توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله دین و بهداشت روان دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دین و بهداشت روان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دین و بهداشت روان

چکیده  
ثبات شخصیت  
خودشکوفایى  
هماهنگى میان بینش، گرایش و کنش  
آرامش روان و رفع اضطراب  
رفع کاستى شناختى  
خداباورى  
خردپرورى  
تغییر تدریجى جهان‏بینى الهى  
خوش‏بین ‏سازى  
فطرت و احیاى آن  
اضطراب ‏زایى در مقابل اخلاق و وجدان  
خردستیزى و وجدان‏گریزى  
دین و وجدان‏ گرایى  
ساز و کار تقویت وجدان در دین  
مهار و هدایت گرایش و کنش  
فهرست منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله دین و بهداشت روان

فـارسى

* قرآن

* نهج البلاغه

1حر العاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، بى‏تا

2دیوان امام على علیه‏السلام، قم، انتشارات پیام اسلام، چاپ دوم، بى‏تا

3رجبى، محمود، انسان‏شناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1380، روزنامه همشهرى

4 شعارى‏نژاد، على‏اکبر، فرهنگ علوم رفتارى، تهران، امیرکبیر، 1364

5کاسیرر، ارنست، فلسفه و فرهنگ، ترجمه: بزرگ نادرزاده، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1360

6الکلینى الرازى، محمد بن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، بى‏تا

7مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، لبنان، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق

8مزلو، آبراهام، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372

9 مطهرى، جمشید، “به سوى سلامت روان”، معرفت، ش 46

لاتـین

10 Sells, S. B., (Ed.) The Definition and Measurement of Mental Health, US, Public Health Service,

11. Vicki Coppock and John Hopton, Critical Perspectives on Mental Health, Routledge, London and New York,

چکیده

این نوشتار، بخش دوم سخنى است که با هدف تبیین ساز و کارهاى تأمین بهداشت روانى در دین نوشته شده است. در شماره پیشین، چیستى بهداشت روانى در مکتب‏هاى گوناگون روان‏شناسى و نیز اسلام بررسى شد. سپس برخى از مؤلفه‏هاى بهداشت روان را که مورد توجه پژوهشگران غربى است، ارائه شد

در این شماره، از میان دیگر مؤلفه‏هاى بهداشت روان که در دین فراهم مى‏آید، به چهار مورد مى‏پردازیم: ثبات شخصیت؛ خودشکوفایى؛ هماهنگى در سه‏گانه بینش، گرایش و کنش و رفع اضطراب. راه‏کارهاى اسلام براى رسیدن به خودشکوفایى عبارتند از: تقویت روحیه تعهدپذیرى آدمى و جلوگیرى از آزادى افسارگسیخته؛ ضعف دل‏بستگى‏هاى مادى؛ ایجاد انگیزه قوى؛ جهت‏دهى انگیزه‏ها؛ تحقق هدف‏هاى تعلیم و تربیت دینى و خودشناسى. براى هماهنگى در سه‏گانه بینش، گرایش و کنش، اسلام به هدایت در هر سه جنبه مى‏پردازد. بسترهاى لازم را براى حفظ در مسیر و بازگشت خطاکار فراهم مى‏سازد و در نتیجه، بسترساز بهداشت روانى است. این دین خاتم، براى اضطراب‏زدایى و رساندن به آرامش روان، ساز و کارهاى متفاوتى در عرصه‏هاى مختلف ذهن، دل و رفتار دارد که برخى از راه‏کارهاى ذهنى و بینشى آن عبارتند از: ارتقاى معرفت و جلوگیرى از آشفتگى بینش؛ رفع کاستى شناختى؛ خداباورى؛ ایجاد، حفظ و رشد تدریجى جهان‏بینى الهى و خوش‏بین‏سازى. آخرین راه‏کار آرامش‏زا که در این نوشتار بدان مى‏پردازیم، موضوع فطرت و احیاى آن است. در این بخش، از اضطراب‏زایى پایمالى اخلاق و وجدان و ساز و کار تقویت وجدان در دین سخن به میان مى‏آید

کلید واژه: ثبات شخصیت، خودشکوفایى، آرامش روان، سه‏گانه بینش، گرایش و کنش، خوش‏بین‏سازى، وجدان گرایى و وجدان‏ستیزى

 

ثبات شخصیت

به گفته ونتیز و آلپورت، از جمله نشانگان سلامت روان، ثبات شخصیت2 است و معناىآن نبود دگرگونى‏هاى هیجانى افراطى است. افراد فاقد این صفت، دمدمى‏مزاج و بسیار احساساتى هستند؛3 همان گونه که تزلزل شخصیت، آینه تمام‏نماى نابهنجارى روان وضعف توان است. یکى از ریشه‏هاى این مشکل، نبود الگوى ثابت، کامل، مطمئن و محبوب است. در چنین شرایطى، فرد هر روز از کسى الگو مى‏گیرد و پیرو الگوهاى متفاوت، دچار تزلزل شخصیت مى‏شود. آدمى به‏ویژه نوجوان و جوان، زندگى خویش را با کاوش از الگوهاى برتر مى‏آغازد. اگر آن‏ها را در آب‏هاى زلال نیابد، در منجلاب‏هاى آلوده مى‏کاود و تا رفع این نیاز، هرگز نمى‏آساید و ناخودآگاه از الگوها تأثیر مى‏پذیرد. حتى جوانان در دوره استقلال‏طلبى‏شان نیز، در واقع در مقام استقلال از خانواده و گزینش آزاد الگو هستند؛ نه اینکه کاملاً از الگوگیرى دورى گزینند. اگر در چنین دورانى، فرد در الگوگیرى دچار بحران شود، شخصیت ناپایدارى در او شکل مى‏گیرد. از همین رو، یکى از عوامل ناپایدارى شخصیت به‏ویژه در کودکى و نوجوانى، تنش‏ها و تعارض‏هاى عملى و نظرى خانوادگى است. اگر والدین داراى شخصیت و مزاج رنگارنگ و افرادى احساساتى و بى‏منطق باشند که از عوامل مختلف تأثیر مى‏پذیرند و روان باثباتى ندارند، چه بسا فرزندان نیز بدین سو گرایند؛ زیرا نخستین الگوى همانندسازى آنان والدین هستند. پیش‏گیرى از این بحران، در گرو اصلاح رفتار والدین و ارائه الگوهاى مطلوب است

اسلام، مددرسانى نیکو براى جلوگیرى از چنین بحرانى است. از یک سو همگان، از جمله والدین را به پرهیز از تشتت‏گرایى نظرى و رفتارى و پیروى از الگوهاى برتر الهى فرامى‏خواند که فراهم کننده فضاى گرم و صمیمى است و از سوى دیگر، تربیت نیکوى فرزند، بسترسازى مناسب براى این امر و قرار دادن وى در شرایط شایسته تربیت را حق فرزندان بر والدین و وظیفه آنان مى‏شمارد.4 بى‏تردید یکى از ضرورى‏ترین راه‏کارهاى تحقق تربیت، بسترسازى براى همانندسازى فرزندان با الگوهاى سالم و برتر انسانى است. پاى‏بندى به آموزه‏هاى دینى با جهت‏دهى گرایش‏ها در دوران کودکى و جوانى و عرضه الگوى کامل، مطمئن و محبوب، شخصیت پایدارى در فرد مى‏نهد و به شیوه‏هاى گوناگون راه را بر اثرپذیرى از الگوهاى سست مى‏بندد. وحدت شخصیت، بستر مناسبى براى شکوفایى فراهم مى‏آورد و آدمى را براى آشنایى با مراحل عالى‏تر هوشیارى توانا مى‏سازد

قرآن با توجه به الگوگیرى در زندگى مى‏فرماید

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً؛5 براى شما در زندگى، رسول خدا سرمشق نیکویى بود. براى آن‏ها که امید به رحمت خدا و روز قیامت دارند و خدا را زیاد یاد مى‏کنند

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ؛6 شما الگوى خوبى در ابراهیم و پیروان او دارید

قرآن پیامبر خود را به یادآورى الگوها فرامى‏خواند

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا؛7 در این کتاب، ابراهیم را یاد کن که وى بسیار راست‏گو و پیام‏آور الهى بود

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا؛8 در این کتاب، موسى را یاد کن که وى مخلص و فرستاده‏اى پیام‏آور بود

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا؛9 در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیام‏آورى راست‏کردار بود

بدین جهت، دین با ارائه الگوهاى انسانى برتر، کام تشنگان را با زمزم گواراى خویش سیراب مى‏سازد و با هدایت فرد در این مسیر، از پراکندگى شخصیت باز مى‏دارد

یکى از ویژگى‏هاى روش الگویى اسلام در رساندن بشر به ثبات شخصیت، نفى برداشت فراانسانى از الگوهاى دینى است. قرآن چنین رویکردى را مردود مى‏شمارد و بر بشرى بودن پیامبر و رفتارهاى او تأکید مى‏ورزد

قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ یَمُنُّ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُومِنُونَ؛10 پیامبران بدان‏ها مى‏گفتند ما کسى جز بشرى مانند شما نیستیم، ولى خداوند بر بندگانى که بخواهد منت مى‏نهد (و مورد لطف ویژه قرار مى‏دهد)

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ؛11 بگو من بشرى مانند شما هستم که به من وحى مى‏شود

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؛12 بى‏گمان رسولى از میان خودتان به سوى شما آمد

حکمت این سخن حکیمانه، توجه دادن آدمیان به انسان‏هایى است که به‏رغم بشر بودن، توان عروج یافته‏اند و توانایى‏هاى نهفته خویش را به ظهور رسانده‏اند. مطالعه زندگى چنین اسوه‏هایى به زمینیان مى‏فهماند که مقصد آسمانى براى همگان، دست‏یافتنى است

قرآن حتى براى نوجوانان نیز اسوه معرفى مى‏کند و معرفت و ایمان اسماعیل علیه‏السلام را مى‏ستاید و داستان آن را براى آدمیان نقل مى‏کند.13 در داستان طالوت و جالوت که رهبران حق و باطل بودند و حامیان حق، بسیار اندک بود، قرآن از شهامت نوجوانى به نام داوود علیه‏السلام یاد مى‏کند؛ زیرا از میان مردم برخاست و با تکیه بر قدرت ایمان با سردمدار کفر عصر مبارزه کرد

وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ؛14 داوود جالوت را بکشت و خدایش پادشاهى و فرزانگى بداد و آنچه مى‏خواست به او بیاموخت

خودشکوفایى

یکى از مؤلفه‏هاى بهداشت روانى رشد و خودشکوفایى16 است. به گفته آبراهام مزلو،این ویژگى سطح نهایى رشد روانى است و زمانى مى‏آید که تمام نیازهاى دانى و عالى برآورده شده و همه استعدادهاى شخصیتى به فعلیت رسیده باشد.17 این مؤلفه چنانجایگاهى دارد که روان‏شناسان انسان‏گرا، مانند کارل راجرز و مزلو که دو روان‏شناس امریکایى و معروف‏ترین چهره این رویکرد هستند، بهداشت روانى را به خودشکوفایى تعریف مى‏کنند و سالم‏ترین انسان را کسى مى‏دانند که به این مرحله دست یابد.18 بى‏گمان اسلام آدمى را در رسیدن به این مقصد در هر دو بعد نظرى و عملى یارى مى‏کند. در مقام نظر، خود حقیقى را به او مى‏شناساند و راه‏کارهاى شکوفایى آن را به وى مى‏نمایاند. در مقام عمل نیز او را براى نیل به مقصود دست‏گیرى مى‏کند. عمل به آموزه‏هاى فردى، آن وضعیت روانى آدمى را مستعد شکوفایى مى‏سازد. اهداف اجتماعى آن نیز که تحقق جامعه نمونه و خدامحور است، بستر اجتماعى و خانوادگى مناسبى براى رسیدن به این مقصود فراهم مى‏سازد. مؤلفه‏هاى فراوانى که در این نوشتار براى بهداشت و سلامت روان ارائه شد، به ویژه اعتماد به نفس، تقویت اراده و وجدان، مهار نفس، تقویت توان عشق‏ورزى، ارائه عشق برتر، هماهنگ‏سازى بینش، گرایش و کنش، آرامش‏بخشى به روان، هر کدام به گونه‏اى بستر خودشکوفایى را فراهم مى‏سازند. اسلام براى تحقق هر یک ساز و کارهاى ویژه‏اى ارائه مى‏دهد که پیش‏تر بیان شد. افزون بر این، اسلام با توجه به عناصر زیر نیز در پیدایش این مهم اهتمامى تام دارد

1 تقویت روحیه تعهدپذیرى آدمى و جلوگیرى از آزادى افسارگسیخته: خودشکوفایى در پرتو تعهدپذیرى دست مى‏دهد و آزادى بى‏مهار مانع اساسى در این مسیر است. تعهد، انسان‏ساز و رهایى از آن انسان‏سوز است. مسئولیت‏پذیرى خودجوش و درونى هم به عملى شدن خودشکوفایى مدد مى‏رساند و هم خود یکى از شاخصه‏هاى بهداشت روان شمرده مى‏شود. آدمى توانایى‏هاى شگفت‏آورى دارد. فعلیت یافتن آنها در گرو تعهدپذیرى است. براى مثال، نوجوان استعداد شکوفایى علمى دارد، ولى اگر رها شود غریزه‏هاى وى او را به افراط در تفریح، بازى و وقت گذرانى مى‏کشاند. قرار دادن وى در یک برنامه‏ریزى آموزشى مناسب و تقویت روحیه تعهدپذیرى در حسن اجراى برنامه، مى‏تواند توان دانش‏اندوزى و نوآورى علمى او را به ظهور رساند. اسلام نیز با قرار دادن آدمى در یک نظام فکرى و عملى، او را از یلگى رها و به خودشکوفایى، وفادار مى‏سازد. نخستین گام در این راستا، عبث‏زدایى از زندگى و نفى اندیشه مالکیت رها بر امکانات درون و برون است. قرآن، حیات را هدف‏مند و وجود را یک‏سره نعمت‏هایى مى‏شمارد که انسان در قبال آنها پاسخ‏گو است

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ؛19 آیا پنداشته‏اید که ما شما را بیهوده آفریده‏ایم و بازگشت شما به سوى ما نیست!

تلاوت نیکوى آیات آسمانى، احساس تعهد درونى را در فرد تقویت مى‏کند و به او مى‏آموزد که تنها موجودى که مؤاخذه نمى‏شود و مدیون کسى نیست خداست. آنچه او در حق بندگان مى‏کند لطف است و دیگران یک‏سره وامدار اویند. او تنها وجود کامل و مطلق است و هر کس ادعاى بى‏مسئولیتى کند، مدعى ربوبیت شده است

لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ؛20 خدا از آنچه مى‏کند بازخواست نمى‏شود، ولى آنان بازخواست خواهند شد

این صحیفه الهى همه را، اعم از امام و امت، رسول و غیر او، مسئول مى‏شمارد

فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ؛21 بى‏گمان از کسانى که پیامبران را به سوى آنها فرستادیم بازخواست مى‏کنیم و از پیامبران (نیز) سول مى‏کنیم

قرآن آدمى را یادآور تعهد خویش مى‏سازد

أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛22 آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم! که شیطان را پرستش نکنید که او براى شما دشمن آشکارى است؟

وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ؛23 و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم همین است؟

وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ؛24 او افراد زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟

آیات 60 و 61 سوره یس بر تعهد تکوینى آدمى در برابر خداوند تأکید دارد. آیه 62 نیز نقش گمراه کننده شیطان را درباره کسانى که به این تعهد توجه نکرده‏اند، آشکار مى‏سازد. امیر مؤمنان على علیه‏السلام با توجه به این حقیقت، خطاب به مردم مى‏فرماید

اى بندگان خدا! از این دشمن خدا برحذر باشید، مبادا شما را به بیمارى خویش (کبر و غرور) مبتلا سازد و با نداى خود شما را به حرکت درآورد

آن امام همام، براى مسئولیت‏پذیرى و ایجاد تعهد در افراد، نوعى هماهنگى میان عالم تشریع و تکوین ایجاد کرده است و با اشاره به تعهد تکوینى، مسئولیت ما را در مقابله با شیطان و کنترل نفس اماره برجسته ساخته است

آموزه‏هایى چون نماز، ادعیه و تلاوت قرآن، هر یک به گونه‏اى، تعهد آدمى را به وى یادآور مى‏شوند. براى مثال، توجه مناسب در نماز، بذر تعهد آغازین مؤمن را در دل وى شکوفا مى‏سازد. نمازگزار بارها یادآور نعمت‏هاى الهى مى‏شود (الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) و بر تعهد خویش و لزوم پاسخ‏گویى در محضر ربوبى پاى مى‏فشرد (مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ). او چنان سراپا به برترین بهره‏ورى از نعمت‏هاى الهى براى کمال خویش و تقرب نفس ناسوتى به عرش لاهوتى مصمم است که از سر خضوع از پروردگارش براى رسیدن به این مقصود یارى مى‏جوید: (إِیّاکَ نَسْتَعِینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ). آن گاه ذهن و ضمیر خود را از سوءفهم در مقصدشناسى باز مى‏دارد: (صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ)

2 ضعف دل‏بستگى‏هاى مادى: دنیاگرایى و توجه افراطى به امور مادى، آدمى را از توجه به بُعد غیر هوشیار نفس دور مى‏سازد و همین امر، سبب نقص در شکوفایى و عملى نشدن بهداشت روانى در او مى‏گردد. افزون بر آنکه اگر انسان تمام نیروى خود به پاى غریزه‏هاى حیوانى قربانى کرد، زمان و توان براى خودشکوفایى وى باقى نمى‏ماند. دین براى رفع این مانع، گام‏هاى بلندى پیش مى‏نهد و ساز و کار کارسازى دارد

3 ایجاد انگیزه قوى: خودشکوفایى و فعلیت‏بخشى به توانایى‏هاى وجودى، نیرویى مى‏طلبد که سبب حرکت آدمى به سوى مقصد شود. چه پرشمارند آنان که از نبوغ ذاتى برخوردارند و براى رشد علمى توانایى دارند، ولى صد افسوس که آن را به کار نگرفته‏اند و چه بسا مسیر علم را برنگزیده‏اند؛ زیرا فاقد انگیزه کافى بوده‏اند. خودشکوفایى در دیگر جنبه‏ها نیز اگر با نیروى حرکت‏بخش کافى همراه نباشد، ممکن است به فعلیت نرسد. دین، توان تولید قدرتى پرتوان دارد. محبت الهى نیروى محرکه نیرومندى است که مى‏تواند مولد نیروى لازم براى خودشکوفایى باشد. اگر عشق الهى در فرد شکفته شود، توانایى‏هاى وجودى او آشکار مى‏شود؛ زیرا بخشى از توانایى‏هاى آدمى تنها در سایه عشق آزاد مى‏شود. براى مثال، دختر جوانى که صبح به سختى از خواب برمى‏خیزد، پس از اینکه صاحب فرزند شد، در دل شب با کوچک‏ترین صداى نوزاد از جا برمى‏خیزد و به او شیر مى‏دهد یا غذا تهیه مى‏کند و او را سیر مى‏سازد. پسر جوان بى‏حالى که همیشه منتظر مى‏ماند تا همه چیز براى او آماده شود، پس از تشکیل زندگى و فرزنددار شدن، با نیروى زیادى مى‏کوشد تا امکانات لازم را براى خانواده‏اش فراهم سازد. از این رو، عشق قواى خفته را بیدار و نیروهاى بسته و مهار شده را در آدمى رها مى‏سازد

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

چه بسا شاعران و فیلسوفان و هنرمندانى که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند

4 جهت‏دهى به انگیزه‏ها: دین با ارائه عشق و زیبایى‏هاى برتر، نیاز نفس به زیبایى‏طلبى را که یکى از مؤلفه‏هاى خودشکوفایى است به زیبایى برآورده مى‏سازد. مؤمن عارف، خدا را زیباترین مى‏یابد و اطاعت مى‏کند28 و چون صفات نیکو زیبنده‏اند، خود را بدان‏ها مى‏آراید. او زیبایى نیک‏منشى، اخلاق کریمانه و بزرگوارانه و زشتى خصلت‏هاى ناروا را درک مى‏کند.29 انسان مسلمان زیبایى شکر و حمد خدا و توجه به نعمت‏هاى الهى و زیبایى برجستگان این وادى را مى‏ستاید. او زیبایى پیوند قلبى با خدا و پیوند آن با زیباسازى زندگى فردى، خانوادگى و اجتماعى را مى‏یابد. فرد مسلمان با رجوع به تاریخ اسلام نمونه‏هاى بارز ایثار، جوان‏مردى، آزادمنشى، بلندطبعى، بى‏علاقگى به دنیا، گزینش راه خدا در دوراهى‏هاى سخت، خدمت به مردم، تحمل سختى‏ها در راه خدا و اخلاص در عبادت را در ائمه علیهم‏السلام و پارسایان زیبا مى‏بیند و مقابل این خصلت‏ها را زشت مى‏شمارد. اسلام زیبایى‏هاى ملکوتى، معنوى و اخلاقى را بالاترین نوع زیبایى‏ها مى‏شمارد و فرد را به این سمت مى‏کشاند و این امر به سلامت روان و خودشکوفایى او کمک مى‏کند

 

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir