توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن :

مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یاد او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است كه اكنون می‌خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد كه با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یك نوع حقوق و یك نوع وظیفه و یك نوع مجازات قائل نشده است.

پاره ای از حقوق و تكالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن. و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است كه اسلام نیز مانند بسیاری از مكتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفه دیگری دارد؟

مكرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیسمتهای غربی شنیده و خوانده اید
كه مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد كرده اند. چنین وانمود می كنند كه این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینكه فقط جانب مرد رعایت شده است.

می گویند:تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است كه مرد جنساً شریف تر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.
می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و رأی او حقوقی كه برای یك انسان لازم است وضع نكرده است، اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می‌دانست تعدد زوجات را تجویز نمی كرد، حق طلاق را به مرد نمی داد، شهادت دو زن را با یك مرد برابر نمی كرد، ریاست

خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف مرد نمی كرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد. اینها می رساند كه اسلام نسبت به زن نظریات تحقیرآمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است می گویند: اسلام با اینكه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت كرده است در مورد زن و مرد رعایت نكرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است، و اگر
امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی كرد.
اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شكل منطقی ارسطوئی بدهیم به این صورت در می‌آید: اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می كرد، لكن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست. پس زن را یك انسان واقعی نمی شمارد.
مقام زن در جهان بینی اسلامی
اما قسمت اول: قرآن تنها مجموعه قوانی

ن نیست، محتویات قرآن صرفاً یك سلسله مقررات و قوانین خشك بدون تفسیر نیست، در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر، قرآن همانطوریكه در مواردی به شكل بیان قانون دستورالعمل معین می كند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می كند. راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها، عزتها و ذلتها، تقی ها و انحطاط ها، ثروتها و فقرها را بیان می كند.

قرآن كتاب فلسفه نیست، اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع كه سه موضوع اساسی فلسفه است به طور قاطع بیان كرده است، قرآن، به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندز نمی پردازد، بلكه با تفسیر خلقت، به پیروان خود طرز تفكر و جهان بینی مخصوص می دهد، زیر بناء مقررات اسلامی درباره امور اجتماعی از قبیل مالكیت، حكومت، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است كه از خلقت و اشیاء می كند.

از جمله مسائلی كه در قرآن كریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است، قرآن در این زمینه سكوت نكرده، و به یاوه گویان مجال نداده است كه از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت به زن معرفی كنند. اسلام پیشاپیش، نظر خود را درباره زن بیان كرده است.

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست لازم است به مسئله سرشت زن و مرد كه در سایر كتب مذهبی نیز مطرح است توجه كنیم. قرآن نیز در این موضوع سكوت نكرده است.
باید ببینیم قرآن زن و مرد را یك سرشتی می داند یا دو سرشتی؟ یعنی آیا زن و رد دارای یك طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت. قرآن با كمال صراحت در آیات متعددی می

فرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن درباره آدم اول می گوید:همه شما را از یك پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم،(سوره نساء آیه 1) درباره همه آدمیان می گوید خداوند از جنس ود شما برای شما همسر آفرید.(سوره نساء و سوره
آل عمران و سوره روم.)
در قرآن از انچه در بعضی از كتب مذهبی هست كه زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینكه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند كه همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است اینست كه زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد، زن شیطان كوچك است، می گویند در هر گناه و جنایتی كه مردان مرتكب شده اند زنی در آن دخالت داشته است، می گویند مرد در ذات خود از گناه مبرا است و این زن است كه مرد را بگناه می كشاند، می گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است كه مردان را می فریبد، شیطان زن را وسوسه می كند و زن مرد را، می گویند آدم اول كه فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد از طریق زن بود، شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولی هرگز نگفته كه شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا ادم را، قرآن نه حوا را بعنوان مسئول اصلی معرفی می كند و نه او از حساب خارج می كند، قرآن می گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سكنی گزینید و از میوه های آن بخورید، قرآن آنجا كه پای وسوسه شیطانی را به میان می‌كشد ضمیرها را به شكل «تثنیه» می آورد، می گوید

«فوسوس لهما الشیطان» یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد كرد كه جز آنها را نمی خواهد.
به این ترتیب قرآن با یك فكر رایج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقایائی دارد سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام كه عنصر وسوسه و گناه، و شیطان كوچك است مبرا كرد.

یكی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است، می گفتند زن به بهشت نمی رود، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی كند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور كه مردان می رسند، برسد. قرآن در آیات فراوانی تصریح كرده است كه پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مرتبط نیست،

به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد یا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یك زن بزرگ و قدیسه یاد می‌كند، از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل یاد كرده است، اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذكر می كند، از زن فرعون نیز بعنوان زن بزرگی كه گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نكره است، گوئی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را
منحصر به مردان ننماید.
قرآن درباره مادر موسی می گوید:ما بمادر موسی «وحی» فرستادیم كه كودك را شیر بده و هنگامی كه بر جان او بیمناك شدی او را بدریا بیافكن و نگران نباش كه ما او را بسوی تو باز پس خواهیم گردانید.

قرآن درباره مریم مادر عیسی می گوید كار او به آنجا كشیده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می كردند، از غیب برای او روزی می رسید، كارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود كه پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده او را پشت سر گذاشته بود، زكریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.
در تاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند، كمتر مردی است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی بپایه حضرت زهرا نمی رسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیا برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حركت و مسافرت بسوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست، تفاوتی كه اسلام قائل است در سیر من الحق ال الخلق است، در بازگشت از حق بسوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری كه مرد را برای اینكار مناسبتر دانسته است.

یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، چنانكه می دانیم در برخی آیین ها رابطه جنسی ذاتاً پلید است؟ بعقیده پیروان آن آئین ها تنها كسانی به مقامات معنوی نائل می‌گردند كه همه عمر مجرد زیست كرده باشند، یكی از پیشوایان معروف مذهبی جهان می گوید:«با تیشه بكارت درخت ازدواج را از بن

كنید» همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسدبه فاسد اجازه می دهند یعنی مدعی هستند كه چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر كنند و اختیار از كف شان ربوده می شود و گرفتار فحشاء می شوند و با زنان متعددی تماس پیدا می كنند، پس بهتر است ازدواج كنند تا با بیش از یك زن در تماس نباشند،

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir