سطح فكر افراد تحصیل تجارب سیاسى و فكرى و تلقین خط فكرى فرهنگى و سیاسى ویژه در جامعه استفاده مى شده از[ تحریم آموزش و مطالعه تاریخ] نیز براى غافل نگه داشتن جماعتها و ملل وافراد بویژه افراد صاحب نفوذ و موثراستفاده بعمل مى آمده است و مى آید در واقع از طریق تحریم تاریخ و بیگانه ساختن گروه ها وافراد با حوادث و تجارت تاریخى خود و دیگران [ حافظه تاریخى] آنان را دچار بیهوشى و فلج زدگى مى ساختند.

ازاین نمونه ها گزارش جالب و تكان دهنده اى است كه مورخ معروف[ ابن طقطقى] درباره خلیفه عباسى بنام[ المكتفى] و وزیر زیرك و حیله گر او گزارش كرده است او مى گوید:
[در زمانهاى گذشته وزیر آن دوست نداشتند كه حكام و پادشاهان بر چیزى از زندگینامه و تواریخ آگاهى پیدا كنند چون مى ترسیدند پادشاهان نسبت به امورى حساس و تیزهوش شوند كه وزرا دوست نداشتند آن را.
چنانكه خلیفه المكتفى از وزیر خود درخواست نمود شمارى كتاب براى او فراهم آورد تا بدان وسیله خود را مشغول داشته و زمان را بگذراند. وزیر به خدمتگذاران دستور داداین كتابها را تهیه كرده و پیش از ارائه كردن آنها به خلیفه از نظر وزیر گذرانند.

آنان شمارى كتاب در زمینه تاریخ واخبار گذشتگان فراهم آوردند كه در آنها خبار مربوط به برخى پادشاهان وزرا و شیوه محاسبه صورت حساب اموال و غیره نوشته شده بود.
آنگاه كه وزیر آن كتابها را دید گفت : بخدا سوگند كه شماها دشمن ترین مردم براى من هستید من به شما گفتم كتابهائى فراهم آورید كه خلیفه را مشغول كند تا كارى به كار ما و دیگران نداشته باشد اما شما چیزهائى را فراهم آورده اید كه به او شگردهاى وزیران را یاد مى دهد و محاسبه اموال را مى آموزد و باو مطالبى كه از آن طریق بتواند آبادى كشور رااز ویرانى و آشفتگى آن باز بشناسد.

اینها را باز پس بدهید به كسى كه ازاو خریدند و براى خلیفه كتابهائى را تهیه كنید كه در آن داستانهاى مشغول كننده واشعارى عاشقانه و طرب انگیز وجود داشته باشد]. 19
در عصر حاضر مستكبرین جهانى درست به همین دلیلى كه وزیر خلیفه المكتفى با مطالعه و آموزش تاریخى او مخالف بوده با رواج و تحصیل تدریس تاریخ درست و عارى از تحریف و خارج از چارچوب برنامه هاى استعمارى آنان در سرزمینهاى اسلامى و كلیت هان سوم مخالف مى باشند.
چون آنان تحصیل عمل تاریخ بویژه تاریخ اسلام و سیره پیامبر وائمه معصومین را مقدمه پیدایش[ خودآگاهى تاریخى] و استقلال بینشى و فرهنگى در میان مسلمین مى دانستند

.
بدلیل اینكه بقول نویسنده آگاه كتاب] تلفیق الاخبار و]; عمده ترین دلیل فرهنگى و روانى سلطه پذیر بودن مسلمین در برابر بیگانگان در[ جهل تاریخى] نسبت به استقلال وافتخارات اسلامى دیروز آنان خلاصه مى شود. 20اكنون اثرات فرهنگى – سیاسى ویرانگراین سیره [سیئه] و شوم استعمار در همه سرزمینهاى اسلامى به روشنى قابل لمس و درك مى باشد.
آنان ازاین رهگذر توانسته اند ما دراصیل و واقعى ملتهاى مسلمان را كه همان[ اسلام] باشد از یاد آنان ببرند واز صفحه ذهنشان محو نمایند و در عوض[ دایه هاى] دروغینى را بنام مادر بر آنان تحمیل و معرفى كنند كه پناه بردن بدامن آنها معنایى به جز خودكشى ندارد.

2- ضرورت آموزش تاریخ در حوزه هاى علمیه :
با توجه به مطالبى كه درباره كارآئى و فوائد حیایت علم تاریخ گفته شد ضرورت تدریس و تحصیل آن در حوزه هاى علمیه بروشتى آشكار مى گردد. یادآورى این نكته ظریف نیز لازم به نظر مى رسد كه وقتى مى گوئیم[ علم تاریخ] باید تدریس و تحصیل شود منظور همه شاخه ها و شعبه هاى اساسى آن مى باشد.

[علم تاریخ] در درجه اول به دو بخش[ مسائل نظرى تاریخ] و [تاریخنگارى] تقسیم مى شود كه در بخش نخست مسائل فلسفى تاریخ و نیز نقد تاریخى و نقد مكتبهاى تاریخى مورد بحث قرار مى گیرد چنانكه جاى بررسى و نقدانواع اسلوبهاى تاریخنگارى نیز در همین بخش قرار دارد.
بخش دوم یعنى[ تاریخنگارى] كه خود در واقع از مقوله ادبیات و هنر مى باشد به ضبط و گزارش و پردازش وقایع و حوادث تاریخى اختصاص دارد. كه خود بخش اخیر نیز در دیگاه ما به قسمتهاى

متمایزى مانند زندگینامه نویسى خاطره نویسى و تاریخ نویسى و; تقسیم مى گردد. مهمتراز همه اینكه[ تاریخنگارى] با همه شاخه ها و شعبه هاى خود یا به عالم اسلام اختصاص دارد كه[ تاریخ اسلام] نامیده مى شود و یا منحصر به جهان اسلام و حوادث مربوط به مسلمین نمى باشد بلكه موضوع آن حوادث وامور جارى و حادث در تمام جهان و كره زمین است كه دراین صورت آن رااصطلاحا[ تاریخ عمومى] مى نامند.

وقتى گفته مى شود تدریس و تحصیل تاریخ در حوزه هاى علمیه ضرورت دارد هم مسائل نظرى تاریخ منظوراست و هم تاریخ اسلام و هم تاریخ عمومى واز نظر ضرورت نمى توان میان آنها تفكیك قائل بود به جزاز این دیدگاه كه گفته شود آموزش تاریخ اسلام به عنوان بخشى از سنت و یكى از منابع فقه بر فقهاءاسلام و نیز خطباء و وعاظ[ واجب توصلى عینى] است . در

حالیكه آموزش مسائل نظرى تاریخ و تاریخ عمومى[ واجب كفایى] بر همه مسلمین است .
بنابراین شایسته تراین است كه این مسئله را در ذیل دو عنوان جداگانه[ ضرورت آموزش تاریخ اسلام] و[ ضرورت آموزش تاریخ نظرى و تاریخ عمومى] بررسى كنیم :
1- ضرورت آموزش تاریخ اسلام در حوزه ها:
چنانكه توجه دارید[ سنت معصومان] بعداز قرآن مجید دومین منبع فقه واحكام اسلامى است . و سنت و حدیث یعنى[ سنت گفتارى] آنان منحصر نیست بلكه[ سیره] یعنى[ سنت كردارى : فعل و تقدیر] آن بزرگواران را نیز در بر مى گیرد.

بنابراین فقهاءاسلام همانگونه كه وظیفه دارند براى استنباط احكام شرع به احادیث (سنت گفتارى ) مراجعه كرده واز آن بهره بردارى نمایند موظف مى باشند كه براى همین منظور بر[ سیره] نیز تسلط كامل داشته باشند واین در حالى است كه[ سیره پیامبر وائمه معصومین] باضافه زندگینامه اصحاب و روایتگران احادیث (رجال ) طبقات فقهاء و سیره متشرعه مجموعا تاریخ اسلام نام دارد.
بنابراین وظیفه شرعى فقیه است كه جهت استنباط احكام بر تاریخ اسلام مسلط باشد بدون آگاهى از سیره و تاریخ اسلام كسى نمى توانداجتهاد فقهى كامل و بى دغدغه اى انجام بدهد.
با تاسف باید گفت كه در تاریخ دوران اخیر حوزه هاى علمیه علماء و طلاب بین سنت گفتارى (حدیث ) و سنت كردارى (سیره و تاریخ اسلام ) تفكیك نموده و در مقام اجتهاد واستنباط احكام دومى را عملا نادیده انگاشته اند وازاین طریق ضربه جبران ناپذیرى بر رونداجتهاد وارد شده است .
اكنون زمان آن است كه جلواین كجروى گرفته شود و تنها راه عملى جلوگیرى ازاین كجروى الزامى و رسمى كردن تدریس تحصیل تاریخ اسلام با همه شاخه ها وابعاد آن در حوزه هاى علمیه مى باشد.
فقیه باید آگاهى تفصیلى از تاریخ اسلام (سیره ) داشته باشد و آن را یكى از علوم ابزارى و پایه اجتهاد فقهى تلقى كند.

دراین میان عذر تراشى ازاین قماش كه اسناد روایتى این قبیل گزارشهاى تاریخى چندان مهذب و موثق نیست نمى تواند رفع تكلیف شرعى كند چون بدون پرداختن به سیره و تاریخ اسلام كه نمى توان گفت این مسائل خودبخود واز طریق معجزه حل شود

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir