توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریكا دارای 118 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریكا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریكا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریكا :

فهرست منابع فارسی
1- رئیس طوسی رضا- نفت و بحران انرژی – ج 2، سازمان انتشارات كیهان- 1361
2- غضنفری كامران آمریكا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ج 3 انتشارات كیا – تهران 1381
3- فیندلی پل فریب های عمدی «حقایقی درباره روابط آمریكا و اسرائیل » مترجم محمد حسین آهویی دفتر مطالعات سیاسی وبین‌المللی وزارت امور خارجه – تهران 1378
4- واسیلیف آلكس – مشعلهای خلیج فارس ترجمه سیروس ایزدی – شركت سهامی جیبی سال 1358
5- شون بام ایالات متحده و اسرائیل مترجم محمد رضا ملكی دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی تهران 1381
6- یزگین دانیل نفت ایران از اغاز تا جنگ خلیج فارس ترجمه ابراهیم صادقی نیا، تهران ، هیرمند سال 1376
7- نیكلاسركیس، نفت تنها و آخرین شانس خاورمیانه ترجمه اسلان ثابت سعیدی، تهران موسسه انتشارات امیركبیر سال 1363
8-سنبلی ؟؟؟ روندهای نظام بین‌الملل و امنیت ملی ایران ماهنامه نگاه سال چهارم شماره 37 مرداد 1381
9- اثمل اندرو، گومپرن دیوید- كاراسیك تئودور ترجمه پریسا كریمی نیا منبع پیشین ماهنامه نگاه
10- دكمجیان هرایر جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب ترجمه حمید احمدی ج 3- سازمان انتشارات كیهان تهران 1377

فهرست منابع انگلیسی
1- Alawi Dokayall- the cohtorilofoil east-west rivalry in the persianculf 2002
2- Willam j.persy culfsecurity and U.S policy . Middle east policy. Vol : 3-4 Aprill 1995
3- Gawdat Bahyat, Am ericon oil Diplomacy in the persian Gulf and the Gas piansea unversity press flordia 2003
4- Usnavy prowerls the persian Gulf in search of stability and oil- cresent International Vol:27 No:6.1998
5- Rober J.ilandpower the culfwar internatioanl security No:1 Vol :1 1992
6- Bahram Fooni up policy in Middle east and persian Guk a ftertheclod war. Echoislam-march 1995

فهرست مطالب
عنوان صفحه
اهمیت نفت خلیج فارس برای آمریكا
اثرات نهضت ملی شدن نفت در خاورمیانه
مصر در دوران ناصر و سادات
سیاست خارجی آمریكا در دوران ناصر و سادات
اثرات تحریم نفتی اعراب در جنگ یوم كیپور در افزایش قیمتها
نفت ایران در دوران محمدرضا پهلوی
اثرات پیروزی انقلاب اسلامی بر ساختار نفت جهان
سیاست خارجی آمریكا در قبال نفت ایران در دوران رژیم شاه و بعد از انقلاب

یشگفتار:
منطقه خلیج فارس را نظریه پردازان قدیمی بخاطر وجود انرژی در آن «هارتلند» نامیده اند و تسلط بر آن را فرمانروایی هر كشوری در جهان می دانند. آمریكا هنگامی كه سیاست فعالی را در عرصه بین المللی آغاز كرد منطقه خلیج فارس را در سیاست خارجی خود، لحاظ ویژه بخشید و سعی كرد ثبات خاورمیانه را به نفع خود برای هژمونی آمریكا حفظ نماید و هر گونه عوامل مزاحم را سد و اختلال این ثبات گردیده است، سعی كرده است از میان راه بردارد. ایجاد عوامل مختل كننده در مسیر اتحاد شوروی برای جلوگیری از نفوذ آن ، برای این منظور صورت گرفته است سرنگونی دكتر محمد مصدق و جذب مصر به طرف آمریكا در این راستا بوده است و مخالفت با جمهوری اسلامی ایران برای این منظور «ثبات خاورمیانه» برای تضمین منافع حیاتی آمریكا می‎باشد و حمایت از اسرائیل در جهت تأمین این اهداف بلندپروازانه آمریكا می‎باشد. این مجموعه سعی در بررسی این روند دارد. در آخر از آقای دكتر موسوی زاده به خاطر حسن و تدبیر لازم در جهت ارائه مطلوبتر همین تحقیق، هر چند ناقص تشكر كرده و توفیقات آن جناب را از خداوند منان خواستارم%
محمدی

بسمه تعالی
اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریكا 22/1/84
پشت منازعاتی كه با زور و قدرت برای كنترل نفت جهان صورت می گیرد آشكار می‌شود كه اشتهای سیری ناپذیری برای كنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهه 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت كه صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اكنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد میزان تولید نفت از 21 میلیون بشكه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشكه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشكه نفت معروف شده است . بر اساس یك برآورد محافظه كارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشكه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت كه فقط میزان آن 9/532 میلیون بشكه در سال میرسد تنها بر ادامه حیات در جهان صنعتی كنونی ضروری است .

این تنها یك نقش جزئی ازنیاز نفتی كشورهای صنعتی جهان میباشد . كه تا اندازه ای كشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است كه وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات كه برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریكا كه به نفت 7/43 درصد برآورد می شد كه به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالكتریك با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشكه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بوده مصرف انبوه برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشكه برای ایالات متحده آمریكا ثبت شده كه بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریكا كافی است . پیشتر از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با 6/14 درصد سوخت به 3/2 میلیون بشكه در روز میرسد سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشكه در روز میرسد زیر میزان سوخت مصرف امریكا مشخص می‌شود .

1965 1970 1975 1980
نفت
گاز
زغال سنگ
هیدروالكتریك
سوخت هسته‌ای 1/43
9/29
1/23
9/3
– 3/43
3/32
20
8/3
6/0 7/43
1/31
2/17
4/3
6/4 3/43
1/29
7/14
9/2
10
مصرف كل 100 100 100 100
بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریكا ، كل تولیدات داخلی آمریكا ،‌در سال 1970 ازهیدروكربنهای مایع به 3/11 میلیون بشكه در روز میرسد كه نسبت به سال قبل از آن (1961) بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشكه در روز میرسد . سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشكه در روز میرسد كه كمترین گاز كوره با 1/1 درصد به 5/0 بشكه میرسد و مقدار هیدروكربنهای مایع 02/0 میلیون بشكه در روز میرسید ، مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشكه در روز و فراورده های آن ، به ½ میلیون بشكه در روز میرسد . واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از كل مصرف نفت خام داخلی آمریكا را تشكیل میداد .اگروقفه بین ذخایر موجود و تقاضا باشد موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریكا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندكی توقف در صنعت در نتیجه كمبود ذخایر نفت صورت گیرد ،‌ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است كه دولت آمریكا به تولید نفت خام خود بصورت كافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشكه رساند .

این یك كاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد كه بیشتر ازمیزان كاهش ½ درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریكا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد كه تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، كفایت می كند تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، كفایت می كند . كاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ،‌نشان میدهد كه تراز ذخایر نفتی آمریكا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشكه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را كاهش یافته است .

حتی اكتشافات انجام شده حتی میزان این كاهش را تا صدور %13 برآ.ورد مینماید وقتی این اكتشافات نشان میدهد كه تراز ذخایر نفتی آمریكا از 13736 میلیون بشكه در سال 1969 به 5/11 میلیون بشكه در سال 1970 رسیده است . این بطور پیوسته كاهش تر از 48 درصدی مرادر 40 سال اخیر نسبت به سال 1956 ،‌در دخایر نفتی آمریكا ، نشان میدهد ایالات متحده آمریكا ،خواهان افزایش ذخایر نفتی داخلی خود ، به دلایلی مانند نیازهای اكولوژیكی و خروج سوخت زغال سنگ از بازار مصرف و محدودیت تولید گاز طبیعی و مسائل تكنولوژیكی و فنی در مواجهه با توسعه انرژی هسته ای ، میباشد پرفسورها هالفورد ال پیش بینیمی كند كه دولتهای پیشرفته درصد جانشین كردن انرژی هسته ای بجای بخشی از نفت میباشد . ولی آن در آینده ، بعید به نظر میرسد .

20 سال قبل این نظر مورد پذیرش قرار گرفت و فقط انرژی هسته ای توانست 6/0 درصد از كل انرژی مورد نیاز آمریكا را تأمین كند . بر طبق دیدگاه جین مورال نماینده امریكا در امور دفاعی – امنیتی داخلی بیان میدارد هر چه بندرت توسعه منابع نفتی ، زمانبر هست اما نباید ایالات متحده نباید از دستیابی به این صنایه غفلت نماید . این منابع بقدر كافی نیازمند جستجوی زیاد برای كشف چاههای نفتی و زمان خیلی زیاد برای رفع موانه سر راه میباشند . آن بر مبنای باوری است كه احتمالاً خواهان فرمانروائی مطلق آمریكا توسطانرژی بی نظیر نفت كه جانشین توسط انرژیهای دیگر به جای آن متصور نیست .مورال به دقت وضعیت دخایر نفتی ایالات متحده را بررسی كرده است در این باره می گوید:

«تقاضای ما برای نفت خام هراسناك و وحشت آور بطور سریع رشد یافته است و ظرفیت داخلی ما با این روند تقاضا خسارت دیده و این مطلبی نیست كه قابل كتمان باشد و احتمالاً كاشی مسلم ما از كل ذخایر نفتی ، در آینده قابل پیش بینی است.»
در حالیكه برآورده ها حاكیست كه نیاز ایالات متحده‌آمریكا به نفت ، در سال 1980 52 میلیون بشكه در روز برآورد میشود . كه ایالات متحده فقط توانسته است 5/21 میلیون بشكه از آنرا از ذخایر نفتی خود ، تأمین نماید در حالیكه ایالات متحده آمریكا به بیش از 25 میلیون بشكه در روز به انرژی نفت ، احتیاج داشته است ، فقطتوانسته است در حدود 5/12 میلیون بشكه از آنرا در داخل تولید نماید ومابقی مجبور بوده است از خارج تأمین نماید . واردات آمریكا ، از كانادا بیش از 2 میلیون بشكه در روز وكشورهای نیمكره شرقی بیش از 2/3 میلیون بشكه در روز و شرق دور بیش از 2/0 میلیبون بشكه در روز برآورده میشود ولی این میزان به بیش از 1/7 میلیون بشكه در روز از منابع طبیعی نفتی خلیج فارسو آفریقا كه بیش از %5 كل واردات نفتی آمریكا ازسایر نقاط جهان را تشكیل می دهد .

از این مناطق ، تأمین می شود . منطقه خلیج فارس كه بیش از %60 ذخایر نفتی و 30 درصد از منابع گازی جهان را در بر دارد . آمریكا حدود %30 ، اروپای غربی 60 درصد و ژاپن 76 درصد نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تأمین می كنند . ازاینرو دستیابی به كشورهای خلیج فارس وخود خلیج فارس كه در حقیقت شاهرگ حیاتی نفت وارداتی آمریكا و متحدان آن است ، نهایت اسمیت را دارد . اثر امنیتی نفت خلیج فارسنیز با اهمیت است . به این معنی كه نه تنها اقتصاد كشورهای اروپایی ، بلكه سیستم های دفاعی آنها نیز برای كاركرد خود نیاز به نفت خلیج فارس دارند . بنابراین «ناتو» مهمترین بهره گیرنده و در حقیقت وابسته به نفت خلیج فارس است .
از اینرو حفاظت از امنیت منطقه خلیج فارس جز اهداف راهبردی ایالات متحده ی آمریكا در جهت تأمین منابع نامشروع آن كشور و دستیابی به انرژی این منطقه ، در سیاست خارجی آمریكا ، مورد مد نظر از آغاز نفوذ این كشور در منطقه پرتلاطم خاورمیانه بوبیژه حوزه نفت خیر این منطقه ، منطقه خلیج قارس بوده است .

بیش از 53 سال قبل ، ژاپن حمله شگفت انگیزیرا در پری هاربر انجام داد و ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم گردید. این حمله با شجاعت و تهور و با جسارت غافلگیرانه از طرف ژاپنیها انجام گرفت موجب شد آمریكا بصورت یك ابرقدرت در جهان تبدیل شود و این وضعیت نه تنها جهان را در حالت ناامنی قطعی و اجتناب ناپذیر قرارداد بلكه توصیف وضعیت جهان ویران شده كه در آن نمایشی واقعی از جسارت و سیطره و هوا خواهی تبرارانه در طی تمام این دوران بنظر میرسد ، آنروز زنگ خطر برای ایمان طنین انداز شد و آغازی شد برای یك دوره جدید در امنیتی شدن سیاست آمریكا كه به مدت نیم قرن به طول كشید . در طی این دوران شناخت نیست مفهوم درست امنیت برای دولتها آسان بود.

آن مفهوم پیروزی كامل و بكارگیری قدرت نظامی موجود بدست آمده كه شامل تسلیحات هسته ای كه در حال توسعه روز افزون بودند . برای ما در بر می گرفت .گذشته از آن ، در طیجنگ سرد ما با مسائلی با اهداف متفاوت كه برای یك دولت آسان می نمود مواجه میشویم كه آن عوامل بازدارنده ازیك حمله توسط اتحاد جماهیر شوروی برای پیشگیری ازقتل عام فجیح اتمیكه قدرت نظامیگری راه را برای آن فراهم می نمود جلوگیری كرده بود .آمریكا كه از دهه 1930 ، منطقه خلیج فارس در سیاست خارجی بود ، در كانون توجه خود قرار داده بود به كدریچ با پتانسیل قدرت اقتصادی ونظامی و تكنولوژی داشت جایگزین این قدرت بلامنازع آنروز بریتانیا می شد .

آمریكا در سال 1930 برای اولین بار شركتهای نفتی آمریكایی با اخذ امتیاز نفت بحرین به حیطه انحصاری قدرت بریتانیا در خلیج فارسنفوذ كردند . در 12 ژوئن سال ، دو شركت استاندارد اویل كالیفرنیا تكزاكوبا سهام 50-50 شركت «بحرین پترولیوم» ( باپكو) را تشكیل دادند . 3 سال بعد ( مه 1933) نفوذ انحصاری بریتانیا در سطح خلیج فارسبا اخذ انتیاز نفت عربستان توسط4 شركت آمریكایی بیشتر فرو ریخت . شركتهای استاندارد اویل كالیفرنیا ، نیوجرسی و تكزاكو هر كدام با 30 درصد سهام و شركت سوكونی موبیل اویل یا 10 درصد سهام «شركت نفت عربی آمریكایی» (آرامكو) را تشكیل دادند .

23 دسمبر 1934 شركت نفت گلف اكسپلو ریشن با سهام 50-50 با شركت نفت ایران – انگلیس امتیاز نفت كویت را ربودند امتیاز نفت مناطق بیطرف كویت و عـربستان سـعودی را نـیز دو شركت آمـریكایی «آمـریكن ایندیپندنت اویل كمپانی» و «گتی اویل كمپانی» در اختیار گرفتند . در سال 1947 همراه با تلاشی كه شركتهای آمریكایی برای گرفتن نفت شمال می كردند ،شركت نفت ایران – انگلیس با دو شركت آمریكایی «استاندارد اویل نیوجرسی» و «سوكونی موبیل اویل» یك قرارداد 20 ساله امضاكرد . به موجب این قرارداد ، شركتهای نفت ایران – انگلیس به دو شركت مزبور قابل توجهی نفت خام تحویل می داد بدین ترتیب پای شركتهای آمریكایی نیزبه ایران گشوده شد . در همان سال ( 1974 ) آمریكا به ایران سلاح فروخت و با اعزام مستشاران آمریكا تحت عنوان تقویت پلیس ایران نفوذ خود را گسترش داد .

در مارس 1949 برنامه «اصل چهرارومن» ‌برای جذب بیشتر كشورهای خاورمیانه به آمریكا به اجرا درآمد . در اوایل دهه 1950 ، آمریكا به ترغیب انگلستان «سازمان دفاع خاورمیانه» را تشكیل داد او ماه مه 1951 ، حكومت دكتر محمد مصدق ، شركت نفت ایران – انگلیس را ملی كرد . اگر چه دول متحد انگلیسی و آمریكا در منطقه خلیج فارس ، كویت و عربستان و عراق نه تنها از ایران حمایت نكردند بلكه تا آنجا اكوانستز كوشیدند از زنوسانی كه به سود آنان بوجود آمده است بهره گیرند ، در كویت و عربستان و عراق ، شیرهای نفت را بر روی جهان غرب باز نمودند اما زیگرالهای حاصل از جنبش ملی – مذهبی ایران ، مصر را به تكان واداشت بقول روزنامه : «مخالف دكتر محمد مصدق در تابستان سال 1951 با انگلستان ، مصر را ؟؟؟ كرد تا آنها نیز به رقابت و همچشمی با ایرانیان ، با انگلیس مخالفت نمایند» در 26 ژانویه 1952كه شنبه سیاه در مصر نامیده شد ، مردم قاغهره علیه استعمار انگلیس ، به خیابانها ریختند و توانستند قسمت اعظم شهر را ربه تصرف خود در آورند كه با دخالت قوای انگلیس ، ظاهراً این فیلم ، سركوب و به كار آن پایان داده شد .

كودتای افسران آزاد در 22 ژوئیه 1952 ، به عمر استعمار انگلیس درمصر با بر چیدن پایگاههای نظامیآن كه آنتونی ابرن آنرا «یكسر خاورمیانه» میخواند به پایان سیر آمریكا كه دنبال نفوذ بیشتر در منطقه خاور میانه از جمله بجای انگلستان بود در چند سال اول انقلاب مصر ، بدقت اوضاع مصر را تحت نظر داشت . انگلستان كه در اینزمان تلاش خود را به منظور تشكیل یك پیمان نظامی متشكل از اقمار تحت دنفوذ خود ، عربستان سعودی ، عراق ، اردن ، سوریه و لبنان اقدام نمود اما نفوذ جمال عبدالناصر مانع پیوستن دیگر كشورهای عربی به این پیمان شد .ناصر همراه با چند كشور دیگر در همان سال انعقاد این پیمان نظامی «پیمان بغداد» در سال 1955 ، جنبش عدم تعهد مرا در «باندونگ» پایه گذاری كرد . آمریكا كه در ظاهر ازطرح پیمان بغداد حمایت می كرد ولی از پیوتن به آن خودداری كرد . آنتونی ایرن بخوبی مقصود آمریكا را در اینمورد بخوبی تشریح می نماید. ایرن می نویسد :

«دولت آمریكا كه در روح دادن به طیرح پیمان مذكور نقش اساسی را باز كرده بود از از پیوكسن بران خود داری كرد در حالی كه انگلستان تنها دولت غربی بود كه به این پیمان پیوست برتر از آن ، دولت آمریكا كوشید تا با این رفتار خویش ، در پایتخت های نظیر قاهره ،كه دشمن پیمان بغداد بودند، برای خود اعتبار و آبرو دست و پا كند و در آن پایتختها برای خود حساب باز كند . آمریكاییها با یك سلسله اقداماتی كه آمیخته به تردید و دودلی بود، به پیمان بغداد نزدیكتر شدند و به پیمان ناظر فرستادند و پول دادند ، ولی هنوز هم به آن نپیوسته اند . آمریكا كه می كوشید از طریق شرایط پرداخت ولی كه قرار بود خود ، و بانك جهان برای ساختن شهر آسوان به مصر بپردازد ، اقتصاد مصر را به سمـت وابـستگی بـه ایـالات مـتحده تنظیم كند . وقـتی ناصر در بـرابر شرایط اعـطای وام ،‌ایستادگی كرد ، ایالات متحده به ترغیب ایدن از پرداخت وام به مصر خود داری كرد. «جان فوستردالس» وزیر خارجه آمریكا ، در نوزدهم 1956 انصراف آمریكا را از پرداخت وام به مصر اعلام كرد و روز ژوئیه 1956 جمال عبدالناصر كانال سوئز را ملی اعلام كرد .كانال سوئز كه به لحاظ امنیت استراتژیك آن ، و هم بدلیل توسعه نفت خاورمیانه واتكای اروپا به آن از موقعیت فوق العاده برخوردار بود بطوریكه در سال 1955 ، كشورهای خاورمیانه حدود 145 میلیون تن نفت تولید می كردند كه نزدیك به هفتاد میلیون تن نفت تولید مبی كردند كه به نزدیك به 70 میلیون تن آن از كانال سوئز می گذشت و تقریباً تمامی آن به مقصد اروپای غربی حمل می شد .

در همان سال 666/14 كشتی از كانال سوئز گذشت ، سه چهارم آن متعلق به كشورهای عضو ناتو بود وتقریباًیك سوم آن متعلق به كشور انگلستان بود ، علاوه براین ، چهل تن دیگر از نفت خاورمیانه توسط یك خط لوله از سوریه می گذشت . سوریه در آن موقع متحد دولت مصر بود . در نتیجه مصر می توانست كنترل نفت خاورمیانه را عملاً در دست داشته باشد با كنترل كانال سوئز توسط ناصر ، انگلستان مجبور بود روزانه 000/500/1 بشكه نفت خود را با گردش به دور دماغه امیر صادر كند .
نیم بشكه از مصرف معمولی نفت اروپایی غربی ، كه از كانال می گذشت می باید از راه افزایش تولید نفت خلیج بلژیك و كاراییب تأمین می شد . و برای جایگزین این نفت به جای خلیج فارس ، اروپا از جمله انگلیس میبایست دلارهای زیادی خرج می كردند .

ملی شدن كانال سوئز همانند ملی كردن صنعت نفت ایران ، به آرزوهای استقلال طلبی مردم خـاورمیانه و آفریقا دامن زد . این خطری بود كه علاوه بر احتمال كنترل نفت توسط مصر ، غرب نمی توانست به آن بی تفاوت باشد . آنتونی ایدن در تلگرافی به آیزنهاور اعلام داشت . «نباید به ناصر اجازه داد كانال سوئز را در ببرد . ما در خاور میانه و آفریقا دوستان فـراوان داریم و نـیز دوستان دیـگری داریم كـه آنقدر باهوش و زیرك اند كه می دانند طرح ها و نقشه های «ناصر» ها و «مصدق» ها آنها را به كجا خواهد برد .ولی اگر ناصر بار دیگر در كار خود پیروز میشود .

این دوستان ما آنقدر نیرومند نیستند كه در برابر قدرت مردم كوچه و بازار مقاومت كند جبهه متحد ما ، هر اندازه محكمتر و نیرومندتر باشد و این وحدت را هر اندازه محكمتر ونیرومند تر باشد و این وحدت را هر اندازه بیشترمتجلی كند ، برون كوسل ما به زور و قهوه ،این شانس بیشتر خواهد شد كه ناصرمیدان را خالی كند . در جریان بحران كانال سوئز در سال 1956 ، اسرائیل ،‌خزانه و انگلیس با تبانی با یكدیگر و نقض آشكار قوانین بین المللی ، با هدف سرنگون كردن جمال عبدالناصر هر اندازه بیشتر متجلی كند ، بدون توسل ما به زور قوه ؟؟؟ این شانس بیشتر خواهد شد كه ناصر میدان را خالی كند .

در جریان بحران كانال سوئز در سال 1956 ، اسراییل ، خزانه و انگلیس با تبانی با یكدیگر و نقص آشكار قوانین بین المللی ، با هدف سرنگون كردن جمال عبدالناصر به آن كشور حمله می كردند آمـریكا كـه موقعیت چهره ضد استعماری و بشردوستانه و متعهد به اصول و قوانین بین الملل در میان اعراب میخواست به نمایش گذارد و همچنین امید بیشتر برای نفوذ در مصراین كشور كلیه خاور میانه داشت با اعلام حمایت آمریكا ، از قطعنامه 7 نوامبر مجمع سازمان ملل متحده اسرائیل و فرانسه را مجبور به تبعیت از اقدامات خود در راستای متوقف كردن حمله نظامی به مصر نمود .

انفجار بمب در 3 ایستگاه پمپ فشار لوله های نفت در سوریه منفجر شد . این لوله مقدارمشابعی از نفت را از طریق سوریه به مدیترانه منتقل نمود 25 درصد سهام این شركت بین المللی متعلق به آمریكا و 50 درصد آن به شركت نفت انگلیس و بقیه به فراینه و كشورهای دیگر اروپایی بود و در نتیجه با انفجار این ایستگاهها ، جلوگیری سوریه در تعمیر برای ایستگاهها به مدت 4 ماه، موجب قطع جریان نفت اروپا از طریق مدیترانه شهر . با بسته شدن كانال سوئز و انفجار این ایستگاههای اروپا 70% تخلف خاورمیانه محروم بودند چه آنزمان از طریق كانال سوئز ، سالانه 77 میلیون تن نفت به اروپا می رفت.

و لوله های نفت سوریه 25 میلیون تن انتقال می یافت. توقف نفت از كانال سوئز و سوریه موجب شد كه تولید نفت خاورمیانه 190 میلیون تن در سال به 63 میلیون تن در سال كاهش یابد. از این مقدار 25 میلیون تن در كركوك عراق تولید می شد و 38 میلیون تن در حوزه خلیج فارس تولید نفت عراق كه در حالت عادی به 35 میلیون تن در سال بود در سال 1975 ، 37 درصد كاهش یابد. این كاهش به نوبه خود ضربه شدیدی به اقتصاد متكی به نفت عراق زد كه به تدریج زمینه سقوط حكومت سلطنتی در عراق فراهم شد و سلطنت هاشمی متحد وفادار انگلستان در سال 1958 در عراق فروریخت فرمانده انگلیسی لژیون عرب از اردن رانده شد آذرخشهای این تحولات قطر، بحرین و كویت و یمن و بسیاری دیگر از كشورهای عربی را دربرگرفت. و كویت نخستین شیخ نیشین نفت خیز خلیج فارس، در سال 1961 به استقلال رسید و در سال 1962، افسران جوان یمن، با یك یورش كاخ سلطان یمن را به تصرف خود درآوردند و اعلام جمهوری در یمن شمالی نمودند و در نتیجه یمن شمالی نیز از تحت الحمایگی انگلستان خارج شد و به دنبال آذرخشهای آن ، انگلستان یمن جنوبی را نیز در سال 1967 واگذاشت. درس عدن به آنها آموخت كه ماندن بی اندازه آنان، كار را بدان جا می كشاند كه حكومتی را دیكتاتور بر سر كار بیاید و بهتر است كه آنها هر چه زودتر و «حسن نیت» برو شد. طراحان سیاست سلطه انگلستان از خطای عدن پرهیز كردند و ویلسن رئیس حكومت كارگری در مجلس عوام اعلام كرد كه سپاهیان انگلستان تا سال 1971 از منطقه خلیج فارس بیرون می روند سیاست بریتانیا كه در آن كاهش و یا انحلال پایگاههای جنگی انگلستان در حوضه اقیانوس آرام تا سنگاپور، پیش بینی شده بود توسط ویلسن اعلام شد . آمریكا كه در طی این مدت سیاست صبر و انتظار در مواجهه با سیاستهای جان طلبانه انگلستان در منطقه خاورمیانه بویژه در حوزه خلیج فارس دنبال می كرد و سیاست امیر و طمع و همچنین یك سیاست كنترل را در مواجهه با كشورهای منطقه خاورمیانه بویژه كشورهیا نفت خیز عربی منطقه خاورمیانه بالاخص كشور استراتژیك مصر دنبال می كرد.

به دنبال تحولاتی كه در منطقه خاورمیانه به دنبال تضعیف جایگاه استعماری انگلستان در منطقه خاورمیانه ایجاد شده بود . دنبال جایگزینی به جای امپراطوری انگلستان بود و همچنین به تدریج بر آمریكا ثابت می شد كه كنار آمدن با جمال عبدالناصر مشكل است. یكسال بعد از جنگ اكتبر 1956، با ایجاد «موسسه امور عمومی واشنگتن» دو هدف عمده را در دستور سیاست خارجی خود قرار داده
1- با دادن كمكهای به كشورهای خاورمیانه در نظر داشت از گسترش موج احساسات ضد بیگانه در منطقه خاورمیانه جلوگیری كند.
2- با ترغیب به جذب آوارگان فلسطین توسط كشورهای عربی مسئله فلسطین را به فراموشی سپارد 90% بودجه این طرح را كمپانیهای بزرگ نفتی آمریكا تأمین می‌كردند.
با اجرای این طرح آمریكا در نظر داشت هر چه سریعتر جایگزین بریتانیا در منطقه خاورمیانه باشد. آمریكا از طرف دیگر در دهه 60 ناصر را در منگنه برای برداشتن موانع نفوذ خود قرار داد.
در سال 1961 به دنبال یك كودتای دست راستی، سوریه از مصر جدا شد.

به دنبال آن روز 5 اكتبر 1962 نیروهای نظامی مصر به حمایت از عبدالله سلال كه علیه سلطان یمن سیف البدر كودتا كرده بود وارد یمن شدند با درگیر شدن مصر با نیروهای عربستان سعودی، اردن و طرفداران امام یمن بیش از نیمی از ارتش مصر برای مدت 8 سال در یك جنگ فرسایشی گرفتار شد. و اقتصاد مصر بیشتر تحلیل رفت. آمریكا از فرصت پیش آمده خواست كمال استفاده را ببرد و مصر را جزء كشورهای اقماری خود قرار دهد. لذا آمریكا به ناصر پیشنهاد كرد كه وام ایالات متحده و بانك جهان مشروط به پذیرفتن طرحهای اقتصادی بانك جهانی بپذیرد ولی ناصر همچنان از پذیرفتن شروط آمریكا و بانك جهانی جهت بهبود اقتصاد مصر امتناع می كرد، آمریكا بایك تاكتیك ویژه، ضربه نهایی را بر پیكر جمال عبدالناصر وارد ساخت. آمریكا ابتدا ناصر را به طرق گوناگون مطمئن ساخت كه تا مذاكرات كه در جریان است اسرائیل دست به حمله نخواهد زد. اما با تباین انگلستان، به اسرائیل چراغ سبز نشان داد و اسرائیل در یك حمله ناگهان در طی سالهای 1969 رزمندگان فلسطین به طور متوسط ماهانه 199 عملیات در داخل سرزمینهای اشغالی انجام دادند كه این تعداد به 279 فقره در ماه رسید. این جنگ ؟؟؟ موجب ركود فعالیتهای اقتصادی اسرائیل گردیده بود و ادامه این روند برای این رژیم خطرناك به نظر می رسید و در طی این دوران همچنین عملیات نظامی مصر بر ضد رژیم صهیونیستی شدت گرفته بود كه اسرائیل برای رهایی از این منگنه سخت، مجبور به عملیات متقابل در داخل مصر شد كه شوروی كه فرصت پیش آمده برای نفوذ بیشتر در منطقه استراتژیك خاورمیانه می دید به ارسال تجهیزات نظامی و اعزام متخصصین شوروی به مصر مبادرت ورزید لذا به دنبال رقابت تسلیحاتی بین دو ابرقدرت در منطقه خاورمیانه، جهان در سال 1970، با دو بحران جدی مواجهه بود.

1- درگیری احتمالی بین دو ابرقدرت آنروز، شوروی و آمریكا
2- بحران انرژی پیامد درگیری احتمالی بین این دو ابرقدرت
بحران انرژی خود به اهمیت منطقه خاورمیانه برای آمریكا افزود. آمریكا كه در سال 1970 به بالاترین حد تولید نفت، در طول تاریخ آمریكا یعنی 3/11 میلیون در روز رسیده بود در حالیكه تولید نفت چهار كشور تولید كننده عمده نفت (ایران، عربستان سعودی، عراق و كویت) به 5/1 برابر تولید نفت آمریكا در سال 1970 می رسید. در این دوره كه دكترین نیكسون با توجه به تجربه شكست آمریكا در ویتنام، بدنبال ایجاد دولتهای دست نشانده در جهان بویژه منطقه خاورمیانه به جای دخالت مستقیم نظامی بود كه هم بتواند بار هزینه های نظامی را بر دوش ایالات متحده، كاهش دهد و هم بتواند داعیه داشتن منافع جهان آمریكا را تداوم بخشد.

ریچارد نیكسون آمریكا را متقاعد نمود كه در منطقه خاورمیانه سیاست و نفت به طور انفجار آمیزی در هم آمیخته است. در این دوره كه به طور ؟؟؟ وزارت امور خارجه آمریكا دید منفی در نگاه به اسرائیل داشت و معتقد بود اسرائیل یك سرمایه نیست بلكه یك آفت و گرفتاری و حتی تهدید برای آمریكا محسوب می‎شود كه مانع و سد مستحكم بر سر روابط اعراب- آمریكا محسوب می‎شود. با این نوع طرز تفكری كه ساختار وزارت امور خارجه آمركیا داشت. حل مسائل خاورمیانه در دوره اول ریاست جمهوری نیكسون 1972-1969 به وزارت خارجه همراه شد

در این دوره كه ویلیام راجرز وزیر وقت خارجه آمریكا كه سكان اداره وزارت خارجه آمریكا را بر عهده داشت، از وضعیت بحران انرژی آگاهی كامل داشت می كوشید تا سیاست نفتی خود را هماهنگ كند. او از وقوع جنگ دیگری در منطقه بیم داشت و آن را موجب رشد بیشتر سازمان آزادیبخش فلسطین می دانست. از نظر راجرز حل بحران انرژی بدون حل بحران سیاسی امكانپذیر نیست وی برای حل توام آن بخصوص از آغاز سال 1970 تا پایان سال 1972 شدیداً تلاش كرده هنری كینجر مشاور امنیت ملی ریچارد نیكسون به گسترش نفوذ ایالات متحده در منطقه خاورمیانه از كانالهای محرمانه می كوشید و در ضمن ؟؟؟ به دنبال تدابیر لازم برای بی اثر نمودن فعالیتهای ویلیام راجرز كه تا حدودی مسالمت آمیز در مسائل اعراب- اسرائیل بود، دنبال می كرد. ویلیام راجرز در گزارش كه در سال 1973 به ؟؟؟ رئیس كمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریكا راجع به عملكرد سیاست خارجی آمریكا در مورد انرژی ارائه می‎دهد: از نظر او در طی دو دهه آینده 4 مسئله عمده در روابط خارجی ما تأثیر با اهمیتی خواهد داشت این مسائل در تمام كشورهای عمده مصرف كننده انرژی موضوع موردتوجه می‎باشد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir