توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی تحت pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی تحت pdf :

چكیده:
مدیریت اسلامی باید با جهت گیریهای دینی همراه باشد. جهت گیریهای دینی در مدیریت اسلامی نقشی اساسی دارد، مدیر اسلامی در چارچوب جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند به امور و فعالیتهای خود رسیدگی کند. در مدیریت اسلامی جهت گیریهای دینی مدیر است که در چارچوب این جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند مجموعه امور، کارها و اقدامات مدیریتی خود را

ساماندهی کند. مدیریت اسلامی را مانند جمهوری اسلامی است همانطور که در جمهوری اسلامی جمهوریت در چارچوب اسلام قرار دارد، مدیریت نیز در چارچوب اسلامیت قرار دارد که مدیر باید بر اساس آن مدیریت کرده و به امور خود سامان بخشد. مدیر در نظام اسلامی اسلام دارای یکسری ویژگیهای اساسی و پایه ای است، مدیر اسلامی از یک سو باید دغدغه اجرای احکام

اسلام را داشته و از سوی دیگر با لیاقت و توانائیهای لازم به امور خود و مجموعه مربوطه رسیدگی کند. نقش مدیران اسلامی را در رشد و شکوفایی مجموعه های جوامع اسلامی بسیار تأثیرگذار است. معلمان هم باید با توجه به اهمیت مدیریت اسلامی دانش آموزان را با سیره نبوی آشنا كنند.
كلید واژه: مدیریت – مدیر و مدیریت- سیره نبوی و مدیر- نقش اسلام در مدیریت- مدیریت در روابط انسانی – مدیریت و كارایی مدیران در سیره نبوی- management- education
مقدمه

آموزش و پرورش به عنوان اساس و زیربنای توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه است، امروزه در اغلب كشورها آموزش و پرورش صنعت رشد قلمداد می شود و پس از امور دفاعی بیشترین بودجه دولتی را به خود اختصاص می دهد. از آنجایی كه بخش قابل توجهی از آموزش و پرورش در مدارس صورت می گیرد مدارس به عنوان یك نظام اجتماعی حساس و مهم، از جایگاه خاصی برخوردارند. مدارس در صورتی خواهند توانست وظیفه خطیری را كه به دوش

آنهاست به نحو احسن انجام دهند كه با مدیریت صحیح، سازمانهای سالم و پویایی باشند.
بدون شک در وزارت آموزش و پرورش نقش مدیر بسیار حساس، مهم و چشمگیر است و اوست که سنگینی کلیه مسئولیتها و به چرخش در آوردن نظام مدرسه را به نحو احسن به عهده دارد و موفقیت و شکست دستگاه آموزش و پرورش به شایستگی و عدم شایستگی او بستگی دارد.

مدیر موظف است ضمن ایجاد این صمیمیت و همکاری و دوستی در میان معلمان، رفتار آنان را به سمت مسائل آموزشی و تخصصی هدایت نماید و از این طریق نسبت به برقراری تبادل افکار عمومی و تخصصی در مدرسه اقدام کند.

بخش اول: مدیریت در سیره نبوی
تعریف مدیریت
در باره‌ تعریف مدیریت اتفاق نظر خاصی در دست نیست و صاحبنظران و نظریه پردازان علم مدیریت با اهداف و سوگیری‌های گوناگون، تعاریف متفاوتی ارائه كرده‌اند.
– مدیریت عبارتست از: هنر انجام كار به وسیله‌ دیگران (فالت،1924).

– فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل؛ این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نامیم(فوستر،1967).
– فراگرد هماهنگ‌سازی فعالیت فردی وگروهی در جهت هدفهای گروهی (دانلی و همكاران،1971).
– فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت كار اعضای سازمان و استفاده از همه‌ منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان (استونر و همكاران(1995).
تعریف عملیاتی(Operational definition)، مفهوم مدیریت را با رعایت ملاكهای عینی منوط می‌سازد. از این رو، اگر در موقعیتی ملاكهایی شامل فعالیت منظم و سازمان یافته، هدفها، روابط میان منابع، انجام كار به وسیله‌ دیگران و تصمیم گیری برقرار باشد، می‌توان گفت در آن موقعیت ،مدیریت اعمال می شود (كلاندوكینگ،1972).

مدیریت اسلامی در سیره نبوی
تعبیر «مدیریت اسلامی» حاكی از این است كه مدیریت می تواند دارای دو وصف «اسلامی» و «غیراسلامی» باشد، و از اینروی این سؤال، مطرح می شود: چه ارتباطی بین مدیریت به عنوان یك علم و بین اسلام به عنوان یك دین، وجود دارد؟
این پرسش در واقع یكی از جزئیات پرسش عامتر و كلی تری است و آن این است: علوم و فنون مختلف، بویژه علوم انسانی، چه ارتباطی با ادیان خصوصاً دین اسلام دارند؟
پاسخ به این سؤال، نیازمند ارائه تعریف دقیقی از علم و دین است.

رابطه مدیریت با اسلام
با توجه به نكات یاد شده، اكنون می توانیم موضوع اصلی بحث، یعنی رابطه اسلام با مدیریت را مورد بررسی قرار دهیم و منظور از اسلامی بودن مدیریت را بیان كنیم.
نخست به معانی مختلفی كه ممكن است از تعبیر «مدیریت اسلامی» اراده شود اشاره می كنیم و آنگاه به توضیح معنای مورد نظر می پردازیم. از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصاً مدیران جوامع كلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران كشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی كه عملاً عهده دار سیاستگزاری و اداره این كشورها بوده اند.
بدیهی است چنین كاری كه تتبع فراوانی در تاریخ كشورهای اسلامی را می طلبد تنها ارزش یك پژوهش تاریخی را خواهد داشت.
معنای دیگری كه قریب به معنای اول و متفرع بر آن است، تحلیل شیوه های مدیریت مدیران مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است كه از مسلمان بودن آنان نشأت می گرفته است.

این كار هر چند فواید بیشتری دارد و حتی می تواند به عنوان وسیله ای برای شناختن مدیریت اسلامی تلقی شود ولی راهی پرپیچ و خم و نیازمند به تشخیص موارد تلاقی اسلام با مدیریت و شناخت دقیق خصلتهایی است كه از مسلمان بودن مدیران نشأت می گیرد مگر این كه تنها به بررسی شیوه مدیریت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ـ طبق عقاید شیعیان ـ بسنده شود كه مطابقت رفتارشان با موازین اسلام ناب، ضمانت شده است، و بازگشت آن به این است كه سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد اداره جامعه را به

عنوان یكی از منابع شناخت شریعت اسلام تلقی كنیم و در كنار قرآن و سنت لفظی (الفاظی كه از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است) به عنوان سنت عملی به آنها استناد نماییم كه به آن اشاره خواهیم كرد.
معنای سومی كه برای مدیریت اسلامی می توان در نظر گرفت این است كه مسائل مدیریت را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار داده آیات یا احادیثی را كه سخنی به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد استخراج و جمع آوری كنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهایی به پرسشهای مطرح شده در علم مدیریت تلقی نماییم و ضمناً سیره مدیران معصوم(علیهم السلام)را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم (چنانكه در ذیل معنای دوم اشاره شد) و بدین ترتیب، مطالب به دست آمده به عنوان راه حلهای ارائه شده از طرف دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود.

ولی همچنانكه در تبیین رابطه علوم با دین اشاره كردیم مهمترین ارتباطی كه میان علوم (بویژه علوم كاربردی) و میان ادیان (بویژه دین اسلام) وجود دارد و طبعاً در مورد مدیریت هم صدق می كند، رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است كه رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون مسائل هستی شناسی و انسان شناسی به عنوان اصول موضوعه در علوم انسانی، و از جمله مدیریت، تجلی می كند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای عملی، ظاهر می شود.

نمونه ای از موارد این دو نوع ارتباط، اشاره می كنیم:
– جهان بینی الهی، كل جهان هستی را به صورت مجموعه ای هماهنگ و هدفدار می بیند كه تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قرار دارد و سنتهای ربوبی بر آنها حاكم است و ستیزه جویی با نوامیس تكوینی و تشریعی الهی، نتیجه ای جز شكست نهایی ندارد. بنابراین، باید در برنامه ریزیها و تعیین اهداف و خط مشی ها و حتی در اعمال روشهای جزیی، اراده تكوینی و تشریعی الهی را دقیقاً رعایت كرد.

ب ـ جهان هستی و بویژه كره زمین با متعلقاتش به گونه ای آفریده شده كه متناسب با حركت تكاملی انسان باشد. و در این جهت، فرقی بین مرد و زن، سیاه و سفید، شرقی و غربی، شمالی و جنوبی، و انسانهای امروزی و فردایی نیست. بنابراین، رعایت مصالح همه افراد، حتی افراد خارج از سازمان، و مصالح همه ملتها در برنامه های كلان لازم است مگر افراد یا گروههایی كه از روی عناد و لجاج، مصالح دیگران را به خطر می اندازند كه باید چنین كسانی را به جای خود نشاند و به حق خودشان قانع كرد. و نیز در بهره برداری از منابع طبیعی و مواهب الهی حقوق آیندگان را باید مورد توجه قرار داد و از اسراف و تبذیر، اجتناب ورزید.

ـ خصلتها و ویژگیهای لازم برای مدیران شایسته، در سایه تعالیم اسلامی بهتر تأمین می شود. از باب نمونه: مدیری كه با اخلاق اسلامی و با روح توكّل بر خدا و اعتماد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد و طبعاً چنین مدیری تصمیمهای عاقلانه تر و سنجیده تر اتّخاذ می كند و بهتر می تواند روحیّه كارمندان و زیردستان را تقویت كند و ایشان را به فرجام نیك، امیدوار ساخته از یأس و

نومیدی و خودباختگی نجات دهد. و نیز چنین مدیری تحت تأثیر چرب زبانیها و تملّق گوییها قرار نمی¬گیرد و در دام حیله های سود پرستان مكّار نمی افتد. و از سوی دیگر، با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزیها و مهربانیهای مخلصانه، علاقه كارمندان را جلب كند و در نتیجه، بازده كار افزایش می یابد بدون اینكه نسبت به كسی ستمی روا داشته شود.

ـ در مدیریت اسلامی بخشی از هزینه ها و نیروهایی كه در نظامهای دیگر صرف كنترل و بازرسی و اطلاّعات و ضدّ اطلاّعات می شود در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی كاركنان به كار گرفته می شود تا با تقویت روحیّه دینی و تقوا و خدا ترسی، عامل كنترل كننده درونی در افراد بوجود آید و ضمن تأمین اهداف سازمان، رشد و ترقی و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل گردد. بنابراین، در سایه مدیریت اسلامی، از یك سوی، هزینه های سیستمهای اطلاعاتی كاهش می یابد و از سوی دیگر سطح فرهنگ و معنویات انسانها بالا می رود، و به دیگر سخن: انسانیّت ایشان تكامل می پذیرد و هدف اصلی از آفرینش بشر (یعنی تكامل روحی و معنوی آزادنه و آگاهانه) بیشتر و بهتر تحقّق می یابد.

این بود نمونه هایی از تأثیر جهان بینی اسلام و نظام ارزشی برخاسته از آن در شؤون مختلف مدیریّت، كه می توان با توجه به این نمونه ها موارد تفصیلی ارتباط بین مسائل مدیریت و معارف و ارزشهای اسلامی را استخراج و مورد بررسی و تحقیق و مقایسه و تطبیق قرار داد.
بخش دوم: نقش مدیر، مبانی مدیریتی سیره نبوی

نقش مدیر در برقراری روابط انسانی
نداشتن آگاهی از شیوه های صحیح برقراری ارتباط، باعث می شود که انسانها در محیطهای گوناگون خانوادگی، اجتماعی، اجتماعی و کاری یکدیگر را به درستی درک نکنند و این خود عامل اصلی بروز اختلاف در بین آنها می شود. به عقیده برخی صاحبنظران، «دلیل تمام مشکلات جهانی، برقراری ارتباط با یکدیگر است.»

در زمینه تأکید بر اهمیت کسب مهارتهای ارتباطی توسط مدیران و توجه دادن آنها در به کار گیری شیوه های ارتباطی مؤثر برای برقراری رابطه با دیگران به منظور حسن تفاهم و تقویت درک و فهم دو جانبه و رفع سوء تفاهمها و برداشتهای نادرست است، صحبت خواهد شد.
شواهد نشان می دهند که ملاکهای عمده مدیریت در برخورد با مسائل و مشکلات فراوانی که در مدارس ما وجود دارند، «بایدهای» اداری است؛ یعنی در برقراری روابط انسانی، رعایت جوانب انسانی کار و ایجاد محیط مساعد آموزشی، نقاط ضعف زیادی وجود دارد. بعبارت دیگر مدیران آموزشگاهها، غالباً گرفتار مسائل جزیی ادرای هستند و فرصت پرداختن به امر آموزش و پرورش و جوانب حساس و پیچیده آن را ندارند.
از این رو، سرمایه گذاری درا راستای مساعد ساختن محیط تربیتی و ایجاد شرایطی که معلم را به کار خود دلگرم کند و اجرای طرحهای مناسب در جهت حل مشکلات مربوط به آنان، امری اساسی است.
به اعتقاد صاحبنظران «مشکلات حاد معلمان در محیط کار، اثر سویی بر کبفیت آموزشی در مدارس کشور می گذارد.» زیرا «حفظ و نگهداری معلمان، مستلزم ایجاد شرایط مطلوبی است که به عملکرد رضایت بخش معلمان منتهی می گردد.»
به هر حال، مدیران از این مساله غافل هستند که غالباً رفتار آنها را افراد گروههایی که با آنها ارتباط دارند، به نحوی مورد داوری و ارزشیابی قرار می دهند. از جمله کسانی که بطور مستقیم با مدیران مدارس سروکار دارند، معلمان هستند. بنابراین، «معلمان بهترین داوران درباره اثر بخشی رهبری آموزشی مدیران هستند.»
مدیریت كلاس درس

معلمان عموما نمی¬خواهند كنترل خود بر دانش¬آموزانشان را از دست بدهند. به معلمان آموزش داده شده است كه علامت معلم خوب این است كه بر كلاس كنترل داشته باشد. (تایلور 1987). مقدار كنترلی كه معلمان اعمال می-كنند از طرف مدیریت مدرسه به عنوان سنجش كیفیت معلم در نظر گرفته می¬شود. مدیران مدارس معمولا از معلمی كه هرگز كسی را به دفتر مدرسه ارجاع نمی¬دهد رضایت دارند و از آن به عنوان دلیل مسلط بودن معلم بر كلاس و خوب انجام دادن وظایف یاد می¬كنند. (ادواردز 1994)

معلمان نگران آن هستند كه در صورت افزایش خودمختاری دانش¬آموزان، تسلط خود بر كلاس را از دست بدهند. كنترل مسئله¬ای بوده است كه بسیاری از افراد در مدیریت با آن درگیر بوده¬اند. گرچه كاربرد آن در عمل متغیر بوده است، در دنیای تجارت تنها در دو دهه اخیر بوده است كه این عقیده كه ممكن است كنترل بهترین انتخاب مدیریت نباشد، واقعا پذیرفته شده است. سیستمهای مدیریت نظامی امریكا یك مثال جالب توجه هستند. در جنگ ویتنام ارتش امریكا متمایل به دفتر

مركزی بود. بیشتر تصمیمات در كاخ سفید و پنتاگون گرفته می شد. حتی تصمیمات تكنیكی مربوط به محل نبرد اغلب روی میز واشنگتن دی سی گرفته می­شد. اگر این سبك مدیریتی جنگ خلیج فارس در سال 1991 مقایسه شود مشخص خواهد شد كه ارتش امریكا پذیرفته است كه كنترل محلی و خودمختاری داخلی، سبكهای مدیریتی بهتری هستند.

بسیاری از دانش آموزان نمی دانند رفتارشان را چگونه مدیریت كنند. این موضوع رایجی در بین والدین است كه از كه از عدم توانایی نوجوانان در مدیریت رفتارشان به ستوه آمده اند. خود بچه ها نمی دانند چگونه با عدم توانایی برای مقابله با مشكلات زندگیشان كنار بیایند. نرخ خودكشی در سی سال اخیر به شدت افزایش یافته است. «خودكشی ها 300 درصد در 30 سال گذشته افزایش یافته اند، از طرف دیگر كوشش برای خودكشی از 350 درصد به 700 درصد افزایش یافته است.».

بحث ارتباط بین «خود اعتباری» و «عملكرد» كودكان در آموزش و پرورش قابل توجه بوده است. گرچه یك ارتباط مثبت بین خود اعتباری و موفقیت، منطقی به نظر می رسد تحقیقات قابل توجهی وجود دارد كه رابطه این دو عامل را مورد تردید قرار می دهند.

حتی تمركز روی بهبود «خود اعتباری» كودكان امكان دارد افزایش موفقیت را ایجاد نكند، بسیار بعید است كه تخریب «خود اعتباری» كودكان، موفقیت آنان را افزایش دهد. احتمال بیشتری وجود دارد كودكانی كه خود اعتباری كمی دارند مشكلات انضباطی داشته باشند.(ادواردز، 1994) كوهن (1994) در مقاله­ای ارتباط مثبت بین خود اعتباری و موفقیت را رد می كند. كوهن اظهار می­دارد: «كاملا محتمل است كه كودكانی كه احساس خوبی در باره خود دارند لزوما موفقیت بالایی نداشته باشند و در همان حال كودكانی كه در باره ارزش خودشان تردید دارند احتمال كمتری دارد چنان باشند.»
انضباط قاطع مدیریتی در مدارس

سیستم انضباطی شناخته شده به عنوان انضباط قاطع به وسیله «لی و كانتر» در سال 1976 ایجاد شد. آنان ادعا می كنند در 12 سال اول 300000 معلم را در كارگاههای آموزشی در 48 ایالت آموزش داده اند نصف معلمان در ارگون و كالیفرنیا آموزش دیده اند .(كراكنبرگ، 1982، صفحه 59) تا سال 1989 تعداد 500000 معلم در انضباط قاطع آموزش دیده­اند. (رندر ، پادیلا و كرانك، 1989) هیچ سیستم انضباطی موجود دیگری چنین پذیرش و گستردگی را ادعا نمی­كند.

انضباط قاطع به دانش­آموزان یاد می­دهد نتیجه منطقی اعمالشان را بپذیرند. انضباط قاطع «عنوان فرضیه بنیادی تقویت رفتار شایسته» را دارد.(رندر ، پادیلا و كرانك، 1989) «مسئولیت واقعا چیزی است كه انضباط قاطع همیشه به دنبال آن است” (كانتر/ 1988، صفحه 24) دست اندر كاران انضباط قاطع، آموزش دیده اند كه آنها باید یاد بگیرند كه در كنترل كردن كلاس، قاطع باشند. سیستمی به وسیله معلم تعبیه می شود كه پاداش می دهد و تنبیه می كند ، این سیستم

اجازه می دهد دانش آموزان بدانند چه زمان آنها كار صحیح یا غلطی انجام داده اند. مجازاتهای نامطبوع تصاعدی بر دانش­آموزانی اعمال می شود كه به انتخابهای ناشایست خود ادامه می­دهند. كانتر در باره معلمانی صحبت می دهد كه “زمان زیادی را در تنبیه كودكان می گذرانند ;. این كلید انضباط قاطع است، انضباط، مثبتها و ستایشهای زیاد.
انضباط قاطع همچنین به این علت مورد انتقاد واقع شده است كه می­گوید، همه مشكلات در

كلاسهای درس ریشه در دانش آموزانی دارند كه نمی­دانند چگونه رفتار كنند. (كوروین و مندلر، 1989) «كانترها هیچ كجا در كتابشان مشخص نمی كنند كه مشكلات رفتاری در كلاس درس ممكن است ریشه در ضعف تدریس داشته باشند.»(كراكنبرگ، 1982، صفحه 63) دانش­آموزان مجبور می شوند نقش معلم یا فرد دیگر را بپذیرند. خطوط كنترل با اجبار با وجود مقدار كم دموكراسی یا عدم آن در كلاس محدود هستند. معلم آن بالا است برای ساختن و تحمیل نقش

خودش. «معلم می داند چه چیز نیاز است ; الگوها باید با ملزومات معلم سازگار باشند. هر كوششی به وسیله والدین در جهت نقد تدریس با زیركی تمام دریافت می­شود و غیر منصفانه كنار گذاشته می شود.» كراكنبرگ، 1982، صفحه 63). هیتز (1988) انضباط قاطع را به عنوان” قدرت ادعا بیشتر از بهبود رفتار مسئولانه” توصیف می كند.

رهنمودهای قرآن كریم در خصوص مدیریت از دیدگاه سیره نبوی
قرآن كریم، كه مجموعه وحیانی و اصلی ترین منبع هر پژوهش دینی و علمی است، چند مدیریت را ارائه می دهد كه همگی اسوه و راه گشا هستند:
الف) مدیریت خداوندی
این مدیریت، مبتنی بر ربوبیت خدا است. علامه طباطبایی «رب» را به معنای «مالك مدبر» معنا می كند؛ یعنی خداوند غیر از آفرینش جهان و انسان، تدبیر و مدیریت كائنات را نیز دارد و علی رغم نظریه اعتزال، عالم را به حال خود رها نكرده است. نوع مدیریت خداوند، از آیات فراوانی قابل

استنتاج است و براساس قاعده «تخلقوا باخلاق الله»، اقتباس از آن، نه تنها ممكن، بلكه لازم است.
ب) مدیریت پیامبران
1- مدیریت پیامبران (غیر از رسول خدا(ص)مانند حضرت سلیمان، موسی، هارون، داود و یوسف(ع) كه در قالب قصص زیبا ارائه شده و قواعد عام مدیریتی از این سیره های مدیریتی قابل استنباط و به كارگیری است.
2- مدیریت رسول خدا(ص) كه بخشی از آیات قرآن را (در سوره های احزاب، انفال، حجرات، نور و;) به خویش اختصاص داده است و به بیان چگونگی مدیریت رسول خدا(ص) در ابعاد نظامی، اجتماعی، اخلاقی و اداری می پردازد.
ج) مدیریت صالحان
خداوند در قرآن به بیان ویژگی های شخصیت های صالحی مانند حضرت خضر، ذوالقرنین و مادر و خواهر حضرت موسی و نیز ملكه سبا می پردازد، كه این بیان قرآن و ذكر سیره آنان می تواند ما را به اصولی از مدیریت راهنمایی كند.
پیامبر اسلام(ص) پس از ورود به مدینه و تشكیل حكومت اسلامی، مدیریت جامعه اسلامی را برعهده گرفتند. حضرت علی(ع) نیز در دوران 5ساله حكومت خویش جامعه اسلامی را اداره كرده اند و; بنابراین به نظر شما ما چگونه می توانیم با تكیه بر نحوه مدیریت اجرا شده توسط پیامبر اكرم(ص) و امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) به مدیریت اسلامی جامع عمل بپوشانیم. به

تعبیری با تكیه بر سنت و متون اسلامی چگونه می توان مدیریت مطلوب داشت؟
به یقین مراد شما از سنت، تفسیر رایج آن است كه قول و فعل معصوم است، هر چند علی القاعده، مبنای نظام مدیریت اسلام بر فعل معصوم، آشكارتر است؛ به ویژه سیره نبوی و علوی كه بیانگر دو تجربه حكومتی و مدیریتی معصومانه در دو مقطع حساس صدر اسلامند.
در این میان، سیره نبوی و حتی سیره علوی می توانند دارای دو بخش متمایز باشند: بخش اول سیره ای است تشكیل دهنده شأن نزول آیات، كه ویژگی وحیانی و اتقان بیشتری دارد. بخش

دوم، این ویژگی را ندارد. هرچند اعتبار هر دو سیره، برای پژوهشگران، در جای خود اثبات شده است. در لابه لای كلمات معصومین، مانند امام صادق(ع) درباره مدیریت نامه ای از ایشان خطاب به نجاشی، حاكم اهواز نوشته شده كه مورد توجه است. همچنین رساله حقوق امام سجاد(ع) حاكی از بیان مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی است.
از سوی دیگر مجموعه گفتارهای معصومین(ع) در جوامع روایی منبع دیگری برای مدیریت اسلامی است. بنابراین، تلاش شده است از مجموعه ذخایر و خزاین گران سنگ اسلام بهره گیری شود تا هر چه بیشتر، بر عمق و غنای نوشتار افزوده شود، هرچند بیشتر تكیه ما بر قرآن و سنت نبوی و

سپس سیره علوی است.
كتاب های مدیریت علمی یا علم مدیریت، كه فراوانند و بیشتر ترجمه بوده و توسط دانشگاهیان تنظیم شده اند. برخی آثار غیر ترجمه ای نیز وجود دارد كه به مدیریت به عنوان یك علم و ابزار و فارغ از هرگونه آرمان گرایی و دیدگاه دینی نگریسته شده است. این منابع، برای فهرست سازی بحث آشنایی با پرسش های فنی و محورهای مهم قابل بحث و همچنین آشنایی با تعاریف و واژه ها و اصطلاحات و ادبیات مدیریتی متداول و نیز برای تحلیل مقارنه ای بین علم و دین، در بعد

مدیریت مفیدند.
مبانی مدیریت سیره نبوی پیامبر
1- وحی الهی
اسلام، اصل مساوات كامل بین انسان ها، چه در قلمرو امور فردی و چه در روابط جهانی و بین المللی را به بشریت عرضه داشته و می فرماید: «ای مردم، ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و آنگاه شما را به صورت گروه ها و قبایل گوناگون درآوردیم تا یكدیگر را بشناسید. به راستی گرامی ترین شما نزد خدا، پارساترین شماست و خداوند به همه امور كاملاً دانا و آگاه است».
2- اصل مدیریتی شورا

مشورت یكی از اصول مهم اسلامی و از اركان فن مدیریت است. همان گونه كه از اتصال دو جریان مثبت و منفی الكتریسیته، روشنایی و انرژی الكتریكی پدید می آید، مشورت نیز موجب پویایی و خلاقیت اندیشه ها و پیشرفت جوامع بشری است.
از دیدگاه پیامبر اكرم (ص) رعایت دو نكته زیر شورای اسلامی را كامل می سازد.
الف – مشورت با همه مسلمانان. نه با تعداد محدودی از آن ها، تا صاحبان افكار و اندیشه های متین و متوازن، فرصت اظهار نظر داشته باشند.

ب – در رأس هر شورایی یك رهبر مدیر و مدبر وجود داشته باشد، تا به عنوان محور و ملاك مقبولیت آن، تصمیم نهایی را اتخاذ كند. و مهمترین رهبر و مدیر برای معلمان می تواند ائمه و پیامبر اكرم (ص) باشد.
بخش سوم: بررسی مدیریت صحیح و نمودارهای مدیریتی مدارس
ویژگی های عمومی یك مدیر خوب و موفق عبارتند از:
1- ایمان به ارزشمندی كار

مدیریت در مجامع غیردینی حرفه ای است كه هدف آن آسان كردن دستیابی به هدف های محدود مادی بوده و اقناع مردم با هر وسیله و از هر راه، از ویژگی های آن است. درحالی كه از نظر اسلام، در گزینش مدیر، ایمان و باور قلبی او به ارزشمندی كار شرط اساسی است.
2- احساس مسئولیت و امانتداری
رهبری و مدیریت موفق و درخشان، آنگاه تحقق می یابد كه پذیرنده آن دارای روحی بزرگ بوده و بتواند سختی های كار را تحمل كند و با امانت و اخلاص و احساس مسئولیت به انجام وظیفه بپردازد.

3- فروتنی و مردمی بودن
2-ارزش ابزاری حكومت و مدیریت
3-نگرش اخلاقی به مدیریت
نگرش به مدیریت در نظام مدیریتی اسلام، تركیبی است از علم و اخلاق و نمی توان این دو مقوله را از هم جدا كرد.

تقسیم‌بندی مدارس
مدرسه سنتی
• منش‌ها عكس‌العملی هستند.
• سیستم‌ها جزء به جزء هستند.
رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیك یادگیری نوآوری افراد مشتریان امور عملكردی
سمت‌و‌سوی
مدرسه نامشخص و نامتغیر است.
فرهنگ سازمانی مبتنی بر شرمنده كردن یا ترساندن خطاكار است.
رفتارهای مدیریتی ثابت است. تنها در مورد آموزش، حرف زده می‌شود.
اگر بودجه‌ای باشد و امكاناتی، دوره‌های آموزشی خاصی، برای افراد خاص گذاشته می‌شود.
آموزش، مبتنی بر احساس‌های زودگذر و آنی است. نوآوری در مدرسه معنی ندارد.
در تقابل با تجربه‌ها و كم‌تجربه‌ها، معلمان تازه‌‌‌كار، با باتجربه‌ها همراه می‌شوند.

معلمان نوآور، در انزوا باقی می‌مانند. ارزشیابی افراد، ذهنی صورت می‌گیرد و ملاك‌ها(اگرچه تعریف هم می‌شوند) شخصی است.

تنها كار افراد و شغل و مهارت ایشان مورد تأكید است.
اصول كاری مشخص در ارتباط با افراد (مثلاً سیستم پیشنهادها) وجود ندارد. تنها اولیا، دانش‌آموزان و معلمان كلیدی راضی نگاه داشته می‌شوند.
این كه در لحظه برنامه‌ریزی، چه شكایتی و از سوی كدام مشتری مطرح شود، سمت ‌وسوی كار را ایجاد می‌كند. درصد قبولی محور است.
امور مالی كنترل شده است.
همواره به دنبال كاهش هزینه‌ها (به هر قیمتی كه باشد)ه

ستند.
سیستم ‌های قانونی و آیین‌نامه‌های فراوانی وجود دارد.

مدرسه خام
• منش‌ها متغیر هستند.

• سیستم‌ها تغییر نمی‌كنند.
رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیك یادگیری نوآوری افراد مشتریان امور عملكردی
تنها مدیر مدرسه و نیز مدیران بالاتر از او می‌خواهند نقش‌‌‌‌آفرین و الگو باشند.
عمده بحث‌های استراتژیك در سطح مدیران صورت می‌پذیرد و معلمان نقشی در طراحی هدف‌ها و برنامه‌ها ندارند. معمولاً بر روی آموزش و یادگیری به عنوان یك امر مهم بحث می‌شود.
تنها می‌توان تغییرات معدودی در یادگیری سازمانی پیدا كرد. به نوآوری، به عنوان یك امر ضروری برای ایجاد روش‌های كاری جدید نگاه می‌شود، ولی هنوز راه سامان یافته‌ای برای بروز

نوآوری به چشم نمی‌خورد. ارتباط بالا به پایین و رسمی در مدرسه حاكم است.
رضایت‌مندی كاركنان، به انحای گوناگون مورد توجه مدیر است و سعی در اندازه‌گیری آن به چشم می‌خورد. بر حفظ وضع موجود تأكید می‌شود و سعی می‌شود در اولیا، معلمان و دانش ‌آموزان به عنوان مشتری نارضایتی ایجاد نشود و به صورت غیررسمی، نوعی وفاداری سنتی به این سه گروه مشتری به چشم می‌خورد. مدرسه، به دنبال آن است كه وضعیت خود را با متوسط استاندارد منطقه‌ای كه در آن واقع شده، مقایسه كند.
سعی می‌شود در مصرف هزینه‌ها هم، استانداردها رعایت شود.
علاوه برسیستم‌های قانونی، آیین‌نامه‌های داخلی گوناگونی هم وضع شده‌ است.

مدرسه دارای عملكرد بهبود یافته
• رفتارهای سازمانی تغییر می‌كنند.
• سیستم‌ها متغیر هستند.

رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیك یادگیری نوآوری افراد مشتریان امور عملكردی
درمدرسه، برخی الگوهای نقش‌آفرینی وجود دارد.
علاوه بر مدیر، چند لایه استراتژیك دیگر در برنامه‌ریزی مشاركت دارند. آموزش‌ها به صورت رسمی در مدرسه و بیرون آن صورت می‌گیرد.
حامیان و قهرمانان مدیریتی فعالی وجود دارند كه آموزش به همت آنها پیش می‌رود. درك جامع‌تری نسبت به نوآوری (به منزله ایجاد سیستماتیك روش‌های جدید قابل تكرار) به وجود آمده و برخی پروژه‌های داوطلبانه و نوآورانه معلمان، مورد توجه خاص مدیران قرار می‌گیرد. روال‌هایی برای معرفی كردن و شناساندن افراد فعال موجود است.
بر روی فرهنگ سازمانی بحث می‌شود.
فرآیندهای به كارگماری افراد، مبتنی بر استراتژی‌های مدرسه است. برنامه‌های پیشوازانه در ارتباط با مشتریان، طراحی و به اجرا گذاشته می‌شود.
برنامه‌های مدرسه، با نظر مشتریان طراحی می‌شود و مشتریان، كم ‌و بیش خود را مشاهده می‌كنند. علاوه بر كمیت، كیفیت آموزش هم مدنظر است.
علاوه بر معیارهای مالی، از معیارهای غیرمالی هم برای بهبود عملكرد بهره گرفته می‌شود.
آیین‌نامه‌های داخلی توسعه یافته‌اند.

مدرسه پیشرو

• سعی بر یكپارچگی است.
• گردش در مشاغل وجود دارد و با وجود تخصص‌گرایی، همه در فعالیت‌ها نقش دارند.
رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیك یادگیری نوآوری افراد مشتریان امور عملكردی
تصمیم‌گیری‌ها تفویض شده‌ است.
مدیر مدرسه در طراحی چشم‌اندازها دخالت دارد.
مدیر مدرسه و مدیران ارشد وی، به منزله تیم رهبری مدرسه‌ها كار می‌كنند. نظارت مستمر وجود دارد.
درك ‌واضحی نسبت به این موضوع وجود دارد كه تمام تغییرات مثبتی كه در مدرسه صورت می‌گیرند، بر محور یادگیری هستند.

تأكید واضح بر یادگیری همگانی، به منزله روش‌كلیدی و مهارت دستیابی به موفقیت است. مدیر مدرسه و مدیران ارشد، وظیفه خود را برای حمایت از طرح‌ها و ایده‌های مبتنی بر نوآوری می‌شناسد و فرهنگ سئوال پرسیدن را تشویق می‌كند.
روش‌های دریافت و اجرای ایده‌های جدید در مدرسه نهادینه شده‌اند. كاركنان مدرسه، نسبت به نقش خود در فرآیندها آگاه هستند.
بر اندازه‌گیری عملكردها تأكید چندانی نمی‌شود و این مسئله در مغایرت با فرهنگ سازمانی و فرآیندها است.
از افتادن در ‌دام‌ اعداد و ارقام جلوگیری می‌شود. مشتریان، بی‌بروبرگرد در تصمیم‌گیری‌ها دخالت دارند.
به طور مستمر و معمول، از مشتریان بازخورد گرفته می‌شود.
از طرف مدرسه، به طور دائم، به مشتریان پیشنهادهایی ارائه می‌شود. مدرسه به دنبال آن است كه علاوه بر آن كه كمیت و كیفیت را با هم پی‌گیری می‌كند، در ایجاد شناخت در فراگیران خود هم كوشش كند.
مدرسه دارای عملكرد عالی

• تقویت عملكردها، صرفاً در مسیر چشم‌اندازهاست.
رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیك یادگیری نوآوری افراد مشتریان امور عملكردی
فلسفه اداره مدرسه غیرقابل تغییر است؛ حتی در شرایطی كه مدیر مدرسه و مدیران ارشد تغییر كنند.
متولیان بر عملیات بلندمدت( و نه روزانه) تمركز دارند.
همه افراد، هر روز با چشم‌انداز مدرسه سازگار شده، با آن زندگی می‌كنند. بهبود مستمر از پایین به بالا، بخشی از فرهنگ مدرسه است.
برنامه‌های یادگیری توسط همگان اجرا می‌شود.
سازگاری با فرهنگ مدرسه، یكی از پیش نیازهای هر نیروی جدیدی است كه به مدرسه وارد می‌شود. بر نوآوری و خلاقیت كاركنان مدرسه، از سوی مدیر تمركز می‌شود.

همواره جریان خروشانی از نوآوری‌ها و فرایندهای جدید برای بهبود مسیر یاددهی- یادگیری، در مدرسه به چشم می‌خورد. ارتباطات مدیر مدرسه با كاركنان و مدیران ارشد، دوطرفه و متعادل است.
مدرسه، از همه توانمندی‌های همه كاركنان، دانش ‌آموزان و اولیای خود، به طور كامل استفاده می‌كند.
افراد، به طور خودانگیخته كار می‌كنند و جابجایی كاركنان، مگر در موارد اضطرار، صورت نمی‌پذیرد. تعامل با مشتریان به بالاترین حد خود می‌رسد تا هدف‌های مدرسه تأمین می‌شود.
مدیر مدرسه به دنبال آن است كه مشتریان، با خودانگیختگی كامل، به سوی مدرسه وی روی‌ بیاورند.
به طور مستمر، نیازهای مشتریان توسط مدرسه پیش‌بینی می‌شوند و برنامه‌هایی برای آنها به اجرا در می‌آید. در مدرسه علاوه بر توجه به كمیت و كیفیت و ایجاد شناخت در فراگیران، راه‌های رسیدن به شناخت هم مورد عنایت قرار می‌گیرد (معرفت و شناخت نسبت به خود و جهان هستی).
تمامی معیارهای عملكردی مدرسه، به طور مستقیم رقابتی و در مقایسه با وضع حال و آینده مدرسه‌های جهان است.
ویژگیهای مدرسه خوب ( از لحاظ مد یریتی و نرم افزاری )
1- مدیر مدرسه خوب دارای برنامه آموزشی و تقو یم اجرایی سالانه فعالیت ها و ;می باشد .
2- عوامل آموزشی مدرسه خوب با دانش آموزان دوست و رفیق هستنــــد به نحوی كه د

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir